طلب خیر
ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسى که مشورت نماید پشیمان نگردد.
طلب خیر
ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسى که مشورت نماید پشیمان نگردد.
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
وطن دوستى
عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الأَوْطانِ.
شهرها به حبّ و دوستى وطن آباداند.
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
سه شعبه علوم لازم
أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ.
دانش سه قسم است: فقه براى دین، و پزشکى براى تن، و نحو براى زبان
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
سخن عالمانه
تَکَلَّمُوا فِى الْعِلْمِ تَبَیَّنَ أَقْدارُکُمْ.
عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
منع تلقین منفى
لا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر.
فقر و تنگدستى و طول عمر را به خود تلقین نکن.
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
حرمت مؤمن
سِبابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ کُفْرٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ.
دشنام دادن به مؤمن فسق است، و جنگیدن با او کفر، و احترام مالش چون احترام خونش است
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
فقر جانکاه
أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْکْبَرُ، وَ قِلَّةُ الْعِیالِ أَحَدُ الْیَسارَیْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَیْشِ.
فقر و ندارى بزرگترین مرگ است! و عائله کم یکى از دو توانگرى است، که آن نیمى از خوشى است
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
دو پدیده خطرناک أَهْلَکَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
دو چیز مردم را هلاک کرده: ترس از ندارى و فخرطلبى
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
سه ظالم أَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعینُ عَلَیْهِ وَ الرّاضِىُ بِهِ شُرَکاءُ ثَلاثَةٌ.
شخص ستمکار و کمک کننده بر ظلم و آن که راضى به ظلم است، هر سه با هم شریکاند
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
صبر جمیل أَلصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ أَحْسَنُ مِنْ ذلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ.
صبر بر دو قسم است: صبر بر مصیبت که نیکو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزى است که خداوند آن را حرام گردانیده است
رفتن دلیل نبودن نیست
من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)