نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: آزادی و ارتداد

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض آزادی و ارتداد

    مرتد دارای دو قسم است:
    1) مرتد فطری
    2) مرتد ملی
    مرتد فطری: كسی كه در یك خانواده اسلامی متولد شده و پدر و مادر او یا یكی از آنها مسلمان باشد، این شخص هرگاه پس از بلوغ، یكی از ضروریات دین مقدس اسلام مانند توحید و نبوت پیامبر اسلام و یا معاد را انكار كند، یا به طور عالمانه، حكم مسلمی را انكار نماید كه انكار آن ملازم به انكار یكی از ضروریات اسلام باشد؛ چنین فردی هر چند توبه كند، پس از ثبوت ارتداد او نزد حاكم شرع، كشته می‏شود. چنین مرتدی را مرتد فطری می‏گویند.
    مرتد ملی: كسی كه در خانواده مسلمان متولد نشده است ولی پس از بلوغ به آیین اسلام گرویده و سپس به انكار آن برخیزد و به اصطلاح مرتد گردد، چنین فردی نیز هرگاه پس از رفع شبهه و اشكال توبه نكرده و به آیین اسلام باز نگردد، كشته می‏شود. لازم به یادآوری است، اگر زنی مرتد شود خواه ارتداد او به صورت فطری باشد یا ملی فقط بازداشت و حبس می‏شود كشته نمی‏شود و حاكم اسلامی مقدمات بازگشت او را به اسلام فراهم می‏سازد.
    فلسفه حکم مرتد
    اثبات حكم ارتداد و اجرای آن، همانند دیگر احكام جزایی اسلام، منوط به تحقّق شرایطی است و در عمل، در موارد بسیار محدودی، این احكام به اجرا می رسند و شاید سالیانی بگذرد و موضوعی برای آن یافت نشود؛ لذا كارآیی این حكم را نباید فقط به لحاظ مجازات یك فرد نگریست، بلكه این احكام ناظر به مصالح جامعه هستند و اصل وجود چنین احكامی جامعه را از آسیب حفظ نموده،‌ اثرهای روانی و اجتماعیِ مطلوبی به جای می گذارد كه در جهت تعالی جامعه به كار می آید. مطالعة این اثرها، بعضی از حكمت‌های تشریع این احكام را مشخص خواهد كرد كه از جمله، می توان به موارد زیر اشاره كرد:
    1) پایه و اساس جامعة اسلامی،‌ دین است و تمام فعّالیّت های اجتماعی و فردی بر محور دین انجام می شود. دین مانند روح زندگی بخش در همة زوایای جامعة اسلامی حضور دارد. هر صدمه ای كه به جایگاه رفیع دین وارد شود، اساس جامعه را به خطر می‌اندازد. اگر انكار، تكذیب و استهزای دین، به ویژه توسط مسلمانان صورت گیرد، شبهه و تردید و عدم پای بندی نسبت به دین در میان جامعة اسلامی رخنه و رشد می كند. دشمنان اسلام كه همواره به دنبال نفوذ و ضربه زدن به دین هستند، اگر این راه را باز ببینند، با به كار گرفتن و جذب افراد سست ایمان و كشاندن آنها به كفر، برای خارج كردن دین از جایگاه خود و بی اهمیّت نمودن آن، اقدام خواهند كرد و جامعة اسلامی با از دست دادن این سرمایة عظیم به نابودی كشیده خوهد شد. اسلام كه دین جامع و كامل است با تشخیص درست این نقطة آسیب پذیر، با وضع حكم ارتداد به مقابله با كسانی كه در صدد ضربه زدن به دین هستند پرداخته. ایمان و باورهای حقّ مردم را در حصار امن قرار داده و با حفاظت از سلامت جامعه، زمینه را برای رشد و سعادت افراد آن فراهم كرده است.
    2) اثر روانی و اجتماعی دیگر این حكم، بالا بردن اهمیّت و ارزش دین است. دین برای انجام رسالت خود باید در جامعه جایگاهی رفیع داشته باشد؛ همانند حكم قصاص و مجازات سارق كه حالتی برای افراد جامعه فراهم می كند كه نه تنها به قتل وسرقت دست نمی‌زنند، بلكه جان و مال دیگران برای آنان احترام پیدا می كند و در جهت حفظ آن می كوشند. حكم ارتداد كمك می كند تا دین در نظر مردمی كه از منزلت و ارزش نظری و عملی آن آگاه نیستند، جایگاه و ارزش واقعی خود را بیابد؛ و فواید بسیاری از این طریق حاصل می شود. اگر دین در نظر مردم، مهم و ارزشمند شد، توجه خاصی به آن مبذول می‌دارند؛ آن را آسان از دست نمی دهند؛ به دنبال آگاهی واطلاع صحیح از آن بر می آیند و با طرح نظرات پخته و سنجیده، به رشد علمی و آگاهی می رسند و این چراغ هدایت را از تیرگی و خاموشی حفظ می كنند.
    3) تشخیص و پذیرش دین حق با سلامت عقل و بیداری فطرت امكان می یابد. خداوند با وضع حكم ارتداد، هم ملاكی برای سنجش عقل قرار داد و هم عاملی برای بیداری فطرت. عامل مهم بیداری فطرت، یاد مرگ است. اسلام هنگام ظهور، با یاد مرگ و آیات قیامت آغاز كرد و علمای اخلاق هم یاد مرگ را عامل اساسی در بیداری و سلوك می دانند.
    دین حق، دینی است كه مسألة مرگ را برای انسان حل می كند، اسلام با معرفی مرگ به عنوان پلی برای گذر از دنیای محدود زمانی به سرای جاوید آخرت و بیان رمز سعادت دو جهان، مسأله مرگ را به خوبی حل كرده و این در كلام و سیرة ائمه "ع" و مؤمنین كاملاً‌ مشهود است.
    از سوی دیگر، در نزد خداوند، قیمت و ارزش دین، تمام هستی و دارایی انسان است و این نیز در سیرة معصومین "ع" و مؤمنان آشكار است؛ به ویژه حضرت سیدالشهدا (ع) كه هستی اش را برای حفظ دین فدا كرد و عقل حسابگر، این قیمت را جز برای دین حق نخواهد پرداخت.
    خداوند حكیم با وضع این حكم، چراغی فراروی افرادی كه در صدد تحقیق و انتخاب دین و یا در معرض ارتداد هستند، قرار داده است كه با فطرت بیدار ببینند آیا آنچه بر می گزینند، مشكل مرگ را حل می كند؟ و با نیروی عقل بسنجند كه آیا راهی كه انتخاب می‌كنند، ارزش آن را دارد كه همة هستی خود را برای آن بدهند؟ به این ترتیب خداوند با لطف خود این افراد را به سوی دین حق هدایت می كند و آنها را وا می دارد كه با تحقیق و اطلاع درست بیابند كه جز اسلام، دینی مقبول خدا نیست و با یقین، اسلام را بپذیرند.
    نتیجه این كه، خداوند با وضع حكم ارتداد، نه تنها راه تفكّر و انتخاب را نمی بندد و انسان را مجبور به دین داری نمی كند، بلكه با این حكم او را وادار به تفكّر و تحقیق می كند و انسان را در تشخیص راه حق یاری می دهد تا با اختیار خود آن را بپذیرد.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : آزادی و ارتداد

    عدم منافات بین تحقیق در دین با ارتداد
    از آنچه گفته شد روشن می‏شود كه لزوم تحقیق در مورد دین هیچ منافاتی با این حكم ندارد. زیرا اسلام افراد بشر را به پذیرفتن دین مجبور نمی‏كند، هرچند همه را به سوی خود و پذیرش آن دعوت می‏كند. اصولاً ایمان و اعتقاد چیزی نیست كه بتوان به زور آن را در دل افراد پدید آورد. از این جهت قرآن از روز نخست شعار خود را «لا اكراه فی الدین»؛قرار داده است. البته معنای عدم اكراه این نیست كه هر كس هر بلایی می‏خواهد سر دین بیاورد و دین را هر طور می‏خواهد توجیه و تفسیر نماید و بازیچه قرار بدهد، بلكه معنای عدم اكراه این است كه كسانی را كه مسلمان نیستند با زور و جبر نمی‏توان مسلمان كرد. در واقع اكراه هدفی را كه اسلام دنبال می‏كند، تأمین نمی‏كند. ایمان به حقانیت مكتبی كه از جانب خدا آمده، حالتی است كه با مرور زمان و با مطالعه در خصوصیات و ریشه‏های دین و دلایل و براهین آن در اعماق دل پدید می‏آید و غرض از تحقیق در اصول دین، پذیرش محققانه اسلام است و مسلمان باید تحقیق كند و بر معرفت خود بیافزاید تا اینكه بعد از تحقیق از دین خارج نشود.
    فرق بین اعتقاد درونی و بیرونی
    آنهایی كه به احكام اسلام، آشنایی ندارند، گمان می‏كنند حكم مرتد یك نوع خشونت و تحمیل عقیده و سلب آزادی اندیشه است، در حالی كه چنین نیست و این احكام مربوط به كسی نیست كه اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن برنیامده و قصد تبلیغ برضد دین و قیام علیه حكومت را ندارد. بلكه مربوط به كسی است، كه عدول و بازگشت او به قصد توطئه و خیانت است و چنین كسی استحقاق چنان مجازاتی را دارد و باید دانست كه احكام الهی هرگز تابع یك فرد و دو فرد نیست، بلكه مجموع را به طور كلی باید در نظر گرفت.
    شرایط اثبات ارتداد
    1- اجرای حدود الهیبعد از اثبات در دادگاه صالحه صورت می گیرد. بدیهی است اگر دادگاه صالحه نباشد یا قاضی آن مجتهد و عادل نباشد یا از طریق صحیح اثبات نشود مثلاً دو نفر عادل به ارتداد او نزد قاضی شهادت ندهند یا خودش نزد قاضی اقرار نكند، حد الهی بر او جاری نمی شود.
    2- اجرای حدود الهی در نظام اسلامی اجرا می شود، یعنی در یك نظام ولایی كه تمام احكام و اجرائیات آن زیر نظر امام یا فقیه عادل جامع الشرائط انجام شود. به تعبیر دیگر فقیه كه حاكم اسلامی است مبسوط الید باشد، یعنی بتواند حدود الهی را اجرا كند و طاغوت و ظالمی مزاحم او نباشد.
    3- بر اساس آیة شریفة "لا اكراه فی الدین" و بر اساس حكم عقل و عقیده، مطلبی را نمی شود با زور به كسی تزریق كنند تمامی مراجع تقلید در ابتدای توضیح المسائل خود فرموده اند: در اصول اعتقادی نمی تان تقلید كرد بلكه از مبادی صحیح باید به عقیدة خود یقین داشته باشد.
    پس آزادی عقیده به این معنا كه هر انسانی آزاد است عقیدة صحیحی را انتخاب كند امّا هر كس هر چه دلش خواست و از راه مقدمات غیر عقلی و غیر معتبر برای خود عقیده ای انتخاب كند، آزاد نیست و نزد عقل و وجدان معذور نمی باشد. اگر خداوند در روز قیامت از او سؤال كند چرا این عقیده را انتخاب كردی، حجّت و دلیلی ندارد. انسان از نظر عقلی آزاد نیست كه هر عقیده ای برای خود انتخاب نماید، همان طور كه آزاد نیست هر غذایی را بخورد. چه بسا غذا مسموم باشد و یا آزاد نیست هر دارویی را مصرف كند یا هر صدایی را بشنود. امام موسی بن جعفر(ع) به كنیر "بُشر حافی" فرمود: "مولای تو ازاد نیست كه به هر گناهی خود را آلوده كند. و ساز و آواز در خانه اش راه می اندازد".1
    ما انسان ها آزاد مطلق نیستیم و باید عبد و مطیع خدا باشیم. گرچه ثمرات اطاعت و بندگی به خود ما بر می گردد.
    در هر صورت ازادی عقیده به معنایی كه گفته شد صحیح است، و اسلام مخالف آن نیست.
    4- اگر آزادی عقیده را بپذیریم (به دلیل این كه عقیدة مطلبی است درونی و قلبی و اگر آن را بیان یا ابراز نكند چندان برای دیگران خطری ایجاد نمی كند و باعث انحراف و فساد نمی شود) امّا آزادی بیان و قلم همچون ازادی عقیده نیست زیرا اگر بیان و سخنی یا نوشته ای مطابق حقّ نباشد، چه بسا جامعه ای را به انحراف و فساد بكشاند یا چهره هایی را مشوّه كند یا باعث جنگ و نزاع شود. سخنرانی ها و نوشته ها اگر درست و مطابق حق و واقعیت نباشد باید از آن جلوگیری كرد. بنابراین ما موافق آزادی عقیده و آزادی قلم به طور مطلق نیستیم بلكه در چارچوب قانون و مقدسات جامعه باید قلم زد.
    اگر مرتد بخواهد در جامعة اسلامی، عقیدة خود را ابراز كند و عقاید خود را به این و آن بگوید و علیه دین تبلیغ بكند، جامعة اسلامی به او این اجازه را نمی دهد. گرچه پندار می كند كه به حق رسیده است.
    وی باید با عالمان دینی به مباحثه و مناظره بپردازد تا دیدگاه های اسلام برایش روشن شود اگر قانع نشد، بر مسلك خود باقی می ماند و اگر قانع شد به اسلام بر می گردد و توبه می كند. دراین صورت او تا وقتی كه در جامعة اسلامی زندگی می كند حق ندارد عقاید خود را ابراز كند چون عقاید مسلمانان تضعیف می شود. اگر می خواهد ابراز عقیده كند باید به میان همكیشان خود (كفار) برود و در آن جا ابراز عقیده كند
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : آزادی و ارتداد

    فلسفه مجازات مرتد به بیانی دیگر
    در تفكر الحادی اومانیستی غرب، انسان جایگزین خدا شده است و محور همه ارزش‏ها قلمداد می‏شود؛ حقوق و قانون چیزی است كه انسان‏ها وضع می‏كنند و براساس میل آن‏ها تنظیم می‏گردد. در این نظام، معیار حقانیت و مشروعیت هر قانون و حكومتی، خواست مردم است. از این رو، انسان حاكم بر سرنوشت خویش است و هیچ كسِ دیگر، حتی خدای متعال حق ندارد برایش تصمیم بگیرد. به همین سبب، اومانیسم به لیبرالیسم، یعنی اباحه‏گری، می‏انجامد و دولت نیز جز تأمین رفاه و لذت‏های مادی افراد وظیفه‏ای ندارد. در فرهنگ لیبرالیسم سخن از امیال، شهوت و تمنیات است نه حكمت و مصلحت؛ قواعد و مقررات آن گاه اعتبار دارند كه در جهت برخورداری مردم از خواسته‏های نفسانی و رسیدن به هوس‏هایشان تنظیم شوند؛ به گونه‏ای كه حتی عقل نیز در این ساحت فقط خدمت گزار و ابزار سنجش كم و كیف لذت است. بر این اساس، حق همجنس بازی به همان اندازه مقدس و قابل دفاع و از حقوق طبیعی انسان قلمداد می‏شود كه حق پرستش خدای متعال در عقاید مذهبی مقدس و قابل دفاع است؛و چون حق پرستش خدا این قدر بی‏ارزش شمرده می‏شود، تغییر مذهب به سلیقه افراد و مطلقاً آزاد است و كسی حق ندارد از آن جلوگیری كند.
    اما در فرهنگ اسلامی، انسان موجودی دو بُعدی(مادی و معنوی) است؛ حكومت باید در جهت تأمین منافع مادی(دنیوی) و اخروی(معنوی) مردم تلاش كند و منافع مادی باید مقدمه‏ای برای تأمین منافع اخروی و معنوی به شمار آید. از این رو، هنگام تزاحم و تعارض، مصالح معنوی مقدم است.. در این زمان، پذیرش عقاید اسلامی و اجرا كردن قوانین آن تنها راه نیل به آن مصالح شمرده می‏شود.
    دین مقدس اسلام بنیان‏های اصلی ساختار فكری خود را بر پایه خردمندی بشر نهاده، همواره انسان‏ها را به بهره‏گیری از فروغ عقل و تعالیِ اندیشه و جدال فكری صحیح سفارش كرده است. از این رو، بزرگ‏ترین خیانت به بشر آن است كه با فتنه انگیزی فضای فكری جامعه را آلوده ساخت و اذهان عمومی را در تشخیص حق و باطل مشوش كرد. اعدام و مجازات مرتد در برابر جنگ روانی و تبلیغاتی علیه اسلام و مسلمانان، سدّی مستحكم به شمار می‏آید
    بنابراین، مجازات مرتد اقدامی شایسته و بازدارنده است تا دیگران دریابند نمی‏توانند ارزش‏های جامعه را نادیده بگیرند و هر روز به دینی جدید روی آورند.
    مجازات ارتداد برای استفاده بهینه از آزادی مذهبی و ایجاد فضای سالم برای بهره‏برداری شایسته از آن است نه محدود ساختن آزادی مذهبی. اسلام از پیروان خود پیروی كوركورانه و بی‏دلیل را نمی‏پذیرد
    بنابراین، اسلام پیش از آن كه كسی را به عنوان پیرو بپذیرد، به او هشدار می‏دهد چشم و گوش خود را باز كند و درباره آیینی كه می‏خواهد بپذیرد، آزادانه بیندیشد؛ چنانچه از لحاظ عمق و استدلال روحش را قانع ساخت - البته حتماً قانع می‏سازد - در شمار پیروانش در آید و گرنه حق دارد هر چه بیش‏تر درباره‏اش تحقیق و بررسی كند. قرآن مجید به پیامبرش دستور می‏دهد: «اگر یكی از مشركان به تو پناهنده شد به او پناه بده تا گفتار خدا را بشنود آنگاه به امانگاهش برسان؛ این به خاطر آن است كه آن‏ها مردمی نادانند».
    در پی این فرمان، فردی به نام «صفوان» خدمت پیامبر اسلام(ص) شرفیاب گردید و از حضرتش خواست اجازه دهد دو ماه در مكه بماند و درباره اسلام تحقیق كند شاید حقیقت و درستی آن برایش روشن گردد و در زمره پیروانش درآید. پیامبر فرمود: من، به جای دو ماه، چهار ماه به تو مهلت و امان می‏دهم.
    بر همین اساس، اسلام هشدار می‏دهد چشم و گوش خود را باز و دلایل و منطق این دین را دقیقاً بررسی كنید، اگر شما را قانع نكرد و مجذوب اصالت و واقعیت خود نساخت، در برابرش گردن ننهید: "لا اكراه فی الدین"؛ ولی هر گاه مسلمان شدید، دیگر نمی‏توانید از آن باز گردید. این سختگیری، علاوه بر آن كه سبب می‏شود مردم دین را امری سَرسَری و تشریفاتی ندانند و در پذیرش و انتخابش بیش‏تر دقت كنند، راه سودجویی را بر مغرضان و دشمنان كینه توز اسلام می‏بندد تا نتوانند از این راه، آیین میلیون‏ها مسلمان را بازیچه امیال شوم خود قرار دهند و در انظار عمومی آن را از اعتبار ساقط كنند.
    اساساً خدای متعال انسان را آزاد ولی هدفمند آفریده است. از این رو، آزادی و حق انتخاب انسان موهبتی الاهی برای نیل به كمال شمرده می‏شود. به همین جهت، از نظر اسلام، بت پرستی و شرك و كفر و الحاد در شأن انسان نیست؛ خداوند شرك و كفر را از انسان نمی‏پذیرد و مشركان را نمی‏بخشد؛"ان الله لایغفر أن یشرك به و یغفر ما دون ذلك...".
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : آزادی و ارتداد

    نکاتی درباره ارتداد
    1) ارتداد در تعالیم اسلامی قرآن كریم و احادیث و سیرة معصومین(ع) صرف بازگشت از دین و تغییر عقیده نیست، بلكه «مرتد» كسی است كه پس ‏از تبین حق و حقیقت و گردن نهادن بهدین، از روی لجاج وعناد و به قصد ضربه زدن به دین و بر اندازی نظام به جحد و انكار حق می‌پردازد و از ‏دین الهی روی بر می‌تابد و الوهیت پروردگار متعال و یا رسالت نبی گرامی اسلام و یا یكی از ضروریات دین را منكر می‌شود، بدون آنكه وجود ‏شبهه یا جهل و قصوری در انكار او دخیل باشد.
    2) چنان كه در ارتداد شخصی شك و تردید داشته باشیم, حكم به عدم ارتداد می كنیم, زیرا اسلام شخص مسلّم است و بازگشت و ارتدادش از اسلام مشكوك می باشد. در موارد مشكوك شخص محكوم به اسلام است زیرا جای تمسك به برائت عقلی یا برائت شرعی نیست. از این رو حتماً باید ارتداد شخص احراز شود تا بتوان احكام ارتداد را بر آن مترتب نمود.
    3) ارتداد از موضوعاتی است كه در ادیان مختلف، جرم شناخته شده است، و برخی حقوقدانان بر این باورند كه در همه ادیان جرم شمرده می‌شود.( جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج 1، ص 256.) در عصر ساسانیان در مزدائیزم نیز در قوانین برای آن كیفر پیش بینی كرده بودند چنان كه فردوسی می‌گوید:
    كه زردشت گوید به استا و زند كه هر كس كه از كردگار بلند
    بپیچد به یك سال پندش دهید همان مایه سودمندش دهید
    پس از سال اگر او نیاید به راه كشیدش به خنجر به فرمان شاه
    در متون مقدس مسیحیت نیز از قتل كسانی كه دین را رها كنند، فراوان سخن به میان آمده است.( ر.ك: سفر تثنیه، فصل 17، آیه 25؛ فصل 13، آیه 616، رساله پولس، باب 6.)
    با توجه به شواهدی كه از ادیان مختلف دراین باره وجود دارد، مجازات مرتد را باید ماده‌ای مشترك در همه قوانین ادیان دانست.( ر.ك: محمد حسین هیكل، الحكومة الاسلامیه، ص 122.)
    4) در تعریف ارتداد، فقها بالاجماع چنین گفته‏اند: "به کفر گراییدن مسلمانى که اسلام را از روى عقل، اراده و بلوغ پذیرفته باشد ".
    آیت الله جوادی آملی در تعریف ارتداد میگوید: "ارتداد آن است كه كسی محققانه دین را بپذیرد، سپس دین را كنار بگذارد در ارتداد یك نكته مهم این است كه پیش از این،دین را با برهان منطقی پذیرفته باشد اگر كسی واقعاً شاك متفحص است یعنی هر چند درخانواده مسلمان تربیت شده ولی اسلامی را كه قبول كرده «اسلام روان شناختی» است نه اسلام معرفت شناختی و یقین منطقی، دید پدرومادرش مسلمان هستند او هم مسلمان شد. نه از معصوم شنید و نه از حكیم متأله دریافت كرد اسلام موروثی دارد كه اگر هم یقین داشته باشد، یقین روانی است نه منطقی... بنابراین ارتداد یعنی كسی كه یقین معرفت شناختی دارد با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری نماید "
    5) بدون تردید شخصی را در صورتی می توان مرتد به حساب آورد كه از روی عناد ورزی و جحد ـ انكار پس از علم به انكار خدا و پیامبر (ص) و یا ضروریات دین بپردازد و در صورتی كه شخصی به خاطر شك و شبهه یا عدم علم به انكار امور فوق بپردازد و یا در مرحله تحقیق و پژوهش به نتایجی دست یابد به سختی می توان او را مرتد شمرد چرا كه اسلام دین اندیشه و برهان و منطق است واندیشه را با اندیشه پاسخ می دهد نه با تیغ و نیزه.
    6) شخص غیربالغ، مجنون، مكره، مضطر در صورتی كه مرتكب یكی از موجبات ارتداد شود حكم به ارتداد وی نمی شود.
    در آیه 106 سوره نحل آمده است:
    كسانى كه بعد از ایمان كافر شوند بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‏اند در حالى كه قلبشان آرام و با ایمان است آرى آنها كه سینه خود را براى پذیرش كفر گشوده‏اند غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمى در انتظارشان است.
    7) با توجه به آیات 86 تا 89 سوره آل عمران اگر شخص مرتد قبل از مرگ توبه کند خداوند توبه او را پذیرفته و عذاب الهی از او ساقط میشود:
    كیف یهدى اللَّه قوماً كفروا بعد ایمانهم ... اولئك جزاؤهم اَنَّ علیهم لعنة اللَّه و الملائكة و الناس اجمعین خالدین فیها لا یخفّف عنهم العذاب و لا هم ینظرون اِلّا الّذین تابوا من بعد ذلك و اصلحوا فان اللَّه غفور رحیم
    چگونه خداوند قومى را كه پس از ایمانشان كافر شدند, هدایت مى‏كند؟ ... آنان سزایشان این است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر ایشان است, در آن جاودانه بمانند، نه از عذاب ایشان كاسته گردد و نه مهلت یابند, مگر كسانى كه پس از آن، توبه كردند و درستكارى پیشه كردند، كه خداوند آمرزنده مهربان است
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi