رمضان به نيمه رسيد
و خواستههای پايانناپذير من کرانه نيافت
ماه نيايش و بخشش به نيمه رسيد
و روزهدار با اميدهای بسيار به آستان معشوق خويش شتافت
آن که به شوق حق کام از طعام بسته
و به عبادت تو نشسته
در اين نيمهی ماه چنان به درگاه تو چشم دارد
که او را در شمار فروتنان نهی
و سعادت بندگی به سان آنان را به او دهی
امروز و در اين نيمهی راه
نيازی ديگر به پيشگاه بینيازیات آوردم
و زبان به زبونی گشودم
تا سينهام فراخ سازی
و شنيدن و ديدن و پندپذيری از هر انديشهای را در دامم اندازی
هر که هراسيد
و از کش و کوش زمانه ترسيد
دژ بلند تو را پناه گزيد
و هر که خوف و وحشتی او را فرا رسيد
جان خود به کوشکِ تو کشيد
مرا نيز در نگاه خويش گير
و بر سر سفرهات سيرَم کن، سير