پارادوكس بوچوفسكي ( Buchowski Paradox )
فرض كنيد شما فقط دو برادر داريد كه هر دو از شما مسن تر هستند. در اين صورت جملة به ظاهر غلط ذيل، راست است:
” برادر جوانترم از من مسن تر است“
پارادوكس بوچوفسكي ( Buchowski Paradox )
فرض كنيد شما فقط دو برادر داريد كه هر دو از شما مسن تر هستند. در اين صورت جملة به ظاهر غلط ذيل، راست است:
” برادر جوانترم از من مسن تر است“
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس دروغگو( Liar's Paradox) يا پارادوكس ائوبوليدس (Eubulides' Paradox )
مي گويند روزي ائوبوليدس، متفكر يوناني قرن چهارم قبل از ميلاد، گفت: ” چيزي كه آلان مي گويم دروغ است“. اگر گفتة او درست باشد، آنگاه بنا به آنچه گفته است، بايد گفته اش دروغ باشد، واگر گفتة او دروغ باشد، دوباره بنابر آنچه گفته است نتيجه مي شود كه گفته اش درست است.
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس دور
اين پارادوكس توسط آلبرت ساكسوني در قرون وسطي طرح گرديده است:
جملة P اين است: ”q دروغ است.“
جملة q اين است: “ P راست است. “
نکته جالب اين است كه اگر ما داراي يك نوع منطق سه ارزشي باشيم كه در آن گزاره ها بتوانند فقط يكي از ارزشهاي ”راست“، ” دروغ “ و ” نه راست ـ نه دروغ “ را داشته باشند آنگاه گزارةP به صورت “ P دروغ يا نه راست ـ نه دروغ است“ نمي تواند هيچيك از ارزشهاي ” راست “ ، ” دروغ “ و ” نه راست – نه دروغ“ را به خود بگيرد.
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس تابلو
اين پارادوكس در ۱۹۱۳ توسط رياضيدان انگليسي جردن (P. E. B. Jordan) ارائه شد: تابلوئي داريم كه در يك طرف آن ”جمله پشت اين تابلو راست است.“ و در طرف ديگر آن ”جمله پشت اين تابلو دروغ است.“ نوشته شده است!
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس سقراط ( Socrates Paradox )
نقل شده است كه ســـــقراط روزي گفته است:” چيزي كه مي دانم اين اسـت كه من هيـچ چيز نمي دانم “.
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس جزيرة وحشي
عده اي در جزيره اي قبيله اي وحشي زندگي مي كردند كه دو خدا، خداي راستي و خداي دروغ داشتند. آنها هر كس را كه به جزيره مي آمد قرباني مي كردند، به اين ترتيب كه از وي سوالي مي پرسيدند، اگر راست مي گفت او را قرباني خداي راستي و اگر دروغ مي گفت، او را قرباني خداي دروغ مي كردند. روزي شخصي وارد جزيره شد. او را گرفتند و از او پرسيدند” سرنوشت تو چه خواهد بود؟“ آن شخص جواب داد ” شما من را قرباني خداي دروغ خواهيد كرد.“ با اين جواب وحشي ها مستاصل شدند زيرا خواه راست گفته باشد و خواه دروغ بايد هم قرباني خداي راستي شود و هم قرباني خداي دروغ!
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس آرايشگر ( Barber Paradox) يا پارادوکس راسل (Russell’s Paradox )
در دهكده اي فقط يك آرايشگر وجود دارد. او فقط ريش كساني را مي تراشد كه ريش خود را نمي تراشند. سوال اين است كه ريش خود ريش تراش را چه كسي مي تراشد؟ اگر او ريش خود را نتراشد، بايد نزد ريش تراش يعني خودش، برود تا ريشش را بتراشد و اگر ريش خود را بتراشد، نبايد توسط ريش تراش يعني خودش، ريشش تراشيده شود.
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس فهرست ( Catalogue Paradox )
كتابداري در حال تدوين يك فهرست كتابشناسي از تمام فهرستهاي كتابشناسي و تنها آنهايي است كه نام خود را در فهرست ذكر نكرده اند. آيا فهرست اين كتابدار، نام خودش را نيز در بر مي گيرد؟
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس خود نا توصيف ( Hierological Paradox )
خود ناتوصيف، كلمه اي است كه خودش را توصيف نميكند. پس كلمة "خود ناتوصيف" خود ناتوصيف است اگر و فقط اگر خود ناتوصيف نباشد.
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
پارادوكس اسمارانداچ (Smarandache Paradox )
فرض كنيد A يكي از عبارات ممكن، كامل و . . . باشد. در اين صورت ” همه چيز A است“ ايجاب مي كند که “~A نيز A باشد”. مثلاً وقتي مي گوييم ” همه چيز ممكن است“ ، نتيجه مي شود كه ” غير ممكن نيز ممكن است“ ، يا از ” هيچ چيز كامل نيست “ اين كه ” كامل نيز كامل نيست “ مستفاد مي شود.
خدایا...
خسته ام از همه چیز...
...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)