در ابتدا بیان این مطلب بایسته است كه ادیان الهی در مسائل مهمی مانند صلح و جنگ، تفاوت ندارد، بدین معنا كه دین مسیحیت مردم را به صلح و صفا فرا خوانده باشد و اسلام به خشونت؛ تفاوت هایی كه در ادیان الهی وجود دارد، ریشه در شرایط زمان و میزان رشد فكری انسانها دارد، همان گونه كه در سیره معصومان (ع) شرایط زمان و مكان تاثیر گذار میباشد، پیامبر (ص) در یك مقطع زمانی با دشمنان صلح میكند و در مقطع زمانی دیگر به دفاع و جهاد میپردازد. برخی از امامان ما قیام و برخی دیگر صلح میكنند.
بر این اساس معرفی اسلام به عنوان دین شمشیر و خشونت غالباً جنبه تبلیغاتی داشته و اتهامی است نسبت به آن روا داشته شده است.
به نظر میرسد عوامل زیر در متهم نمودن اسلام به خشونت مؤثر بوده اند:
1 - سیاست اسلام ستیزی دشمنان
یكی از علل عمده معرفی شدن اسلام به عنوان دین خشونت، سیاست های استكبار جهانی علیه اسلام و مسلمانان است، استعمار ستیزی دین اسلام و روحیه استقلال طلبی مسلمانان و الهام گرفتن از آیات جهاد در قرآن، منافع استعمار را به خطر انداخته و همین موجب شد كه آنها در صدد مقابله با آن بر آیند، بهترین راه را در مبارزه با ریشه این احساس و انگیزه در مسلمانان دیده اند و آن هدف گرفتن آیات جهاد و سیره پیامبر(ص) بوده است، به همین خاطر آنها اسلام را خشونت گرا معرفی مینمایند.
این در حالی است كه جنگ افروزان غرب ركورد دار خشونت در جهان هستند، در جنگ جهانی اوّل و دوم حدود 63 میلیون انسان كشته شدند، این كشتار را آنانی به وجود آوردند كه اسلام و مسلمانان را به خشونت معرفی كرده و از طرفداران دین مسیح هستند. جالب آن كه در هر دو جبهه فقط خود شان بوده اند یا میدان اصلی جنگ میان خود آنها بوده، آیا قتل عام صد هزار انسان در كوبا، ویتنام و افغانستان از سوی همانها به وجود نیامده است كه امروزه ناقوس صلح جویی تساهل صدا در میآورند در گذشته تاریخ وضع آنان فاجعه بارتر بوده است، آنان بودند كه جنگهای صلیبی را به وجود آورده و تا توانستند مسلمانان را كشتند.
"گوستاولوبون مسیحی "از قول "روبرت راهب" كه خود در جنگ حضور داشت گزارش میدهد: "لشكر ما (صلیبیها) در گذرگاهها، میدانها و پشت بامها، در حركت بودند و مثل شیر مادهای كه بچهاش را ربوده باشد، از قتل عام لذت میبردند، اطفال را پاره پاره میكردند و جوانان و پیرها را در یك ردیف از دم شمشیر میگذراندند و چندین نفر را در یك ریسمان به دار میآویختند".(1)
گوستاولوبون در خصوص رفتار مسلمانان با مسیحیان مینویسد: "صلاح الدین سردار فاتح مسلمانان به عیسویان بیت المقدس عفو عمومی داد و برای فلیپ، و "ریشار" در ایام بیماری از انواع اغذیه و ادویه مقوی میفرستاد".(2)
بعد از جنگهای صلیبی در اسپانیا مسلمانان را قتل عام كردند و باقی مانده را به دریا ریختند كه این یكی از مظاهر نسل كشی است در زمان حاضر می بینیم كه به نسل كشی مسلمانان در بالكان رو آوردند و دهها هزار مسلمان بی گناه بوسنی را كشتند. نیز همانها امروزه مدام فلسطینیان مظلوم را به خاك و خون میكشانند.
بنابراین كاملاً روشن و آشكار است كه جنایتها و كشتار مسلمانان توسط مسیحیان و یا حتی كشتار خودشان بسیار بسیار زیاد بوده است، اما متأسفانه با ابزار تبلیغاتی گستردهای كه دارند، این امر را وارونه جلوه میدهند.