صفحه 2 از 12 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 117

موضوع: ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞




    بارالها سير شد از زندگانى جانم امشب

    تنگ گرديده دلم از دورى طفلانم امشب

    چهارده سالست بى جرم و گنه زندانيم من
    كن خلاصم ديگر از اين گوشه ى زندانم امشب

    باز كن زنجير از پايم مسيب طى شد عمرم
    گوشه ى زندان من بى كس بتو مهمانم امشب

    رو صبا اندر مدينه خواهرم معصومه را گو
    جان بابا از فراق روى تو گريانم امشب

    من كه مى ‏ميرم رضا جان گر بيايى گر نيايى
    مى ‏كشد هجر توام آخر تو را ميدانم امشب

    اين چه زهرى بود هارون بر من دور از وطن داد
    كز شرارش بر سما شد ناله و افغانم امشب

    مى‏ شوم راحت ز رنج و محنت دنياى فانى
    گر روم تابع به جنت در بر جانانم امشب



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 5



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞




    گوشه اي از صفات امام كاظم عليه السلام

    حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) عابدترين و زاهدترين، فقيه ترين، سخى ترين و كريمترين مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مى گذشت نمازهاى نافله را به جا مى آورد و تا سپيده صبح به نماز خواندن ادامه مى داد و هنگامى كه وقت نماز صبح فرا مى رسيد، بعد از نماز شروع به دعا مى كرد و از ترس خدا آن چنان گريه مى كرد كه تمام محاسن شريفش به اشك آميخته مى شد و هر گاه قرآن مى خواند مردم پيرامونش جمع مى شدند و از صداى خوش او لذّت مى بردند.

    آن حضرت، صابر، صالح، امين و كاظم لقب يافته بود و به عبد صالح شناخته مى شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به كاظم مشهور گرديد.

    شيخ مفيد درباره آن حضرت مي گويد : " او عابدترين و فقيه ترين و بخشنده ترين و بزرگ منش ترين مردم زمان خود بود ، زياد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . اين جمله را زياد تکرار مي کرد :

    « اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب »
    (خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آيد راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار )".

    امام موسی بن جعفر ( ع ) بسيار به سراغ فقرا مي رفت . شب ها در ظرفی پول و آرد و خرما مي ريخت و به وسايلی به فقرای مدينه مي رساند ، در حالی که آن ها نمي دانستند از ناحيه چه کسی است .

    هيچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن مي خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل مي داد ، شنوندگان از شنيدن قرآنش مي گريستند ، مردم مدينه به او لقب " زين المجتهدين " داده بودند . مردم مدينه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغايی عجيب کردند . آن روزها فقرای مدينه دانستند چه کسی شب ها و روزها برای دلجويی به خانه آن ها مي آمده است .

    امام‌ ( ع‌ ) با آن‌ كرم‌ و بزرگوارى‌ و بخشندگى‌ خود لباس‌ خشن‌ بر تن‌ مى‌كرد ، چنان كه‌ نقل‌ كرده‌اند : " امام‌ بسيار خشن‌ پوش‌ و روستايى‌ لباس‌ بود " و اين‌ خود نشان‌ ديگرى‌ است‌ از بلندى‌ روح‌ و صفاى‌ باطن‌ و بى‌اعتنايى‌ آن‌ امام‌ به‌ زرق‌ و برق هاى‌ گول‌ زننده‌ دنيا .

    امام‌ موسى‌ كاظ‌م‌ ( ع‌ ) نسبت‌ به‌ زن‌ و فرزندان‌ و زيردستان‌ بسيار با عاطفه‌ و مهربان‌ بود . هميشه‌ در انديشه‌ فقرا و بيچارگان‌ بود ، و پنهان‌ و آشكار به‌ آنها كمك‌ مى‌كرد .

    مردى از تبار عمر بن الخطاب در مدينه بود كه او را مى آزرد و على(عليه السلام) را دشنام مى داد. برخى از اطرافيان به حضرت گفتند: اجازه دهید تا او را بكشيم، ولى حضرت به شدّت از اين كار نهى كرد و آنان را شديداً سرزنش فرمود. روزى سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدينه، به كار زراعت مشغول است. حضرت سوار بر الاغ خود وارد مزرعه وى شد.

    آن مرد فرياد برآورد: زراعت ما را خراب مكن، ولى امام به حركت خود در مزرعه ادامه داد وقتى به او رسيد، پياده شد و نزد وى نشست و با او به شوخى پرداخت، آن گاه به او فرمود:
    چقدر در زراعت خود از اين بابت زيان ديدى؟
    گفت: صد دينار.
    فرمود: حال انتظار دارى چه مبلغ از آن عايدت شود؟
    گفت: من از غيب خبر ندارم.
    امام به او فرمود: پرسيدم چه مبلغ از آن عايدت شود؟
    گفت: انتظار دارم دويست دينار عايدم شود.
    امام به او سيصد دينار داد و فرمود:
    زراعت تو هم سر جايش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسيد و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را ديد كه نشسته است.
    وقتى آن حضرت را ديد، گفت:
    خداوند مى داند كه رسالتش را در كجا قرار دهد.

    يارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو كه تا حال خلاف اين را مى گفتى. او نيز به دشنام آنها و به دعا براى امام موسى(عليه السلام) پرداخت.

    امام(عليه السلام) نيز به اطرافيان خود كه قصد كشتن او را داشتند فرمود:

    آيا كارى كه شما مى خواستيد بكنيد بهتر بود يا كارى كه من با اين مبلغ كردم؟

    و بسيارى از اين گونه روايات، كه به اخلاق والا و سخاوت و شكيبايى آن حضرت بر سختيها و چشم پوشى ايشان از مال دنيا اشارت مى كند، نشانگر كمال انسانى و نهايت عفو و گذشت آن حضرت است.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 5


  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞




    عبادت ربّ و خدمت به خلق

    حضرت بسیار دعا می‏کرد و این دعا را تکرار می‏نمود:


    اللّهمّ إنّی أسألک الرّاحة عند الموت، و العفوَ عند الحساب.


    خداوندا از تو آسودگی در زمان مرگ و بخشایش در روز حسابرسی مسألت دارم.


    از دعاهای آن حضرت این بود:


    عَظُمَ الذَّنبُ من عبدک فلیَحسُنَ العفوُ مِن عندک


    گناهان بنده ات زیاد شده پس چه نیکوست عفو از جانب تو.


    همواره از خشیت خدا گریه می‏کرد تا جایی که محاستش از اشک دیدگانش تر می‏شد.
    آن بزرگوار به اهل بیت و اقوامش از همه بیشتر رسیدگی می‏کرد و همواره از تهیدستان مدینه در تاریکی شب تفقد و دلجویی می‏نمود؛ زنبیلی از درهم و دینار و آرد و خرما برای آنان می‏برد و به دستشان می‏رساند و آنان نمی‏دانستند این لطف و عنایت از چه ناحیه‏ای است[1] ؟!


    اللّهمّ صلّ و سلّم و زِد و بارک علی رسول الله و آله الأطهار.


    پي نوشت :
    [1]الإخراج و الجرائج: 2/896؛ الإرشاد: 2/231؛ بحارالأنوار:48/101، باب 5، حدیث 5.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 5


  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞




    مرارت‌های امام کاظم علیه السلام‏

    رنج‌ها و غم‌هاى امام موسى بن جعفر بعد از فاجعه كربلا، دردناك‌تر و شدیدتر از سایر ائمه ‏علیهم السلام ‏بود.

    هارون الرشید همواره در كمین ایشان ‏بود، امّا نمى‏ توانست به آن‏ حضرت آسیبى برساند.

    شاید او از ترس این كه ‏مبادا سپاهیانش در صف یاران آن ‏حضرت درآیند، از فرستادن آنان براى ‏دستگیرى و شهید كردن امام خوددارى مى ‏ورزید، زیرا پنهان كاریى كه‏ افراد مكتبى در اقدامات خود ملزم بدان بودند، موجب شده بود كه‏ دستگاه حاكمه حتّى به نزدیك‏ترین افراد خود اعتماد نكند.

    این على بن‏ یقطین وزیر هارون الرشید و آن یكى جعفر بن محمّد بن اشعث وزیر دیگر هارون است كه هر دو شیعه بودند همچنین بزرگ‏ترین والیان و كارگزاران ‏هارون در زمره هواخواهان اهل‌بیت‏ علیهم السلام ‏بودند. از این‏ رو بود كه هارون‏ خود شخصاً به مدینه رفت تا امام كاظم را دستگیر كند.

    نیروهاى مخصوص هارون به اضافه سپاهى از شعرا و علماى دربارى ‏و مشاوران، او را در این سفر همراهى مى‏كردند و میلیون‌ها درهم و دینار از اموالى كه از مردم به چپاول برده بود، با خود حمل مى‏كرد و به عنوان ‏حق‏السكوت به اطرافیان خود در این سفر بذل و بخشش مى‏نمود. و در این میان به رؤساى قبایل و بزرگان و چهره‏هاى سرشناس مخالف توجه ‏و رسیدگى بیشترى نشان مى‏داد.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 5


  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞




    نقشه دستگيري امام

    هارون الرشید این گونه عازم مدینه شد تا بزرگ‏ترین مخالف ‏حكومت غاصبانه خویش را دستگیر كند. اینك ببینیم هارون براى‏ رسیدن به این مقصود چه كرد:

    اول: هارون چند روزى نشست. مردم به دیدنش مى‏آمدند و او هم به‏ آنها حاتم بخشى مى‏كرد تا آنجا كه شكم‌هاى برخى از مخالفان را كه ‏مخالفت آنان با حكومت جنبه شخصى و براى رسیدن به منافع خاصى‏بود، سیر كرد.

    دوم: عده‏اى را مأموریت داد تا در شهرها بگردند و بر ضدّ مخالفان‏ حكومت تبلیغات به راه اندازند. او همچنین شاعران و مزدوران دربارى ‏را تشویق كرد كه در ستایش او شعر بسرایند و بر حرمت محاربه با هارون ‏فتوا دهند.

    سوم: هارون قدرت خود را پیش دیدگان مردم مدینه به نمایش گذارد تا كسى اندیشه مبارزه با او را در سر نپروراند.

    چهارم: هنگامى كه همه شرایط براى هارون آماده شد، شخصاً به ‏اجراى بند پایانى طرح توطئه‏گرانه خویش پرداخت. او به مسجد رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله رفت. شاید حضور او مصادف با فرارسیدن وقت نماز بوده كه ‏مردم و طبعاً امام موسى بن جعفر علیهماالسلام براى اداى نماز در مسجد حضور داشته‏اند. هارون به سوى قبر پیامبر صلى الله علیه و آله جلو آمد و گفت: السلام علیك ‏یا رسول اللَّه! اى پسر عمو.

    هارون در واقع مى‏ خواست با این كار شرعى بودن جانشینى خود را اثبات كند و آن را علتى درست براى زندانى كردن امام كاظم جلوه دهد.

    اما امام این فرصت را از او گرفت و صف‌ها را شكافت و به طرف قبر پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و به آن قبر شریف روى كرد و در میان حیرت و خاموشى ‏مردم بانگ برآورد:

    السلام علیك یا رسول اللَّه! السلام علیك یا جدّاه!

    امام كاظم با این بیان مى‏خواست بگوید: اى حاكم ستمگر اگر رسول ‏خدا پسر عموى توست و تو مى‏خواهى بنابر این پیوند نسبى، شرعى بودن ‏حكومت خود را اثبات كنى باید بدانى كه من بدو نزدیكترم و آن ‏حضرت‏ جدّ من است. بنابر این من از تو به جانشینى و خلافت آن بزرگوار شایسته‏ترم!

    هارون مقصود امام را دریافت و در حالى كه مى‏كوشید تصمیم خود را براى دستگیرى امام كاظم توجیه كند، گفت:

    اى رسول خدا من از تو درباره كارى كه قصد انجام آن را دارم پوزش‏ مى‏ خواهم. من قصد دارم موسى بن جعفر را به زندان بیفكنم. چون او مى‏خواهد میان امت تو اختلاف و تفرقه ایجاد كند و خون آنها را بریزد.

    چون روز بعد فرارسید، هارون فضل بن ربیع را مأمور دستگیرى امام‏ كاظم كرد. فضل بر آن ‏حضرت كه در جایگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله به نماز ایستاده بود، درآمد و دستور داد او را دستگیر كنند و زندانى نمایند.(1)

    سپس دو محمل ترتیب داد كه اطراف آنها پوشیده بود. ایشان را در یكى از آنها جاى داد و آن دو محمل را روى استر بسته بر هر یك عده‏اى را گماشت.

    یكى را به طرف بصره و دیگرى را به سوى كوفه روانه‏ كرد تا بدینوسیله مردم ندانند امام را به كجا مى‏برند. امام كاظم ‏علیه السلام در هودجى‏ بود كه به سمت بصره مى ‏رفت.

    هارون به فرستاده خود دستور داد كه ‏آن ‏حضرت را به عیسى بن جعفر منصور كه والى وى در بصره بود، تسلیم‏ كند. عیسى یك سال آن‏ حضرت را در نزد خود زندانى كرد.

    سپس عیسى‏ نامه‏اى به هارون نوشت كه موسى بن جعفر را از من بگیر و به هر كه مى‏ خواهى بسپار وگرنه من او را آزاد خواهم كرد.

    من بسیار كوشیدم‏ تا دلیلى و بهانه ‏اى براى دستگیرى او پیدا كنم، اما نتوانستم حتى ‏من گوش دادم تا ببینیم كه آیا او در دعاهاى خود بر من یا تو نفرین ‏مى‏ فرستد، اما دیدم كه او فقط براى خودش دعا مى‏ كند و از خداوند رحمت و مغفرت مى‏طلبد!






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكرها 5


  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞



    سخني چند از فرمايشات آن حضرت



    قِلَّةُ المَنيِقِ حُکمٌ عَظيمٌ، فَعَلَيکُم بِالصَّمتِ فَاِنَّهُ دَعَةٌ حَسَنَةٌ
    وَقِلَّهُ وِزرٍ، وَخِفَّةٌ مِن الذُّنُوبِ

    کم گويي حکمت بزرگي است. بر شما باد به خموشي که
    شيوه اي نيکو و سبکباري معصيت و سبب تخفيف گناه است.

    تحف العقول



    اَداءُ الاَمانَةِ وَالصَّدقُ يَجلِبانِ الرِّزقَ وَالخِيانَةُ
    وَالکِذبُ يَجلِبانِ
    الفَقرَ وَالنَّفاق
    امانت داري و راستگويي سبب جلب روزي است
    و خيانت و دروغگويي سبب جلب فقر و دورويي است.

    تحف العقول



    يُنادي مُنادٍ يَومَ القِيامَةِ: اَلامَن کانَ لَهُ عَلَي اللهِ اَجرٌ فَليَقُم
    فَلايَقُومُ اِلاّ مَن عَفي وَاَصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَي اللهِ

    ندا کننده اي در روز قيامت ندا مي کند: آگاه باشيد هر که را

    بر خدا مزدي است برخيزد و بر نمي خيزد مگر کسي که
    گذشت کرده و اصلاح بين مردم نموده باشد پس پاداشش
    با خدا خواهد بود..
    تحف العقول



    اِياکَ وَالمَزاحَ فَاِنَّهُ يُذهِبُ بِنُورِ ايمانِکَ
    از شوخي به مورد بپرهيز زيرا که شوخي نور ايمان تو را

    مي برد.
    بحارالانوار



    عَونُکَ لِضَّعيفِ مِن اَفضَلِ الصَّدَقَةِ
    ياري کردن ضعيفان از بهترين صدقات است.

    بحارالانوار



    مَن کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ الناسِ کَفَّ اللهُ عَنهُ عَذابَ يَومِ القِيامَةِ
    هر کس خشم خود را از مردم باز دارد خداوند عذاب روز قيامت را
    از او باز خواهد داشت.

    وسائل الشيعه



    ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكثُ الصَّفَقَةِ و تَركُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ
    سه چيز تباهى مى‏ آورد: پيمان شكنى، رها كردن سنّت و

    جدا شدن از جماعت.
    اصول کافي



    لَو كانَ فِيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا
    اگر به تعداد اهل بدر مؤمن كامل در ميان شما بود،

    قائم ما قيام مى‏ كرد.
    اصول کافي



    قل الحق و لو کان فيه هلاک
    حق را بگو اگرچه آن حقگويي موجب هلاک تو باشد.

    اصول کافي




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكرها 5


  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    284
    نوشته
    13,835
    تشکر
    35,205
    مورد تشکر
    35,976 در 11,462
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞




    چهار چوب نگاهت به چهار دیواری
    اگر چه روز نداری، همیشه بیداری

    مکیده است توان تو را لب زنجیر
    برای دادن جان، جان من توان داری؟

    من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
    قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

    تفاوتی نکند صبح و شام در چشمم
    ز دست دشمن خود دائما در آزارم



    امضاء





    خیلی ازیـــــــــــــخ کردن های ما ازســـــــــــــرما نیســـــــــــــت…
    لحـــــــــــــن بعضــــــــــــــیها
    زمســــــــــــتونیــــــ ـــــه …
    ----------------------------------------------------------------

    به یکدیگر دروغ نگوییم......

    آدم است ....

    باور می کند،

    دل میبندد....


  15. تشكرها 3


  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞




    چگونگي به امامت رسيدن آن حضرت

    در زمان حيات امام صادق (ع) كساني از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ايشان اسماعيل امام خواهد شد.
    اما اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت ولي كساني مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق (ع) عده اي چون از حيات اسماعيل مأيوس شدند پسر او محمد بن اسماعيل را امام دانستند و اسماعيليه امروز بر اين عقيده هستند و پس از او پسر او را امام مي دانند و همينطور به ترتيب و به تفضيلي كه در كتب اسماعيليه مذكور است.
    پس از وفات حضرت صادق (ع) بزرگترين فرزند ايشان عبدالله نام داشت كه بعضي او را عبدالله افطح مي دانند اين عبدالله مقام و منزلت پسران ديگر حضرت صادق(ع) را نداشت و به قول شيخ مفيد در”ارشاد” متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترين برادرانش از جهت سن و سال بود ادعاي امامت كرد و برخي نيز از او پيروي كردند اما چون ضعف دعوي و دانش او را ديدند روي از او برتافتند و فقط عده قليلي از او پيروي كردند كه فطحيه موسوم هستند.
    ـ برادر ديگر امام موسي كاظم (ع) اسحق كه برادر تني آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسي كاظم (ع) را قبول داشت و حتي از پدرش روايت مي كرد كه او تصريح بر امامت آن حضرت كرده است.
    ـ برادر ديگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردي سخي و شجاع بود و از زيديه جاروديه بود و در زمان مامون در خراسان وفات يافت اماجلالت قدر و علو شأن و مكارم اخلاق و دانش وسيع امام موسي كاظم (ع) بقدري بارز و روشن بود كه اكثريت شيعه پس از وفات امام صادق (ع) به امامت او گرويدند و علاوه بر اين بسياري از شيوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (ع) مانند مفضل ابن عمر جعفي و معاذين كثير و صغوان جمال و يعقوب سراج نص صريح امامت حضرت امام موسي الكاظم (ع) را از امام صادق (ع) روايت كردند و بدين ترتيب امامت ايشان در نظر اكثريت شيعه مسجل گرديد
    .
    امضاء

  17. تشكرها 4


  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    284
    نوشته
    13,835
    تشکر
    35,205
    مورد تشکر
    35,976 در 11,462
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞

    پنج درس آموزنده ارزشمند

    1 شخصى به نام مرازم گويد:روزى جهت زيارت و ملاقات امام موسى كاظم عليه السلام به سوى مدينه طيّبه حركت كردم و در مسافرخانه اى منزل گرفتم ، در اين ميان چشمم به زنى افتاد كه مرا جلب توجّه نمود، خواستم با او رابطه زناشوئى برقرار كنم ؛ ولى او نپذيرفت كه با من ازدواج نمايد.سپس به دنبال كار خويش رفتم ؛ و چون شب فرا رسيد به مسافرخانه بازگشتم و دقّ الباب كردم ، پس از لحظه اى همان زن درب را گشود و من سريع دست خود را بر سينه اش نهادم ؛ ولى او با سرعت از من دور شد.فرداى آن شب ، چون بر مولايم امام كاظم عليه السلام وارد شدم ، حضرت فرمود: اى مرازم ! كسى كه در خلوت خلافى مرتكب شود و تقواى الهى نداشته باشد، شيعه و دوست ما نيست .(56)

    2 در روايات آمده است بر اين كه شخصى به نام اميّة بن علىّ قيسى به همراه دوستش حمّاد بن عيسى بر حضرت ابوالحسن ، امام موسى كاظم عليه السلام وارد شد تا براى مسافرت ، از حضرتش خداحافظى نمايند.اميّه گويد: همين كه به محضر مبارك آن حضرت رسيديم ، بدون آن كه سخنى گفته باشيم ، امام عليه السلام فرمود: مسافرت خود را به تاءخير بيندازيد و فردا حركت كنيد.وقتى از منزل آن حضرت بيرون آمديم ، حمّاد گفت : من حتما همين امروز مى روم ؛ ولى من گفتم : چون حضرت فرموده است كه نرويد، من مخالفت دستور امام خود را نمى كنم .سپس حمّاد حركت كرد و رفت و چون از شهر مدينه خارج گرديد، باران شديدى باريد و سيلاب عظيمى به راه افتاد و حمّاد در سيلاب غرق شد و مُرد؛ و در همان محلّ به نام سيّاله دفن گرديد.(57)

    3 روزى حضرت موسى بن جعفر عليه السلام ، يكى از خادمان خود را به بازار فرستاد تا برايش تخم مرغ خريدارى نمايد.غلام بعد از خريد، با يكى دو عدد از آن تخم مرغ ها با بعضى از افراد قماربازى كرد؛ و سپس آن ها را براى حضرت آورد.بعد از آن كه تخم مرغ ها پخته شد و امام عليه السلام مقدارى از آن ها را تناول نمود، يكى از غلامان گفت : با بعضى از آن ها قماربازى و برد و باخت شده است .حضرت با شنيدن اين سخن ، فوراً طشتى را درخواست نمود و آنچه خورده بود، در آن استفراغ كرد.(58)

    امضاء





    خیلی ازیـــــــــــــخ کردن های ما ازســـــــــــــرما نیســـــــــــــت…
    لحـــــــــــــن بعضــــــــــــــیها
    زمســــــــــــتونیــــــ ـــــه …
    ----------------------------------------------------------------

    به یکدیگر دروغ نگوییم......

    آدم است ....

    باور می کند،

    دل میبندد....


  19. تشكرها 3


  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ۞۩§۩۞ ويژه نامه شهادت جانگداز امام موسي کاظم(ع) ۞۩§۩۞



    شخصيت اخلاقي
    او در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگي ضرب المثل بود. بدان و بدانديشان را با عفو و احسان بيكران خويش تربيت مي فرمود.
    شبها به طور ناشناس در كوچه هاي مدينه مي گشت و به مستمندان كمك مي كرد. مبلغ دويست، سيصد و چهارصد دينار در كيسه ها مي گذاشت و در مدينه ميان نيازمندان قسمت مي كرد. صرار (كيسه ها) موسي بن جعفر در مدينه معروف بود. و اگر به كسي صره اي مي رسيد بي نياز مي گشت معذلك در اطاقي كه نماز مي گذارد جز بوريا و مصحف و شمشير چيزي نبود.

    برخورد حاكمان سياسي معاصر با امام
    مهدي خليفه عباسي امام را در بغداد بازداشت كرد اما بر اثر خوابي كه ديد و نيز تحت تأثير شخصيت امام از او عذرخواهي كرد و به مدينه اش بازگرداند. گويند كه مهدي از امام تعهد گرفت كه بر او و فرزندانش قيام نكند.
    اين روايت نشان مي دهد كه امام كاظم (ع) قيام را در آن زمان صلاح و شايسته نمي دانسته است و با آنكه از جهت كثرت عبادت و زهد به «العبد الصالح» معروف بوده است بقدري در انظار مردم مقامي والا و ارجمند داشته است كه او را شايسته مقام خلافت و امامت ظاهري نيز مي دانستند و همين امر موجب تشويش و اضطراب دستگاه خلافت گرديده و مهدي به حبس او فرمان داده است.

    ـ زمخشري در «ربيع الابرار» آورده است كه هارون فرزند مهدي در يكي از ملاقاتها به امام پيشنهاد نمود فدك را تحويل بگيرد و حضرت نپذيرفت.
    وقتي اصرار زياد كرد فرمود مي پذيرم به شرط آن كه تمام آن ملك را با حدودي كه تعيين مي كنم به من واگذاري، هارون گفت حدود آن چيست؟ امام فرمود يك حد آن به عدن است حد ديگرش به سمرقند و حد سومش به افريقيه (آفريقا) و حد چهارمش كناره درياي خزر است.
    هارون از شنيدن اين سخن سخت برآشفت و گفت: پس براي ما چه چيز باقي مي ماند؟ امام فرمود:

    مي دانستم اگر حدود فدك را تعيين كنم آن را به ما مسترد نخواهي كرد (يعني خلافت و اداره سراسر كشور اسلام حق منست).
    از آن روز هارون كمر به قتل موسي بن جعفر (ع) بست. در سفر هارون به مدينه هنگام زيارت قبر رسول الله (ص) در حضور سران قريش و روساي قبايل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا بن عم و اين را از روي فخر فروشي به ديگران گفت. امام كاظم (ع) حاضر بود و فرمود:
    السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا ابت (يعني سلام بر تو اي پدر من) مي گويند هارون دگرگون شد و خشم از چهره اش نمودار گرديد.

    امضاء

  21. تشكرها 4


صفحه 2 از 12 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi