دوران كودكي گمشده در هياهو
خانواده- مينا شهني:
همه ما عاشق كودكيهايمان هستيم، قصههاي خوبي از كودكي داريم، اين قصهها را بارها و بارها واگويه ميكنيم
ياد كودكيمان كه ميافتيم قند توي دلمان آب ميشود، حسرت ميخوريم، دوران خوش از دست رفته را هر كدام با يك آه بدرقه ميكنيم و آرزو ميكنيم روزهاي شيرينمان تكرار شود كه البته بر همه ما واضح و مبرهن است كه اين اتفاق هرگز نخواهد افتاد.
ولي واقعا چقدر از داستانهايمان واقعي است؟ يعني 15 – 10سال نخست زندگيمان اينقدر خوش گذشته يا به ما ياد دادهاند كه از كودكي به خوشي ياد كنيم؟ در تمام دوران كودكيتان هيچوقت آرزو نداشتيد بزرگ شويد تا از دست بزرگترها خلاص شويد؟
امروز روز جهاني كودك است. به كودكان دور و برتان نگاهي بيندازيد، خيلي خوشبختند؟ لابهلاي همان ابرهايي زندگي ميكنند كه شما خاطرات كودكيتان را از زيرشان بيرون ميكشيد؟ احتمالا بر اين باوريد كه بهترين كاري را كه ممكن است براي كودكان انجام ميدهيد؟ يا از آن دسته پدر و مادرهايي هستيد كه مدام دوران كودكيتان را با فرزندتان مقايسه ميكنيد و سركوفت ميزنيد كه همه وقتتان را داريد صرف اين طفل معصوم ميكنيد؟
يكي از دوستان من كه سالها از پدر شدنش ميگذرد اعتراف كرد كه پدر بودن و داشتن فرزند آنقدر لذت بخش است كه آدم هرگز نميتواند بر سر فرزندش منت بگذارد كه زحمتش را كشيده. اشاره او به اين نكته بود كه پدر بودن لذتي است مدام و هر پدري به هنگام سپري كردن وقت با فرزندش آنقدر لذت ميبرد كه به همه زحمات ميارزد.
اين دوست واقعبين همانروز به مادرش گفته بود كه همانقدر كه شما براي ما زحمت كشيدهايد، ما هم در كودكي به شما لذت رساندهايم و به اين ترتيب ماجراي منتگذاري را تمام كرده بود چرا كه بهنظرش معامله پاياپاي بوده؛ پدر و مادر زحمت كشيدهاند و حظش را هم بردهاند، پس بيحساب.
واقع بين باشيد
حداقل امروز كه روز جهاني كودك است شما بهعنوان پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ و حتي خاله و عمه و عمو، قدري واقعبين باشيد و با يك حساب سر انگشتي ببينيد درست همانقدري كه به كودكان دورو برتان سرويس ميدهيد، همانقدر هم از آنها انرژي مثبت و ميل به زندگي دريافت ميكنيد. غير از اين است؟ پيش از پاسخ دادن تلاش كنيد كه واقعبين باشيد.
دنياي ساده و پيچيده
دنياي كودكان ساده است، ساده ساده، به سادگي يك آسمان پرستاره، يك بستني خوشمزه، يك دوست خيالي و حتي يك رؤياي شبانه اما روانشناسان معتقدند كه اين دنياي ساده، رمز و رازها دارد. ترسها، كابوسها، نگرانيها و استرسهاي كودكي هماني است كه در بزرگسالي گريبان ما را سخت ميفشارد.
دعوا نكنيد
توي خانه داد و بيداد راه نيندازيد؛ هر وقت قافيه تنگ شد بهتر است بچه را به يكي از اقوام بسپاريد بعد دنيا را توي كله هم خراب كنيد.همين بحثهاي معمولي كه گاهي بهنظر كاملا پيش پا افتاده هستند آنچنان كودكتان را آزار ميدهد كه شما تصورش را هم نميتوانيد بكنيد. وقتي پدر و مادرها دعوا ميكنند، بچهها فكر ميكنند كه همديگر را دوست ندارند و از آنجا كه وحشتناكترين اتفاقي كه كودكان تصور ميكنند دوست نداشتن است، دعواي ميان پدر و مادر به كابوسي تبديل ميشود كه آرامش كودك را بر هم ميزند. بچهها هيچوقت نميتوانند تصور كنند كه حرفهايي كه در دعوا ميان بزرگترها رد و بدل ميشود، واقعي نيست و گاهي فقط از سر بيحوصلگي ممكن است پدر و مادر يكديگر را به ترك كردن تهديد كنند.