8- تفاوت سنی مناسب
تفاوت سنی پسر و دختر در ازدواج، از جمله معیارهای درجه دوم است و اهمیت کمتری نسبت به معیارهای اصلی دارد؛ با این حال، بهتر است که پسر که پسر چند سالی بزرگتر از دختر باشد، زیرا:
1. بزرگتر بودن پسر باعث پختگی و با تجربه بودن اوست که لازمهی قبول مسئولیت مدیریت زندگی است؛
2. در آموزههای انسانی و ایمانی ما هست که برای بزرگتر حرمت قائل شویم؛ و در نتیجه، وقتی پسر بزرگتر باشد، ناخودآگاه حرمت و وقار او در زندگی بیشتر محفوظ میماند و این به نفع خانواده است؛
3. پذیرش از فرد بزرگتر و با تجربهتر، به صورت ناخودآگاه راحتتر است و این زمینهی اطاعت و همراهی همسر و به دنبال او فرزندان را فراهم میکند؛
4. زنها به دلیل دشواریهای خانهداری و پرورش فرزند و نیز داشتن روحیهی لطیف، در مقابل سختیهای زندگی آسیبپذیری بیشتری دارند و زودتر طراوت و شادابی خود را از دست میدهند؛ در نتیجه بزرگتر بودن پسر سبب میشود که در میانسالی، اختلاف ظاهری زن و شوهر زیاد مشهود نباشد.
اما با همهی اینها، تفاوت سنی چیزی نیست که به سبب نبودن یا کم بودن آن از یک
ص:37
گزینهی خوب دارای شرایط لازم بگذریم. لذا اگر شرایط دیگر فوق العاده باشد، میتوان برای خاطر آنها از این شرط چشمپوشی کرد: البته اگر فوق العاده باشد.
اگر بخواهیم تفاوت سنی را رعایت کنیم حدود 6 سال پیشنهاد میشود که همان تفاوت سنی دختر و پسر در سن بلوغ شرعی است. بدیهی است مختصری کم و زیاد آن ضرری ندارد.
9- ویژگی های همسر خوب
1- 1. شایستگی خانواده
بسیار روشن است که محیط رشد و نمو در فکر و روح و اخلاق و اعمال انسان تأثیر فراوانی دارد. وقتی برای گیاه فرق میکند در چه خاک و آب و هوایی رشد کند، چطور برای انسان فرقی نکند؟ پس این مهم است که همسر آیندهی یک جوان، در چه خانوادهای و با چه دیدگاههایی بزرگ شده است:
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند:
«از خاندان صالح و شایسته همسر انتخاب کنید که نطفه و وراثت، اثر (پنهانی و ناخواسته در فرزند و نسل شما) دارد.»(1)
روزی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه و آله) فرمودند: «از گلها و سبزههایی که در مزبلهها روییدهاند، بپرهیزید.»پرسیدند منظور چیست؟ آن حضرت فرمودند: «زن زیبا که در
ص:38
1- مکارمالخلاق، ص197.
خانوادهی بد و ناشایست رشد کرده باشد.»(1)
2- 2.اخلاق
بعد از «باورهای دینی»، هیچ عاملی به اندازهی اخلاق، در خوشبختی انسان و شیرینی زندگی تأثیر ندارد؛ زیرا اخلاق خوب، کمبودهای مادی و حتی کمبودهای جسمی و جمال و زیبایی را جبران میکند.
بارها مشاهده شده همسرانی که از جهت مالی و مادی، و نیز زیبایی در حد متوسط و حتی پایینتر قرار داشتهاند، به دلیل داشتن اخلاق نیکو، از زندگی گرم و عاشقانهای برخوردار بودهاند؛ تاآنجا که زبانزد دیگران واقع شدهاند. در نقطهی مقابل، چه بسیار همسرانی که با داشتن رفاه مادی فراوان، در بهترین خودروها سوار بوده و در زیباترین ویلاها سکونت داشتهاند، اما از دست اخلاق بد یکدیگر و نیش و کنایهها و زخم زبانها آرزوی مرگ کردهاند.
به همین علت، پیشوایان معصوم ما اخلاق را یک شرط اساسی دانستهاند؛ تا آنجا که یکی از دوستان امام رضا (علیهالسلام) میگوید به آن حضرت نامه نوشتم و پرسیدم: «من قوم و خویشی دارم که از دخترم خواستگاری کرده، ولی بد اخلاق است، چه کنم؟» حضرت در پاسخ نوشتند: «اگر بد اخلاق است، به او دختر ندهید.»(2)
برای تأکید بر اهمیت اخلاق، توجه به این سخن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه و آله) نیز لازم است که فرمودند: «کاملترین فرد از جهت ایمان آن کسی است که اخلاقش از دیگران بهتر است و نسبت به خانواده خود بیشتر مهر و مدارا میکند.»(3)
3- 3. تعهد دینی و اخلاقی (تقوا)
ص:39
1- وسائلالشیعه، ج20، ص35.
2- وسائل الشیعه، ج20، ص81.
3- المحجبۀالبیضاء، ج3، ص98.
هنگامی که شخصی به عهد خود با پروردگارش وفادار است و از نافرمانی خدا و عهدشکنی میپرهیزد، در عهد خود با همسر نیز میتواند وفادار باشد و به او ظلم نکند.
مردی در مورد ازدواج دخترش با امام حسین (علیهالسلام) مشورت کرد. آن حضرت فرمودند: «او را به مردی با تقوا و پاک دامن بده؛ اگر دوستش داشته باشد، گرامیاش میدارد و اگر دوستش نداشته باشد، (دست کم) به او ستم نمیکند (چرا که از خدا می ترسد).»(1)
اما در نقطهی مقابل، وقتی فردی با خداوند که همهی نعمتها و محبتها از اوست، عهدشکنی میکند، چه تضمینی هست که به ما وفادار باشد؟ البته این که فردی لغزشی داشته و اشتباهی کرده، اما بعد پشیمان شده و مصمم بر ترک آن است، قابل چشمپوشی است. اما شخصی که بر گناه اصرار دارد و فسق علنی انجام میدهد، هرگز قابل اعتماد نیست.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه وآله) فرمودند: «هرکس دختر خود را به ازدواج مرد فاسق (کسی که آشکارا گناه میکند) در آورد، با این عمل، او قطع رَحِم (در حقیقت، پیوند خویشاوندی خود را قطع و به دختر خود خیانت) کرده است.»(2)
4- 4. عقل و درایت
نقش عقل در زندگی بر کسی پوشیده نیست و نادانی و نفهمی همسر، زندگی را بر انسان سخت میکند؛ تا آنجا که قدیمیها میگفتند: «صد سال گوشهی زندون، یک ساعت با آدم نادون»! و در روایت هم میخوانیم: «بپرهیز از ازدواج با احمق و کم عقل، چرا که همنشینی با او، تباه کردن عمر است.»(3)
ص:40
1- مکارمالخلاق، ص204.
2- المحجۀ البیضاء، ج3، ص94.
3- بحارالانوار، ج103، ص232.
اما چگونه میتوان عقل و درایت را در کسی تشخیص داد؟ اول از روش و منش خانواده و بستگان نزدیک، میتوان به میزان عقل او پی برد، چون بخش قابل توجهی از عقل و درایت تحت تأثیر وراثت و محیط است؛ سپس دقت در رفتار، گرایشها و سخنان شخص میتواند در تشخیص این مسأله کمک کند.
5- 5. روحیه ی حق پذیری
گاهی فردی حقیقتی را نمیداند و به همین علت به آن عمل نمیکند، اما همین که متوجه گمراهی و ناآگاهی خود شد، به راحتی راه نادرست گذشته را کنار میگذارد و رفتارش را اصلاح میکند. با این روحیهی ارزشمند، همهی کاستیها قابل جبران است. اما اگر کسی بر اثر جهل یا تعصب بیجا، بر سخن یا عمل خود پافشاری کند و حتی بعد از روشن شدن نادرستی رفتارش هم از آن دست برندارد، مطمئناً با شخص دارای چنین روحیهای نمیتوان زندگی کرد.
از این رو لازم است که با دقت در رفتار خانواده و شخص مورد نظر و با پرسیدن برخی مسائل از او، و همچنین تحقیق از اطرافیان، از حقپذیر بودن همسر آینده اطمینان پیدا کنیم.
6- 6. هماهنگی و تناسب (کُفویّت)
ضرورت این ویژگی ناگفته پیداست، چون هر چه دو همسر با هم هماهنگتر و متناسبتر باشند، زندگی شیرینتر خواهد بود. البته تناسب و هماهنگی هم دو بخش میشود:
الف) ضروری و واجب؛
ب) بهتر و مستحب.
بخش اول، همان هماهنگی در باورهای دینی و تعهدات اخلاقی است و بخش دوم،
ص:41
مواردی مانند تناسب در وضع مالی، تحصیلات و میزان تفاوت سنی را شامل میشود. اگر شخص مقابل از جهت ایمان و اخلاق فوق العاده بوده و از فخرفروشی و غرور به دور باشد، باید در موارد دستهی دوم کوتاه آمد و از آنها صرف نظر کرد.
7- 7. تندرستی
برای هر فرد سالم، داشتن همسری سالم یک حق است و چون ازدواج برنامهریزی برای تمام عمر است و تندرستی در سلامت خانواده و نیز فرزندان نقش مهمی دارد، باید به این نکته دقت کرد. اما تذکر دو نکته لازم است.
اول این که به ندرت، پیش میآید که فردی امتیازات ویژهای از لحاظ ایمان، علم و موقعیت اجتماعی دارد، حاضر شود ایثار کند و محض رضای خدا و با در نظر داشتن چنین امتیازات ویژهای، در عین ابتلای شخصی به بیماری با او ازدواج کند. این یک استثناء است که در صورت داشتن آمادگی لازم، میتوان به آن اقدام نمود.
دوم این که گرچه تندرستی از جمله معیارهای ازدواج است، اما در صورت داشتن همهی شرایط مهم دیگر، موارد کوچکی مانند آسیب دیدن یکی از انگشتان یا وجود یک انگشت زائد در پا و مختصر لکنت زبان، قابل چشمپوشی است.
8- 8. زیبایی نسبی و دلنشین بودن
گرچه زیبایی نمیتواند انگیزهی اصلی انسان برای ازدواج باشد و شرایط دیگر در اولویت است، اما زیبایی نسبی و از آن مهمتر دلنشین بودن لازم است. اگر ملاقات و گفتوگو با فرد مورد نظر برای جوان دلنشین نبود، میتوان دیدار و گفتوگو را تکرار کرد، و اگر باز هم نتیجهی مطلوب حاصل نشد، ازدواج توصیه نمیشود؛ حتی اگر اطرافیان اصرار کنند.
شخصی به امام صادق (علیهالسلام) عرض کرد: «من میخواهم با زنی ازدواج کنم، ولی
ص:42
پدر و مادرم علاقه دارند که زن دیگری را به همسری خود درآورم.» حضرت فرمودند: «زن دلخواه خودت را بگیر و آن را که پدر و مادرت می خواهند (و به او علاقه نداری) ترک کن.»(1)
البته روشن است که حضرت در موقعیتی این توصیه را فرمودهاند که شخص مورد نظر شرایط مناسب را داشته است، اما پدر و مادر بیدلیل مخالفت میکردهاند.
ص:43
1- کافی ج5، ص401.