کدامين انسان، که از بارش بخششهای تو بیبهره؟
کدامين جنبده،که در جانش نشانی از کرامتهای تو نی؟
کدامين جا، که نسيم رحمت تو بر آن ناوزيده؟
کدامين زمان، که رشتهاش از برکتهای بیدريغ تو بريده؟
امروز هم بر من منّتی چندباره گذار
و دروازهی نعمتهای بیشمارت را بر من گشوده دار
خرسندی تو آبروی من است
و رضامندی تو آبِ روی من
اگر تو از من خشنود باشی، توفيق، رفيق راهم شده
و عفوت پوشانندهی گناهم
امروز که رمضان رو به پايان دارد
از تو خواهم که مرا در ميانههای مينوی مانايت جای دهی
و مرا در بهشت خويش بنشانی
و جویهای روان و سايهسار گستردهی فردوس را به من بنمايانی
ای که هر کس دست نياز به سوی تو فراز آورد بیپاسخ نماند
و هر که با راز نياز و نماز به آستانت پناهنده شد
توسن تيزتک خويش را تا قلههای عزت و عظمت براند
اسب مرا راهوار ساز
و جانم را به لطفت اميدوار