صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 63

موضوع: *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    goll *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*

    به نام خدا


    در این تاپیک متن کتاب خاطرات و حكايتها - جلد سوم
    نگارش می شود.


    خاطرات و حكايات (جلد سوم )
    گردآورى و تدوين : موسسه فرهنگى قدر ولايت



    پيشگفتار


    آيا ظهر شده است ؟


    حوادث چقدر شبيه به هم اتفاق مى افتند!


    گريه امام !


    چقدر خوب شد اصرار ما را نپذيرفتيد.


    مواظب باشيد شعله ى فقاهت فرو نشيند!


    قصد قيام امام


    متكاى محكم


    آنچه كه پيش آمد، به خواست خداوند متعال بود.


    ريشه تاريخى !


    من چاى مى دهم !!


    اگر تكليف نباشد...!


    قاضى را در همان شهر محاكمه كنيد!!


    فشارها به خاطر اسلام است


    ريشه قضايا قبل از اينهاست !


    متحير مانديم چه كنيم !


    سخن معروف گلادستون


    يكى از الطاف خفيه ى الهى !


    دارالتقريب


    شخصيت زهراى اطهر سلام الله عليها


    ديديد كه شد!


    همه ى كارها كه گفتن ندارد!


    هيبت ابر قدرتى !!!


    اسمش مردمى است !


    از كجا فهميدى پسرش است ؟


    همه ى دقايق ارتباطات را مى ديد!


    به كدام دعا بيشتر انس و اعتقاد داريد؟


    سخت ترين ساعات عمر ما


    نقش شعر خوب در مدح اهل بيت عليهاالسلام


    مقطع سى و پنج ساله دوران امامت امام موسى كاظم عليه السلام


    بدعت عجيب و غريب و ناماءنوس در باب زيارت


    نصيحت امام به علماء


    تهاجم فرهنگى عظيم عليه اسلام


    شمشير، كسى را از اعماق دل مسلمان نمى كند.


    رابطه ى با كسب معلومات را قطع نكنيد.


    ديديم كه نه ، اول مسخره كردن است .


    بركات پيوستگى و آميختگى روحانيت با مردم


    چرا مى گويند اسلام منهاى روحانيت ؟


    عظمت تشكيل حكومت اسلامى


    مايه ى افتخار است كه يك روحانى لباس رزم به تنش مى كند.




    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  2. تشكر

    عهد آسمانى (09-01-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    من به قدرى خوشحال شدم كه گويى بالدر آوردم
    صفا و خلوص بچه ها، ايشان را منقلب كرده بود
    دانستن نياز لحظه ها هنر است
    گروهكها اين تحليل مرا تحريم كردند و نگذاشتند منتشر بشود!!
    دين فقاهتى و دين غير فقاهتى
    فقهاء: نظريه پردازان نظام اسلامى
    سياست غرب از بين بردن وجدان دينى و ايمان اسلامى
    جريان روشنفكرى و فرهنگ فاسد غربى سيئه ى سلاطين
    همدستى روشنفكران با دشمنان ملت ايران .
    فرهنگ تحميلى زوركى
    جامعه ى روحانيت آماج تيرهاى زهرآلود دشمنان .
    خاصيت اسلام ناب
    محاصره ى فرهنگى جوانان جبهه رفته !!
    فرهنگ غرب چيست كه بايد از آن فرار كنيم ؟
    هوشيارى يك عالم دين و فقيه بزرگوار
    تو بودى كه دختر ما را به ما برگرداندى
    اهانت به شكل تكريم
    دشمن روى شما جوانان سرمايه گذارى زياد مى كند.
    بيمارى خطرناك ! چه شد فردى مثل يزيد بر جامعه اسلامى حاكم شد؟!
    تهاجم به روحانيت ، سياستى كه سالها دنبال شده است
    دردهاى خاموش !!
    فضايى كه دشمن به وجود مى آورد!!
    حسرت بازگشت به دوران بردگى آمريكا!
    عقب ماندگى ملامت برانگيز غرب در مساءله زنان


    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    پيشگفتار
    دو مجلد گذشته اين مجموعه ، هدف از انتشار خاطرات و حكايتهايى كه مقام عظماى ولايت امر و رهبرى انقلاب اسلامى - اين حاضر صديق و متقى صحنه هاى قبل بعد از پيروزى انقلاب اسلامى - نقل فرموده اند را بيان كرديم . هدف اصلى ، آشنا كردن نسل جوان كشور سرافراز ايران اسلامى با تاريخ پرفراز و نشيب خويش است بدين اميد كه دست مايه هاى اين تجربيات گرانقدر، آنان را در مقابله با تهاجم سازمان يافته فرهنگى استكبار جهانى يارى نمايد.
    امروز كه بيش از دو سال از تاريخ انتشار اولين مجلد از اين مجموعه مى گذرد و غبار فتنه ها فضاى جامعه ى اسلامى را تا حدودى فرا گرفته است و تهاجم اوليه بى سر و صداى فرهنگى ، آرام آرام خود را نمايان مى سازد و سر و صداى برخاسته ، بسيارى را كه تا ديروز به اين هشدار رهبرى چندان اعتنا نداشتند، به تكاپو وا داشته است ، نقش اين مجموعه و كتابهايى از اين دست ، اهميتى دو چندان يافته است . امروزه مطبوعات رنگارنگ متعدد پا به عرصه انتشار نهاده اند، قلم زنانى كه بعضا همچنان در حال و هواى طاغوت تنفس مى كنند به ميدان آمده اند، ظهور روشنفكرانى كه همچنان ديده به روى غرب گشوده اند و شبهاتى كه در زمينه هاى اساسى ترين اصول انقلاب اسلامى در فضاى جامعه نشر مى يابد همان صداى دهلى است كه سالها قبل نواخته شد و هشدارهاى مكرر رهبرى خبر از آن مى داد.
    امروز به وضوح روشن شده است كه تهاجم فرهنگى با ابزارها و امكاناتى كه در جامعه ى انقلاب اسلامى از رهگذر تسامح و تساهل خودى ها يافته است ، دو هدف اساسى را در طول يكديگر فراروى خود نهاده و برنامه ريزى وسيعى را جهت دست يافتن بدانها انجام داده است . هدف اول عبارتست از احياى مجدد جريان روشنفكرى به مفهومى كه در يكصد سال اخير در صحنه ى سياسى ، فرهنگى و اجتماعى ايران حضور داشته است با همه ى لوازم خود مانند آزادى غربى ، جدايى دين از سياست ، انزواى روحانيت از مسائل حكومتى و سياسى ، فضاى شهوت آلود و ابتذال جنسى جامعه ، تبعيت و اعتقاد به برترى غرب و ضرورت رابطه مقبول غرب است و... هدف دوم زير سؤ ال بردن اصول و ارگانى است كه انقلاب اسلامى بر پايه ى آنها بنا شده و عزت و عظمت و اقتدار خود را مديون آنهاست مانند اصل ولايت فقيه و توانايى فقه اسلامى در اداره جامعه اسلامى در عصر پيچيدگى تكنولوژى ، پاى بندى به احكام الهى و تقيد به اجراى تمام و كمال آنها، بناى روابط با جهان على الخصوص غرب بر سه اصل عزت و حكمت و مصلحت ، دفاع از مسلمين جهان و محرومين و مستضعفين و موضع گيرى عليه ظلم و جنايت آمريكا نسبت به آنها، دست آوردهاى مهم دفاع هشت ساله و...
    فضاى شبهه ، تشتت ، اختلاف ، تشكيك و شايعه ، امروز مخصوصا جوانان را و به ويژه محيطهاى آموزشى و دانشگاهى را پوشانده است كه هوشيارى نسل جوان ، اطاعت و حرف شنوى از مقام ولايت و رهبرى انقلاب اسلامى و پيشه ساختن تقواى الهى ، ضرورت نجات از اين دام گسترده دشمنان است . در فتنه ها بايد به حبل متين الهى چنگ زد و امروز حبل متين الهى ، مقام معظم رهبرى است و لاغير به اين اميد كه اين جلد از خاطرات و حكايتها نيز گامى مؤ ثر در اين راستا باشد.
    مؤ سسه فرهنگى قدر ولايت



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  6. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    آيا ظهر شده است ؟
    ايشان تا آخرين لحظات حياتشان ، ذكر و نماز و دعا را از دست ندادند. حاج احمد آقا فرزند عزيز حضرت امام مى گفتند: پيش از ظهر روز آخر حيات امام ، ايشان روى تخت دايما نماز مى خواندند. مدتى گذشت ، بعد پرسيدند: ظهر شده است ؟ گفتم : بلى ، آن وقت خواندن نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع كردند. بعد از اتمام نماز، مشغول ذكر گفتن شدند و تا لحظاتى كه در حالت اغما به سر مى بردند؛ مرتب پشت سر هم مى گفتند: سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اكبر، سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اكبر . اين كار، براى ما درس است . ما كه رهبران را دوست داريم ، بايد به كارها و روحيات اوتوجه كنيم و از آن درس ‍ بگيريم . (1)



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  7. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    حوادث چقدر شبيه به هم اتفاق مى افتند!
    حقيقتا اين فصل ده ساله ى تاريخ انقلاب ما، عجيب و تكرار نشدنى است . نمى دانم چگونه اين فصل را گذرانديم و چگونه لحظات آن را با وجودمان لمس كرديم . اين ايام ، درست ده سال و چند ماه - به اندازه ى مدت رهبرى رسول خدا صلى الله عليه و آله در مدينه - طول كشيد. حوادث ، چه قدر شبيه به هم اتفاق مى افتند. وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله از مكه به مدينه تشريف آوردند، مردم يثرب كه تازه مسلمان شده بودند، به استقبال پيامبر رفتند. آنها در نقطه يى ايستادند، گردنها را كشيدند و چشمها را تيز كردند تا ببينند محبوبشان كى وارد شهر مى شود. در ايران هم شبيه اين حادثه اتفاق افتاد. آن روز تاريخى كه امام وارد كشور شدند و سوار بر اتومبيل ، در خيابانها حركت كردند؛ زن و مرد، موانع را در مى نورديدند و خودشان را به اتومبيل حامل امام مى رساندند تا چهره ى رهبر عزيزشان را ببينند.



    روز رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه غوغا بود. شبيه آن حادثه ، امروز در كشور ما تكرار شده است . شايد بتوان گفت كه اخلاص و علاقه و وفادارى عموم مردم ما نسبت به مردم زمان پيامبر، خيلى بيشتر است . با توجه به شرايط آن زمان و روزگار ما، مردم ايران اخلاص و علاقه ى بيشترى از خودشان نشان دادند و در حالى كه معنويت و ارزشهاى اخلاقى در دنياى معاصر افول كرده بود و به ماده و جسم ، بهاى بيشتر داده
    مى شد؛ امام عزيز معنويت را زنده كردند. (2)


    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  8. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    گريه امام !

    معنويت مردم و خانواده ى شهدا و اخلاص رزمندگان در جبهه ها، امام را به هيجان مى آورد. من چند بار گريه ى امام را - نه فقط به هنگام روضه و ذكر مصيبت - ديده بودم . هر دفعه كه راجع به فداكاريهاى مردم ، با امام صحبت مى كرديم ، ايشان به هيجان مى آمدند و متاءثر مى شدند. مثلا موقعى كه در محل نماز جمعه ى تهران قلكهاى اهدايى بچه ها به جبهه را شكسته بودند و كوهى از پول درست شده بود؛
    امام در بيمارستان با مشاهده ى اين صحنه از تلويزيون ، متاءثر شدند و به من كه در خدمتشان بودم ، گفتند: ديدى اين بچه ها چه كردند ؟در آن لحظه ، مشاهده كردم كه چشمهايشان پر از اشك شده است و گريه مى كنند.
    بار ديگر موقعى گريه امام را ديدم كه سخن مادر شهيدى را براى ايشان بازگو كردم : در شهرى سخنرانى داشتم . بعد از پايان سخنرانى ، همين كه خواستم سوار ماشين شوم ، ديدم خانمى پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف مى زند. گفتم راه را باز كنيد تا ببينم اين خانم چه كار دارد. جلو آمد و گفت : از قول من به امام بگوييد بچه ام اسير دست دشمن بود و اخيرا مطلع شدم كه او را شهيد كرده اند. به امام بگوييد بچه ام اسير دست دشمن بود و اخيرا مطلع شدم كه او را شهيد كرده اند. به امام بگوييد فداى سرتان ، شما زنده باشيد؛ من حاضرم بچه هاى ديگرم نيز در راه شما شهيد شوند. من به تهران آمدم ، خدمت امام رسيدم ؛ ولى فراموش كردم اين پيغام را به ايشان بگويم بعد كه بيرون آمدم ، سفارش آن مادر شهيد به ذهنم آمد. برگشتم و مجددا امام رسيدم و آنچه را كه آن خانم گفته بود؛ براى ايشان نقل كردم . بلافاصله ديدم آن چنان چهره ى امام در هم رفت و آن چنان اشك از چشم ايشان فرو ريخت كه قلب من را سخت فشرد.
    (3)


    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  9. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    چقدر خوب شد اصرار ما را نپذيرفتيد.

    چند روز قبل از پايان سال 65 كه خدمت امام بوديم ، چون يكى از روزهاى فروردين 66 با ولادت يكى از ائمه عليه السلام مصادف مى شد؛ من و آقاى هاشمى رفسنجانى و حاج آقا اصرار كرديم كه ايشان در حسينيه ى جماران با مردم ديدارى داشته باشند. امام استنكاف كردند و قاطع گفتند: حالش ‍ را ندارم . من در ايام نوروز، به مشهد رفته بودم و آقاى هاشمى هم از جبهه ديدار داشتند. در همان روزها، ناگهان قلب امام مشكلى پيدا مى كند و چون حاج آقا - كه حق بزرگى بر گردن همه ى ملت دارد و امام را در اين چند سال حفظ كرد - همه ى وسايل را براى بهبود امام مهيا كرده بود؛ فورا به وضيعت جسمانى ايشان رسيدگى شد و خطر برطرف گرديد.
    وقتى در بيمارستان قلب ، بر بالين ايشان حاضر شدم ، عرض كردم : چقدر خوب شد كه آن شب ، اصرار ما را براى ملاقات با مردم نپذيرفتند و الا اگر خبر اين ملاقات اعلام مى شد؛ مردم به زيارت شما مى آمدند و آن وقت شما با اين حال نمى توانستيد مردم را ملاقات كنيد و انعكاس آن در دنيا خوب نبود. اين كار شما، خواست خداوند و كمك الهى بود و در آن زمان ، تصميم بجايى گرفتيد. ايشان در پاسخ من گفتند: آن طور كه من فهميدم ، مثل اين كه از اول اين انقلاب تا حالا، يك دست غيبى يى در همه ى كارها دارد ما را هدايت و پشتيبانى مى كند.
    واقعا همين طور است و الا محاسبات سياسى ، اقتصادى و محاسباتى كه بر اساس آن ، دنيا دارد اداره مى شود؛ اين نتايج را به دست نمى دهد.
    (4)



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  10. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    مواظب باشيد شعله ى فقاهت فرو نشيند!

    روزى به اتفاق جمعى از فضلاى بزرگ در خدمت امام بوديم . در آن محفل ، از حوزه ى علميه قم صحبت شد. يكى از بزرگان اساتيد و علماى اعلام قم كه مورد احترام و قبول همه ى ما هستند، در آن جلسه به امام عرض كردند كه شما نسبت به قم ، توجه و عنايت داشته باشيد. آن روز امام فرمودند: كه اين چيزها لازم نيست شما فقط به ابقاى دو عنصر در حوزه ى قم توجه كنيد، همه چيز حل خواهد شد: اول فقاهت است - كه گمان مى كنم تعبير ايشان اين بود كه مواظب باشيد شعله ى فقاهت فرو ننشيند - و دوم ، اخلاق و تهذيب است . ما اگر مهذب باشيم ، خواهيم توانست هستى خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامى قرار دهيم ؛ ولى اگر مهذب نباشيم ، آن چه كه داريم ، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا كه در جهت عكس ‍ هم قرار گيرد. (5)


    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  11. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    قصد قيام امام

    سالها پيش ، نوشته ى ايشان در دفتر ياد بود مرحوم وزيرى را در يزد زيارت كردم . آن مرحوم ، من را به منزلش برد و با تفصيلاتى ، اين نوشته را كه در صندوقچه يى گذاشته بود و تقريبا در گوشه يى از خانه اش مخفى كرده بود، آورد و باز كرد و نوشته ى امام را كه سالهاى دهه ى بيست نوشته بودند قيام لله به من نشان داد. اصلا محور حرف در نوشته ايشان ، قيام لله بود. آن ذهن جوال وسيع و ديد حكيمانه ايشان ، اين قيام لله را در آن دوران - كه تازه از اختناق رضاخانى بيرون آمده بودند - بر كارهايى كه به نظر شريفان مى شد انجام بدهند و بايد افراد انجام مى دادند و احساس ‍ مسؤ وليت مى كردند، منطبق ساخت .
    يكى دو صفحه نوشته بودند. آن نوشته ، حاكى از يك حركت ارتجالى نبود و معلوم مى شود در ذهن شريف ايشان و در تمام مراحل زندگى ، ان تقوموا الله مثنى و فرادى
    (6) سابقه داشته است . بحمدالله ديگر براى همه ى ما و ملت ايران ، در كليات زندگى اماممان چيز پوشيده يى باقى نماند. همه ديدند كه حركت و گفتن و سكوتش براى خداست و هر كارى كه انجام مى داد، با قصد قيام لله بود. تنها همين يك چيز هم بود كه موجب شد به دست آن بزرگوار - كه قطعا مرتبه ى تالى پيامبران و ائمه عليه السلام بود - يك معجزه اتفاق بيفتد. اين چيزى كه اتفاق افتاده و تحول عظيم جهانى كه به دنبال اتفاق افتاد و امام هم با تكيه به ان تقوموا لله توانست اين كار را بكند. (7)

















    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  12. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parandeh پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد سوم *^*


    پمتكاى محكم

    در دوران مسؤ وليت ممتدى كه از روزهاى اول انقلاب داشتيم ، بارها به ياد اين جمله ى اميرالمؤ منين عليه السلام مى افتادم كه مى فرمايد: اذا اشتد بنا الحرق التجينا برسول الله (8) اميرالمومنين مى فرمايد: وقتى در جنگها كار بر ما سخت مى شد و احساس مى كرديم كه در مقابل حادثه ضعيفيم ، به رسول خدا پناه مى برديم . وقتى اين جمله ى اميرالمؤ منين عليه السلام به يادم مى آمد، مى ديدم بر وضع ما نيز صادق است .
    مكرر اتفاق افتاد كه سر قضاياى مختلف ، با برادران مسؤ ول مى نشستيم و فكرهايمان را تبادل مى كرديم و مشكل را در مجموعه يى مى گذاشتيم و خدمت امام مى برديم و او بود كه با نظر صايب و اراده ى قوى و ايمان و توكل بى نظير خود، مشكل را حل مى كرد. خدا شاهد است كه در مدت عمر خود، كسى را در اين حد از توكل و حسن ظن به خدا نديده و نشنيده ام . او، مشكل راحل و گره را باز مى كرد. امروز، اين پدر خانواده و آن متكاى محكم و كسى كه خاطرمان آسوده بود كه در مشكلات ، به او مراجعه خواهيم كرد، در ميان ما نيست .
    (9)

    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi