4 . مدايح حضرت معصومه عليها السلام (1)
قصيده زكي باغبان
زكي باغبان اهل قم و معاصر شاه سليمان صفوي بود و اين قصيده را در مدح حضرت معصومه 3 و وصف قم سروده است: اين گنبد رفيع كه دائم منور است /
اين بارگاه دختر موسي بن جعفر است خاك درش از تربت پاكش معطّر است /
عمّش يقين بدان كه علي بن جعفر است
يا ربّ بود به روز جزا حمله دار قم
خاك فرج كه مدفن اولاد مرتضي است /
اينجا حريم خواهر سلطان دين رضاست خاك درش به چشم خلايق چوطوطياست /
شاهي كه خشت گنبد با رفعتش طلاست
چندين حديث گفته به وصف ديار قم
هستند چهار صد و چهل و چار از شرف /
مدفون بامر حق همه چون دُر در اين صدف اولاد مرتضي علي آن شاه لو كشف فرقي مدان ميان قم و كعبه و نجف
جان مي دهند اهل خرد در نثار قم
محفوظ از بلاد بود اين دار مؤمنين //
طوفان به دور نوح نيآمد در اين زمين از لطف حق شرافت اين خاك را ببين يك در گشوده مي شود از خلد از اين زمين
بوي بهشت مي وزد از مرغزار قم
روزي كه حشر و نشر قيامت بپا شود /
ايمان و كفر و نيك و بد از هم جدا شود بهر حساب خلق چو ميزان بپا شود /
بر اهل قم محاسبه در قبرها شود
خوشدل كسي كه دفن شود در مزار قم
هر جا كه موج فتنه ترا در ميان گرفت /
طغيان نمود ظلم تمام جهان گرفت فصل بهار زندگيت را خزان گرفت /
بايد كه پند از «زكي باغبان» گرفت
خود را كشيد و رفت به قم يا جوار قم