به نام تو ای قرار هستی
سلام پدر عزیزم...
عنوان تاپیک دلمو لرزوند و اشکمو جاری ساخت......
سلام بابای همیشه صبورم.....
چندی است که رفته ای و من در حسرت روزهای با تو بودن مات و متحیر به گذر زمان چشم دوخته ام.....
هنوز باور ندارم که که یکسال و اندی است سفر اغاز کرده باشی... سفری به اسمان....
سفری که برایش بازگشتی به زمین نبود....
و من هنوز چشمانی بارانی دارم...... گویا بعد تو ابرها میهمان دائمی چشمانم شدند بابایی....
بابا باور کن که داغ هرگز به سردی نگرایید.....