نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: زشت ترین حلال

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض زشت ترین حلال

    سوال : چرا در اسلام طلاق بدست مردان است ؟
    پاسخ : دلیل بر این كه حقّ طلاق دادن با مرد است، خطابات قرآن است. در آیات متعدّد مردان را مورد خطاب قرار می‏دهد و می‏فرماید: "إنْ طلقتم النساء، إذا طلقّتم النساء، طلقتموهنّ". در این آیات خطاب به مردان است، همان طور كه در ازدواج خطاب به مردان است، مثل"اذا نكحتم المؤمنات، فانكحوا ماطاب لكم، فانكحو هن باذن أهلهنّ".
    از این جا می‏توانیم این نتیجه را بگیریم كه طبیعتاً حق طلاق از آنِ كسی است كه موقع ازدواج، به دنبال آن می‏رفت و به اصطلاح به خواستگاری زن می‏رفت. در كلام فقها آمده است:
    "الطلاق بید من أخذ بالساق" طلاق به دست كسی است كه در ابتدای ازدواج دست زن را گرفت (با او ازدواج كرد)

    نکاتی در مورد این حکم
    1) این گونه نیست كه زن به طور مطلق حق طلاق نداشته باشد، بلكه در مواردی می‏تواند حق طلاق داشته باشد، مثلاً زن می‏تواند در ضمن عقد نكاح یا عقد لازم دیگری شرط كند كه وكالت در طلاق خودش داشته باشد، یعنی زن از شوهرش وكالت می‏گیرد در صورتی كه لازم بداند، از طرف شوهرش خود را مطلقه كند.بااین‏شرط مرد و زن در طلاق‏دادن‏مساوی خواهند شد. هم مرد حق‏طلاق دادن دارد و هم زن. در قانون مدنی جمهوری اسلامی آمده است: "طرفین عقد ازدواج می‏توانند هر شرطی را كه مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، كه خود را مطلّقه نماید". (ماده 1119)

    2) اهمیت كانون خانواده در اسلام و كراهت شدید طلاق نباید فراموش شود.
    در فلسفه احكام اسلام، كانون خانواده و هر آنچه موجب استحكام آن شود، دارای اهمیت و ارزش بوده و هر چه كه موجب از بین رفتن آن شود، مطرود و منفور است.
    اصل اولیه در اسلام، حفظ كانون خانواده است، مگر آن كه مفسده حفظ آن بیشتر از مصلحت آن باشد، كه به همین جهت طلاق به عنوان آخرین راه حل تشریع شده است.
    حال كه اصل اولیه به حفظ كانون خانواده است، باید طلاق در حداقل موارد اجرا شود و تا جایی كه امكان دارد، نباید این امر صورت گیرد.
    با توجه به این مسئله اسلام حق طلاق را به دلایل متعدد به طور مطلق در اختیار زن قرار نداده است، زیرا :

    الف) ً در بسیاری از موارد كه زن، رضایت از شوهر ندارد، كانون خانواده می‏تواند همچنان استحكام یافته و برقرار بماند و عدم رضایت زن به رضایت تبدیل شود.
    توضیح: حیات خانوادگی به علاقه طرفین وابسته است اما روانشناسی زن و مرد در این جهت متفاوت است. طبیعت، علائق زوجین را به این صورت قرار داده كه زن پاسخ دهنده احساسات مرد باشد. علاقه و محبت پایدار زن به صورت واكنش به علاقه و احترام مرد به زن است.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : زشت ترین حلال


    ب) خداوند كلید محبت را در اختیار مرد قرار داده، او است كه اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست می‏دارد و نسبت به او وفادار می‏ماند. چون وفاداری زن بیشتر از مرد است، بی وفایی زن عكس‏العمل بی وفایی مرد است. لذا خداوند كلید فسخ ازدواج را به دست مرد داده، یعنی مرد با بی‏علاقگی و بی‏وفایی نسبت به زن، او را سرد و بی علاقه می‏كند، برخلاف زن كه بی‏علاقگی اگر از او شروع شود، معمولاً تأثیری چندانی در علاقه مرد ندارد. از این رو معمولاً بی‏علاقگی مرد منجر به بی علاقگی طرفین می‏شود، ولی بی علاقگی زن لوزماً منجر به بی‏علاقگی طرفین نمی‏شود. سردی و خاموشی علاقه مرد مساوی است با مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگی. اما سردی و خاموشی زن به مرد، آن را به صورت بیماری نیمه جان در می‏آورد كه امید بهبود و شفا دارد. حال اگر بی علاقگی از طرف زن شروع شود، برای مرد اهانت نیست كه زن محبوب خود را به زور قانون نگه دارد، تا تدریجاً او را علاقه مند كند، ولی برای زن اهانت و غیر قابل تحمل است كه برای حفظ حامی خود به زور و اجبار قانون متوسل شود، یعنی به زور شوهر خود را نگه دارد.
    این مطلب در صورتی است كه علت بی‏علاقگی زن، فساد اخلاق و ستمگری مرد نباشد، ولی اگر مرد، ستمگری را آغاز كند، در نتیجه زن به مردش بی علاقه می‏شود، مطلب دیگری است.
    به هر حال تفاوت زن و مرد در این است كه مرد به زن نیازمند است و زن به قلب مرد.
    هم چنین از جهت رنجش و ناراحتی، زنان زودتر از مردان رنجور و ناراحت می‏شوند و صبر و تحمل آنان كمتر از مردان است اما پس از مدتی رنجوری برطرف می‏شود. حال اگر حق طلاق به زنان داده می‏شد، چه بسا فوراً به طلاق رو می‏آورند.

    ج) چون ازدواج، حقوق و وظایف مالی و اقتصادی را بر شوهر لازم می‏كند، جدا شدن و طلاق برای او سخت تر از زنان است، زیرا مهریه را باید پرداخت كند، در حالی كه زن در اینجا گیرنده است و در طلاق هیچ بار مالی بر او تحمیل نشده، بله استفاده مالی دارد، بنابراین شرایط طلاق (كه در اسلام مبغوض‏ترین حلال دانسته شده) برای مرد سخت و سنگین است و برای زن از نظر مالی و اقتصادی نه تنها سخت نیست، بلكه می‏تواند مطلوب باشد.

    د) از جهت قانون طبیعت نیز چنین است كه از ابتدای خلقت همیشه بر اساس فطرت خدادادی، مردان به دنبال ازدواج با زنان و به خواستگاری آنان می‏رفتند. به تعبیر دیگر: مردان طالب و زنان مطلوب بودند، از این رو حق طلاق به كسی داده می‏شود كه به دنبال عقد ازدواج رفته است.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi