صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 70

موضوع: ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    نيروهاي شرور و شهرهاي ما
    نویسنده : اسماعيل شفيعي سروستاني





    گفتاري در باب معماري مدرن و فراماسونري

    هيچ به تخريب تدريجي معماري و بافت‌هاي سنّتي شرقي و اسلامي و جايگزين معماري مدرن با اشكال هندسي مدرن انديشه كرده‌ايد؟ ميان اشكال هندسي مقدّس، انرژي‌ها و نيروهاي معنوي و روحاني و معماري رابطة ويژه‌اي وجود دارد. در هماهنگي ميان انسان‌ها،‌ معماري‌هاي خاص و نيروهاي معنوي و تقاطع آنها، انسان‌ها در زير باراني از نيروهاي معنوي مي‌بالند و از دسترس نيروهاي شرور در امان مي‌مانند و به عكس...
    سخن امروزم براي بسياري از گوش‌ها غريبه و احتمالاً قابل انكار مي‌نمايد و اگر برخي آن را حاصل توهّم توطئه فرض نكنند دستِ كم سودا و ماليخوليا را در آن بي‌تأثير نمي‌شناسند و البتّه خودم به صاحبان اين گونه آراء حق مي‌دهم. سال‌هاست كه مي‌خواهند كه ما با ساده‌لوحي، بي‌خيالي و بي‌وضعي از كنار همه چيز بگذريم.
    همه چيز و همة آمد و شدها و ساخت و سازها را حاصل اتّفاق و حادثه بشناسيم. آن هم در عصر و زماني كه نظام پيچيده، تو در تو، كنترل شده و البتّه مدرن رخصت از كنترل خارج شدن هيچ يك از مناسبات و معاملات را نمي‌دهد. چه، در اين صورت، مدرنيته، فرهنگ و اقتصاد و سياست مبتني بر مدرنيته و از همه مهم‌تر "سيستم سازان " همة معني و هويّت خود را از دست داده و مجال طيّ مراتب تا آخرين مرحله را كه چيزي جز جهان تك حكومتي نيست از دست خواهند داد.
    زماني نه چندان دور، چرچيل، نخست وزير انگلستان گفته بود: "ما شهرها را مي‌سازيم و شهرها نيز ما را مي‌سازند. " در عبارتي ساده، اين سخن بدين معناست كه، شهرها، پرورشگاه مردم مطابق طبع و ارادة شهرسازان‌اند، اين شهرها هستند كه در سكوت، ارادة معماران و شهرسازان را در تربيت و ساخت جماعت انسان‌ها به هر نوع و گونه كه مطلوب بشناسيد كافي است كه بناي شهر را بر مداري استوار كنيد كه خودجوش و خودكار در خود و با خود انسان‌ها را آن گونه كه شما مي‌خواهيد پرورش دهند.
    شهرسازي، كامل‌ترين عنصر تمدّني در همة ادوار تاريخ، مطابق ساختار فرهنگي و اعتقادي اقوام بوده و هست. در گذشته‌هاي نه چندان دور، هر يك از اقوام، متناسب و هم‌نوا با دريافت‌هاي كلّي و فرهنگ مطلوب خود، شهرهاي خود را به گونه‌اي مي‌ساختند كه در آن مردم نه تنها هماره از گستره و حوزة فرهنگي مقبول و مطرح در آن حوزه سير و سفر مي‌كردند، بلكه خود را هم افق با بافت آن شهر بر مي‌كشيدند. چنان كه نسل در نسل شهر و انسان صورت و سيرتي هماهنگ را بارز مي‌ساختند.
    اين نكتة ظريف از نگاه تيزبين هيچ يك از حكيمان و مشاوران و امينان اهل حكمت كه گرداگرد حاكمان را داشتند دور نبوده است. هيهات كه اين سنّت و اين دورانديشي طيّ سيصد و اندي سال گذشته و به تدريج از ميانة شرق اسلامي رفت و در واقع، در طيّ اين قرون، به دست اين اقوام "شهري " متناسب با خاستگاه فكري، اعتقادي و فرهنگي شرقي و اسلامي ساخته نشده است. به عكس، معماران تمدّن غربي شهرها را ساختند و به تبع آن، انسان‌ها را. انسان‌هايي هم افق با شهرها، معماران اين شهرها و خاستگاه‌ها و ايدئولوژي‌هايشان.
    از روي همين غفلت است كه ما نيز، نه تنها دستي در شهرهامان نبرديم بلكه، شهرهاي ويران شده طيّ سال‌هاي دفاع مقدّس را هم بر شالوده‌هاي قبلي بر كشيديم و با نصب تابلوها و پلاكاردهايي مزيّن به جملات مذهبي و شعاير ديني به حاصل دست خود باليديم و خود را شهرساز شناختيم.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    آيا هيچ گاه به اين موضوع انديشيده‌ايد كه گذشتگان ما، مساجد را در ميانة شهر مي‌ساختند و همة اجزا و اركان شهر را در پيوند با مساجد مركزي تعريف كرده و اجازه نمي‌دادند كه هيچ بنايي نسبت به مسجد ارتفاع و بلندي پيدا كند؟
    در حوزة تمدّن اسلامي و شهر اسلامي، پيوند ناگسستني بين زندگي مادّي و معنوي وجود داشت. پيوندي كه امكان جدا افتادگي ميان انسان‌ها، ‌مذهب و تمدّن و شهر را نمي‌داد. از اين رو، مساجد با گنبد و مناره‌هايش، در خطّ آسمان و نقش‌هاي هندسي‌اش در بافت شهر و قرارگيري‌اش در مهم‌ترين مفصل شهري، نه تنها تعادل شهر را برقرار مي‌كردند، بلكه امكان پيوند انسان‌ها با عوالم ماورايي و نيروهاي مثبت و معنوي منتشر را فراهم مي‌آوردند و مجال انتقال و تبادل اين نيروهاي معنوي و انرژي‌هاي مثبت را براي انسان‌هاي ساكن در شهر فراهم مي‌ساختند.
    در واقع، مساجد و ساختار ويژة معماري آنها، تمام شهر و ساكنانش را زير چتري از نيروهاي معنوي و آسماني قرار داده و به آنها در برابر نيروها و موجودات منفي و شرور منتشر، مصونيت مي‌بخشيدند.
    عالم مملو از موجودات پيدا و نهان شيطاني و رحماني است كه پيرامون انسان‌ها را گرفته‌اند و هر يك به نحوي و از طريقي خواست مثبت يا منفي خود را در صورت‌هاي مختلف بر حيات فردي و جمعي انسان‌ها مستولي مي‌كنند. نيروهاي شرير شيطاني و جنّي به عنوان مزاحم و باز دارنده و نيروهاي رحماني و روحاني به عنوان تقويت كننده و مصونيت‌بخش جوامع انساني را در سير و سفر درازش همراهي مي‌كنند.
    همة‌ دستورات و اوامر و نواهي در خورد و خوراك و خور و خواب و سفر و حضر و بالأخره ادعيه و اذكار هر كدام به گونه‌اي ناظر بر وجود اين نيروها و نحوة مصون ماندن يا آسيب‌پذيري انسان در قبال اين نيروها هستند. در حالي كه، انسان‌ها به رغم گذشتگان سنّت‌گرا، نه تنها از اين همه غفلت مي‌ورزند بلكه، نادانسته خود را در معرض تشعشعات و ميدان عمل و حضور نيروهاي شيطاني قرار مي‌دهند.
    امّا،‌ در همين نزديكي‌ها،‌ درست در سرزميني كه ما آن را نماد پيشرفته‌ترين نوع از حيات تكنولوژيك مي‌شناسيم و ساكنان آن را منكر همة‌ گفت‌وگوهاي معنوي، ارتباط با عوالم غيبي، سحر و جادو مي‌شناسيم. مرداني پنهان، با آگاهي از همة آنچه كه در دايرة تصوّر ما هم نمي‌آيد دست‌اندر كار حركتي ظريف و موذيانه‌اند تا نه تنها انسان‌ها از ارتباط معنوي و انرژي‌هاي روحاني محروم بمانند در وعض، ار هر نوع حيله در ميدان تشعشع نيروهاي شرور و اهريمني،‌ مقهور آن نيروها و در خدمت آن نيروها درآيند.
    هيچ به تخريب تدريجي معماري و بافت‌هاي سنّتي شرقي و اسلامي و جايگزين معماري مدرن با اشكال هندسي مدرن انديشه كرده‌ايد؟
    ميان اشكال هندسي مقدّس، انرژي‌ها و نيروهاي معنوي و روحاني و معماري رابطة ويژه‌اي وجود دارد. در هماهنگي ميان انسان‌ها،‌ معماري‌هاي خاص و نيروهاي معنوي و تقاطع آنها، انسان‌ها در زير باراني از نيروهاي معنوي مي‌بالند و از دسترس نيروهاي شرور در امان مي‌مانند و به عكس، در ميان اشكال هندسي نامقدّس و تقاطع آنها با نيروهاي شرور شيطاني، انسان‌ها نه تنها همة نيروهاي مثبت و روحاني را از دست مي‌دهند، بلكه در رگبار وسوسه‌ها، الهامات و آزارهاي نيروهاي اهريمني مستعدّ گناه،‌ اهل گناه، ترديد دربارة مقدّسات،‌ نفي باورها و قبول بندگي شيطان و خدمت به نيروهاي اهريمني مي‌شوند.
    چگونه است كه همة ما در صحن و سراي مساجد و زيارتگاه‌ها و طبيعت احساس آرامش، امنيت و برخورداري معنوي مي‌كنيم؟
    چرا 99ي همة مساجد، زيارتگاه‌ها و معابد مذهبي شكلي يكسان، گنبدي و بر كشيده شده بر پايه هاي هشت وجهي ساخته شده‌اند؟
    اين امر هيچ ربطي به شرايط اقليمي و آب و هوايي ندارد.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  4. Top | #63

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    آيا بروز نوعي خشم و عصبانيت، جدال و مرافعه، ميل به گناه،‌ حيله و دسيسه در سطح كوچه و خيابان و شهر و در ميان پير و جوان و زن و مرد كه ديگر به معمولي‌ترين عادت و شيوة‌ جاري در ميان مردم ما شده شما را نمي‌آزارد؟
    آيا آسيب‌پذيري شديد جوانان در شهرهاي بزرگ در برابر وسوسه‌ها شما را به انديشه وا نمي‌دارد؟
    اين واقعه را چگونه تحليل مي‌كنيد؟ آيا نمي‌توان در كنار اين همه تحليل بي‌پاية اجتماعي، سياسي و اقتصادي رويكردي ديگرگون نيز داشت؟
    بي‌آنكه بدانيم يا بخواهيم، نيروهايي مرموز و ناديدني، در كار و بار ما وارد شده‌اند.
    خود را بر فضاي عمومي كوچه‌ها، خيابان‌ها و شهرهاي ما حاكم ساخته‌اند و ما از آنها هيچ نمي‌دانيم. نه تنها ما،‌ معماران و شهرسازان ما هم از آن بي‌خبرند چه، آنها همچون ما از رابطة ميان اشكال هندسي، معماري، نيروهاي رحماني و شيطاني و حيات فردي و اجتماعي انسان‌ها و حركات و سكناتشان بي‌اطّلاع‌اند.
    آنها همة حيات را در گسترة اشيا و مصالح صرفاً مادّي محدود و منحصر مي‌شناسند. عموم خانواده‌هاي سنّتي و مذهبي از اينكه فرزندان محصول نان حلال و مراقبت خود را در چهارراه ترديد و گاه لاابالي‌گري سرگردان مي‌مانند از تحليل شرايط در مي‌مانند.
    اين همه را تنها به كم رنگ شدن آداب و مناسك مذهبي و رفت و آمد به اماكن مذهبي و حتّي نان و خورش نمي‌توان مربوط دانست.
    مرداني پنهان و مأمور، با حيله و دسيسه، فضاي پيراموني و حيات ما را از طرق مختلف آلوده ساخته و ما را در محاصرة نيروهاي شيطاني قرار داده‌اند و ما از آن بي‌خبريم و به تدريج نيز حلقه‌هاي محاصره را تنگ و تنگ‌تر مي‌سازند.
    آنها گونه‌هاي خاصّي از احجام و معماري را در گوشه گوشه‌هاي شهر و ديار ما بركشيده‌اند. احجامي خاص كه نه تنها محيط پيراموني ما را از انرژي‌ها و نيروهاي معنوي تهي مي‌سازند در مقابل از نيروهاي شيطاني و اهريمني نيز آكنده مي‌سازند.
    همان طور كه اديان براي هدايت انسان‌ها در مسير وحدت و رحمانيت برنامه‌ريزي كرده و با پيش‌بيني لازم همة‌ امكان فرهنگي و مادّي را فراهم آورده‌اند. ائمة كفر، ساحران، جادوگران و شيطان‌پرستان نيز به بيكار ننشسته و براي تأثيرگذاري بر انسان‌ها و ارسال پيام‌هاي شيطاني برنامه‌ريزي كرده‌اند.
    شهرسازي، معماري و احجام خاصّ هندسي مورد نظر آنها، ابزاري هستند براي اين تأثيرگذاري.
    با اين مقدّمة طولاني هيچ پرسيده‌ايد كه چرا و از كجا طي هشت و نه سال اخير و به بهانة ساخت و سازهاي مدرن، بخش عمده‌اي از مراكز تجاري و اداري شهرهاي بزرگ و كوچك، شكلي "هرمي " به خود گرفته‌اند؟
    چرا اماكن مذهبي، در سايه و زير اين اماكن تجاري فرو غلتيده و در انزوا رفته‌اند؟ چرا در نقاطي خاص بناهايي خاص و جملگي هرمي شكل و البتّه مشرف بر شهرها بر كشيده شده‌اند؟
    شمال، غرب و مركز تهران و اكثر شهرهاي بزرگ مثل مشهد و شيراز در محاصرة اين بناهاي هرمي شكل‌اند.
    اين همه، حادثه و واقعه‌اي پيش‌بيني شده نيست.
    به پشت اسكناس يك دلاري آمريكا كه توسط فراماسونرها طرّاحي شده بنگريد تا به راز اهرام مصر، ساختمان‌هاي هرمي شكل اطراف مشهد امام هشتم، هتل بزرگ شهر شيراز مشرف به تمامي قبور امام زادگان اين شهر مذهبي، ساختمان‌هاي بزرگ دروازه‌اي شكل برخي از وزارتخانه‌هاي مهم، برج‌هاي سه قلو و دوقلوي شمال و غرب تهران و ساختمان‌هاي هرمي شكل پيرامون مصلّاي بزرگ تهران، پي ببريد.
    حجم‌هاي هرمي، ستارة شش گوشه، چشمي در ميانة يك مثلث، در زمرة قوي‌ترين علامات شيطان‌پرستي هستند كه در كنار بسياري از اعمال و مناسك ماسوني و شيطان‌پرستي، جاذب نيروهاي شرور شيطاني و غلبة آنها بر حالات و احوال مردم مي‌شوند.
    در اوج غفلت ما، كساني دست در كار آوردند تا در سكوت و خفا، جان مردم شهر را در معرض انرژي‌ها و تشعشعات نيروهاي اهريمني بيمار و آسيب‌پذير كنند. اين نيروها در شرايطي عمل مي‌كنند كه همة ما حيران و مات سر در پي شناسايي علل بسياري از ناهنجاري‌هاي اخلاقي رايج در ميان مردم مي‌گرديم.
    اين واقعه در عموم نقاط جهان اسلام رخ داده است.
    همة كساني كه به دبي و حتّي عربستان سفر كرده‌اند اين سخن را تأييد مي‌كنند. مجتمع بزرگ تجاري وافي در دبي، دو برج شيطاني در دست ساخت مشرف به صحن بزرگ مسجد الحرام، تنها نمونه‌هايي از اين واقعه‌اند.
    پيشتر از نقش و تأثير نمادهاي شيطاني در جان و روح كساني كه با آن نمادها و در كنار آنها به سر مي‌برند سخن گفته‌ام. اين بار نيز مي‌توانيد با نگاه روشنفكرانة جاري و ساري كه طي سال‌هاي دراز بر جان من و شما جاري ساخته‌اند اين همه را حاصل ذهن و زباني سودايي و ماليخوليايي مبتلا به سندرم توهّم توطئه فرض كنيد يا از سوي ديگر مي‌توانيد به مطالعة جدّي دربارة اين موضوع مشغول شويد و آنگاه به قضاوت بنشينيد. دستي پنهان جان ما را آماج تيرهاي شيطان قرار داده است و ما بي‌خبر از همه جا از تماشاي اين همه برج در اقصانقاط شهر خود در عجب مي‌مانيم و بر سازنده‌اش درود مي‌فرستيم.
    بايد پرسيد چرا اين برج‌ها را مشرف بر اماكن مذهبي مسلمانان ساخته‌اند؟ چرا مسجد الحرام، چرا مشهد امام رضا(ع)، چرا بر فراز شهر زيارتي شيراز؟ چرا مصلّاي بزرگ تهران و چرا بر بلندي حرم امام خميني(ره)، چرا مشرف به مسجد جامع اروميه و صدها چراي بي‌پاسخ ديگر در اين شهرهاي بزرگ و بي‌دروازه... .
    گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار!
    منبع:راديو معارف 1389/3/21
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  5. Top | #64

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    تدوین بيانيه حقوق بشر توسط فراماسونرها
    نویسنده : نصير صاحب خلق





    فراماسونري، كابالا، اومانيسم و جريان روشنگري

    آليا عزت بگوويچ مي‌گويد:
    «كليه كودتاها و انقلاب‌ها، اتوپياها، سوسياليزم‌ها و ديگر جريان‌ها كه خواستار دستيازي به بهشت زميني هستند ريشه در عهد عتيق (تورات) دارند و كنه آن‌ها يهودي است.»
    وي در ادامه ی اين نظر نكته ی جالب توجه ديگري را به شرح زير عنوان مي‌نمايد:
    «… فلسفه ماسوني كه بشارت دهنده رنسانس انساني بر مبناي شالوده علمي است خود، پوزيتويستي و يهودي است. در صورتي كه رابطه دروني و بيروني پوزيتويسم، ماسونگري مورد كنكاش قرار مي‌گرفت بسيار جالب توجه مي‌بود.
    چنين بررسي و پژوهشي تنها ناظر بر بعد فكري و نظري موضوع نبوده بلكه مي‌تواند مبين تأثيرات و ارتباطات (متقابل) آن‌ها (با يكديگر) باشد.»(1)
    حقيقتاً هم‌ چنين تحقيق و پژوهشي ارتباطات و تأثيرات (متقابل) آن‌ها را شفاف و علني مي‌سازد و در صورت بررسي و تحقيق در خصوص رهبران (جريان) روشنگري، تأثيرات ماسونگري مطرح شده توسط عزت بگويچ را به وضوح مشاهده مي‌كنيم.
    ما در اين‌جا تلاش نخواهيم كرد تا اثبات كنيم كه ماسونگري همان «پوزيتويسم و يهودي‌گري» است. اين حقيقتي است كه در ارتباط با آن تاكنون مطالب زيادي نوشته شده و بر همگان عيان و آشكار است. هم‌چنين پيوندهاي ماسونگري خصوصاً با يهودي‌گري، خود مي‌تواند موضوع يك كار تحقيقي و پژوهشي مستقل باشد. ما در اين فرصت به بررسي پيوندهاي ماسونگري و جريان روشنگري و همين‌طور ماسونگري و «باطني‌گري عبراني»(2) بسنده مي‌كنيم:
    در اين‌كه يكي از اولين بنيانگذاران جريان روشنگري و يا حداقل از پيشاهنگان آن در انگليس «فرانسيس بيكن»(3) است، اجماع نظر وجود دارد.
    بيكن، با فرآوري معرفت نظري مبتني بر تجربه، الهام‌بخش روشنگران دنباله‌رو خود بود. بيكن هم‌چنين اتوپياپي دارد (جزيره بن سالم). او متوجه مي‌شود كه «يهوديان براي خدا نذر و نذورات زيادي مي‌كنند.
    بنا به اعتقاد همگان «جوابين، نامي است مركب از نام دو ستون كه در آستانه ورودي معبد مقدس سليمان برپا بوده و در تورات از آن نام برده شده است.» (4)
    راستي چرا اتوپياي فرانسيس بيكن اين همه تحت تأثير (فرهنگ) عبراني است. آيا بيكن خود يك يهودگرا است و يا اين‌كه عضوي از يك تشكيلات يهودگرا مي‌باشد؟
    در واقع فرانسيس بيكن عضو يك چنين تشكيلاتي است. او يك ماسون و پيشاهنگ در «حركت علمانيگري» است.(5)
    پيام‌هاي موجود در اتوپياي او كه حامل نشانه‌هاي (فرهنگ) عبراني است از سوي «برادران»(6) دنباله‌رو او به خوبي مورد ستايش قرار خواهد گرفت.
    بيكن در سال 1645 يعني 19 سال پس از انتشار (كتاب خود) «آتلانتس جديد» با معرفي «خانه دانش»(7) تحت عنوان Invisible College اولين گردهمايي خود و ياران خود را آغاز مي‌كنند.
    ويژگي مشترك تمامي اعضاي كالج مذكور بدون استثنا ماسون بودن آن‌هاست.(8)
    اعضاي Invisible College بعدها وظيفه بسيار مهمي را عهده‌دار شدند و در راستاي بازگشت مجدد يهوديان به انگليس كمك بزرگي به كرامول كردند.
    كالج مذكور بعدها ضمن تبديل شدن به يك نهاد رسمي تحت حمايت «چارلز دوم» شاه پروتستان به «انجمن پادشاهي لندن براي توسعه دانش طبيعي»(9) تغيير نام مي‌دهد. در سال 1671 نيوتن(10) به عضويت اين انجمن پذيرفته مي‌شود و در سال 1703 نيز به عنوان رئيس انجمن انتخاب مي‌گردد. علاوه بر نيوتن، كريستوفر ورن(11)، روبرت بويل(12) و جان لاك(13) و شخصيت‌هاي مشابه ديگري به اين انجمن مي‌پيوندند. «رويال سوسايتي» در قرن 18 و 19 به ترتيب به يكي از قلعه‌هاي مهم خردگرايي و پوزيتيويزم بدل مي‌گردد. ديگر شخصيت‌هاي مهم جريان روشنگري انگلستان از جانب همان نهاد ماسوني مورد حمايت قرار مي‌گيرند. قانون اساسي آماده شده توسط جان لاك براي كلني مستقر در كاروليناي جنوبي كه مباني ماسونگري را در صدر برنامه خود قرار داده مورد تأييد قرار مي‌گيرد.(14) در حقيقت كاروليناي جنوبي(بعدها) اولين قلعه بزرگ تشكيلات ماسوني آمريكا مي‌گردد.
    تأثير فراماسونري بر جريان روشنگران فرانسوي نيز بسيار واضح و آشكار است. «ژان ژاك روسو»(15)، «مونتسكيو»(16)، «ولتر»(17)، «ديدرو»(18) و «دايره‌المعارف نويسان»، همگي آن‌ها عضو تشكيلات شناخته شده مذكور هستند. چنان‌كه نشريه ارگان ماسون‌هاي تركيه به نام «معمارسينان»(19) مي‌نويسد: «در سال 1789 توسط انديشمندان ماسون انقلاب فرانسه پايه‌گذاري شد. گفتني است كه بيانيه حقوق بشر كه در بردارنده مفاهيم بنيادي آزادي برابري و برادري است توسط افرادي مثل مونتسكيو، ولتر، روسو و ديدرو تدوين شده است.»(20)
    با توجه به اين‌كه مدارك و اسناد زيادي در ارتباط با (تاريخ) ماسونگري در آلمان موجود نمي‌باشد بررسي جريان روشنگري آلمان از اين ديدگاه ممكن نيست. اما مكتب آلمان نيز داراي بعضي ارتباطات قابل توجه (در اين رابطه) مي‌باشد كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت.
    در اين ميان سؤال اصلي‌اي كه بايد به آن پاسخ داده شود اين است كه چرا علمانيون عموماً ماسون بوده‌اند؟
    شايد هم اصحاب روشنگري يا «نور و ضياء» - كه در ادبيات ماسوني به مفهووم «هدايت» و راه‌يابي است – روشن شده‌اند، و خلاصه اين‌كه در فلسفه ماسونگري ماهيت حقيقي آن‌چه كه لباس روشنگري بر تن كرده است چيست؟
    قبل از اين‌كه به اين سؤال پاسخ داده شود لازم است تا منبع اصلي ماسونگري و چيستي اين منبع روشن گردد و پس از آن مي‌توان فهميد كه آيا اين منبع اصولاً با روشنگري نيز ارتباط دارد يا خير.
    آموزه‌اي كه منبع اصلي «فلسفه ماسوني» است، «منبع و شالوده باطني‌گري عبراني» يعني «كتاب كابالا» است.
    اصولاً رابطه ماسونگري با كابالا موضوعي است كه بايد به صورت مفصل مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد. ما در اين‌جا فقط به بيان چند نكته كوچك از منابع ماسونگري بسنده مي‌كنيم. به عنوان مثال: نشريه «New Age» ارگان انتشاراتي ماسونهاي آمريكا، رابطه ماسونگري و كابالا را چنين توصيف مي‌كند:
    «كابالا گشاينده درهاي شعور و معرفت و موجب انبساط روح و عامل ظهور و پيدايي ارزش‌هاي معنوي است. ماسونگري، آن (كابالا) را در راستاي فهم (فلسفه) زندگي انسان ضروري معنوي مي‌داند.»(21)
    در منابع ماسونگري ترك نيز با چنين تلقيهايي از كابالا روبه‌رو مي‌شويم:
    «مشاهده مي‌كنيم كه يهوديگري، خارج از كتاب مقدس داراي (يك سلسله) آداب و سنن سري (سنت‌شناسي – كابالا)(22) مي‌باشد و تنها كساني كه بر آن واقف باشند معني حقيقي كتاب مقدس را مي‌فهمند ما نيز مي‌كوشيم تا فلسفه عالي‌اي را كه حول محول (كابالا) شكل گرفته درك كنيم.»(23)
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  6. Top | #65

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    وابستگي اومانيستها به كابالا

    آيا ماسونگري به خاطر كابالا، به عنوان كتاب آداب و سنن سري عبراني و درك جوهره فلسفه عالي شكل گرفته حول محور آن، روشنگري و علمانيگري را مورد پشيماني قرار مي‌دهد؟
    آيا اين حمايت از آن فلسفه عالي ناشي مي‌شود؟
    براي پاسخ دادن به اين سؤال به ناچار بايد رابطه موجود بين روشنگري و فلسفه عالي ياد شده را مورد بررسي و كندوكاو قرار دهيم.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  7. Top | #66

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    جذبه و تأثير كابالا بر اومانيست ها

    كابالا كه نفوذ و تأثير آن در جاي جاي حركت اصلاحات به چشم مي‌خورد در ارتباط با جريان انسان‌مداري (اومانيسم) نيز نقش بزرگي را به عهده داشت.
    اومانيسم يا انسان‌مداري جرياني بود كه در اواخر عصر ميانه (قرون وسطي) به طور خاص در ايتاليا سر برداشت. حركتي بود كه توسط بعضي از روشنفكراني كه منابع روم و يونان قديم را مورد مطالعه قرار داده و عليه اعتقادات كليساي كاتوليك قد علم كرده بودند به وجود آمد. نكته جالب توجه در اين رابطه اين‌كه ريشه و بنياد جريان اومانيسم نيز كه در روند جدايي اروپا از دين و رويكرد به كاپيتاليسم و كاپيتاليستي شدن آن نقش داشت در حقيقت ريشه و بنيادي عبراني دارد.
    «وابستگي اومانيستها به كابالا» كه در تاريخ رسمي زياد به آن پرداخته نمي‌شود از طرف مالاچي مارتين(24) نويسنده مشهور و استاد انستيتوي پاپي كتاب مقدس واتيكان(25) مورد يادآوري قرار مي‌گيرد. وي در كتاب مطول خود با عنوان:
    The keys of this Blood: the struggle for wotld Dammination Between pope John Paul 11 mikhail Gorbachev and the capitalist West
    موضوع كشمكش صدها ساله در ميان سه جهان كاتوليك، كاپيتاليسم و سوسياليسم را مورد بررسي قرار داده است. وي از ماسونگري و «نفوذ عبراني» به عنوان عنصر بسيار مهم در اين كشمكش‌ها سخن به ميان مي‌آورد. مارتين از
    «فاكتور عبراني» كه در ميان اومانيستها به وضوح قابل مشاهده است چنين ياد مي‌كند:
    جو آشفته و سردرگمي كه خارج از شرايط عادي سال‌هاي اوليه رنسانس ايتاليا ايجاد شده بود موجب آغاز فعاليت‌هايانجمن‌هاي اومانيستي با هدف ناآرام‌سازي نظم ايجاد شده گرديد.به دليل اين‌كه اين انجمن‌ها چنين اهدافي را دنبال مي‌كردند، حداقل لازم بود در ابتداي كار اقدامات خود را به صورت پنهاني انجام مي‌دادند. اما علاوه بر پنهان‌كاري، اين انجمن‌ها ويژگي ديگري را نيز صاحب بودند. اين انجمن‌ها در مقابل تفاسير سنتي كليسا و ديگر منابع حاكميت و محدوديت‌هاي فلسفي فكري و ديني اعمال شده از جانب كليسا را در محافل خصوصي و سياسي مورد اعتراض قرار مي‌دادند. اين جمعيت‌ها در ارتباط با آيات خاص كتاب مقدس تفاسير متفاوتي داشتند. آن‌ها اين فهم خود را از تعدادي مذاهب و منابع مافوق طبيعي واقع در شمال آفريقا خصوصاً مصر دريافت مي‌داشتند و در رأس اين‌ها نيز كابالاي يهود قرار داشت. كابالاي يهود بيانگر علم انسان فاني نسبت به قدرت الهي و چگونگي انتقال آن به خود در محدوده مرزهاي موجود بين خدا و انسان، در سنت موسي (ع) است. احكام تورات يافتن آمادگي مقدماتي‌اي است كه قبل از روبه‌رو شدن با كابالا دستيازي به آن لازم است و اين امر در جهان مادي انسان تأثيرات و تغييرات بزرگي را موجب خواهد گرديد.
    اومانيستهاي ايتاليا در ارتباط با كابالا، ضمن اينكه با زمان پيش رفتند، اين منبع را به عنوان يك راهنماي عمل پذيرفتند. مفهوم «گنوسيس»(26) (سنت ما وراي طبيعي‌اي كه در اوان مسيحيت زاييده شد و باز با كابالا در ارتباط است) را مجدداً تفسير نمودند و اين مفهوم را در سطح وسيعي به حالت دنيامداري درآوردند، كاري كه مي‌خواستند بكنند اين بود كه از طريق كابالا نيروهاي پنهان طبيعت را در راستاي اهداف سياسي- اجتماعي مورد استفاده قرار دهند.
    قبل از روشنگري و عصر دانش يعني در سال‌هاي قبل از آغاز عصر روشنگري و عصر دانش و قبل از به حركت درآمدن جريان عقليگري توسط فرانسيس بيكن در قرن 17، اومانيستها آن را آغاز نموده بودند. اين حركت شامل (علم) سيميا(27) بود.
    از اين علم در كنار ديگر علوم به كاباليستيك تعبير مي‌شد. سيميا قدرت تغيير ساختار عنصري مواد و در رأس آن‌ها فلزات بود. آن‌چه كه اومانيستهاي كابالائيست به دنبال آن بودند در حقيقت ماده معدني (سنگ جادويي) بود كه بتوانند با آن جوهر فلزات پايه را تغيير دهند. به عنوان مثال آن‌ها باور داشتند كه با اين ماده قدرت تبديل نمودن مس به طلا را خواهند داشت. همراه با آن مهم‌ترين هدف كابالائيستها تلاش براي دستيابي به دانش سري مرتبط با قدرت طبيعت و افسانه مربوط به سنگ فيلسوف (سنگ جادو) و استحصال قدرتي بود كه با آن بتوانند دنيا را از نو بسازند. اعضاي انجمن‌هاي اومانيستي اعلام مي‌داشتند كه در جستجوي معمار بزرگ كائنات و وقف نمودن خويش براي اويند. نام اين معمار بزرگ كائنات از چهار حرف مقدس عبراني يعني YHWH (يهوه) تشكيل شده بود. يهوه نام خداي يهود است. نامي كه از سوي ميرندگان و فناپذيران قابل تلفظ نخواهد بود. به همين علت اومانيستها سمبولهايي مثل پيراميت و چشم را نيز كه عموماً عاريت گرفته شده از منابع مصري است مورد استفاده قرار دادند. انجمن‌هاي اومانيستي‌اي كه قبل از رنسانس پديد آمده بود در طول زمان به قدرت‌هاي بين‌المللي ديني و سياسي و اجتماعي‌اي بدل شدند كه اتحادهاي اروپايي را شكل داده و مقدرات جهاني را رقم مي‌زدند.
    گسترش انديشه‌هاي اومانيستي به سمت شمال (اروپا) و پذيرفته شدن آن (در آن نواحي) در قرن 15م. با كمك و مساعدت اصلاحات پروتستانيستي صورت پذيرفت. همان‌گونه كه مشخص است اولين معمارانا اين اصلاحات مارتين لوتر، فيليپ ملانچتون(28)، جوهانس روچين(29) و جان آموس كومينسكي(30) مي‌باشند كه خود به مكتب‌هاي نهانگراي مختلفي وابسته بودند.(31) مورد توجه قرار گرفتن عنوان «معمار بزرگ كائنات» كه به همان YHWH يا خداي يهود دلالت دارد، از سوي اومانيستها، خود بيانگر تأثير و نفوذ (باورهاي) عبراني بر آن‌ها بود.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  8. Top | #67

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    پيوندهاي جريان روشنگري و باطني‌گري عبراني

    مالاچي مارتين در سطور بعدي(كتاب خود)، از اشتراكات ماسونها و اومانيستها سخن به ميان مي‌آورد:
    در اين فاصله در ديگر مناطق شمالي اروپا اتحاديه‌اي مشترك با اومانيستها شكل گرفت. اتحاديه‌اي كه هيچ‌كس اهميت آن را در آن زمان درك نكرد… در قرن سيزدهم كه شكل‌گيري جمعيت‌هاي اومانيست – كابالائيست نوبه نو آغاز شده بود، در انگليس، اسكوچيا و فرانسه نيز جمعيت‌هاي بناي عصر جديد در حال پديد آمدن بود. اين جمعيت‌ها آرام آرام به صورت لژهاي ماسوني درآمدند و در آن دوران هيچ‌كس نمي‌توانست حدس بزند كه بين ماسونها و اومانيستهاي ايتاليا هم‌فكري وجود دارد. ماسونگري نيز همانند اومانيستها از كليساي كاتوليك روم فاصله گرفته و همانند اومانيست مذهب‌هاي ايتاليا خود را در لواي پرده‌اي از رمز و راز پنهان داشت.
    اين دو گروه جهات مشترك ديگري نيز داشتند، چنان‌كه از اسناد و نوشته‌هاي به جا مانده از ماسونگري بر مي‌آيد باور و اعتقاد به «معمار بزرگ كائنات» به همان شكل از سوي ماسونها نيز پذيرفته شده بود. اين معمار بزرگ (متفاوت از نظر سنت كاتوليكي) بخشي از جهان مادي و ساختار و تفكر و انديشه تنوير شده (عصر روشنگري) است.
    اين باور جديد (پذيرفته شده از جانب اومانيستها و ماسونها) هيچ وجه تشابهي با انديشه و اعتقادات مسيحيت كلاسيك نداشت، بسياري از مفاهيم هم‌چون گناه، دوزخ، بهشت، پيامبران، ملائكه، عالمان و پاپ (از جانب اين باور) مورد انكار قرار مي‌گرفت.(32)
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  9. Top | #68

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    پی نوشت ها :

    1.Alia izzet begovic Dogu ve Bati Arasinda Islam SF.277.
    2.Mistisizzm.
    3.Fransis Bacon.
    4.JohJ. Rooobinson, Born in Blood: the Tost Secrets of Freemasonry. M. Evans & Company New York, 1998, P.286.
    5.همان منبع، صفحه 286.
    6.يك اصطلاح ماسوني است.
    7.همان منبع پيشين، صفحه 284.
    8.Lucien Wolf American Elements in the Resettlement, P.76.
    9.The Royal society of London for the improvement of natural Knowledge Royal society.
    10.New ton.
    11.Christopher Wern.
    12.Robert Boyle.
    13.John Locke.
    14.John J Robinson Born in Blood:the lost secre of Freemasonry M. Evans company New York, 1989, P.285.
    15.Rousseau.
    16.Montes quiel u.
    17.Voltaire.
    18.Diderot.
    19- مجله معمارنسيان، چاپ تركيه ، شماره 6 ، صفحه 66
    20. New Age No. 77, P.37.
    21. New Age, No.77, P.37.
    22. Tradition Oral Kabbala.
    23. Selamet mahfili 4. Konferans. Sf. 48.
    24.Malachi Martin.
    25. Vaticans Pontifical Biblical Institute.
    26. Gnosis.
    27.سيميا يا علم حروف، علم طلسم و جادو و علم مجسم ساختن چيزهايي موهوم در نظر ديگران است. در قديم صاحبان اين علم براي حروف طبايعي مرموز قايل شده و مدعي بودند كه به وسيله حروف و اسماء مي‌توان در عالم طبيعت تصرف كرد، و يا اين‌كه در قوه تخيل و تصور ديگران نفوذ كرد و چيزهايي را كه وجود ندارد در نظر آنان مجسم ساخت.(فرهنگ عميد).
    28.Philip Melanch thon.
    29.Johanns Reuchein.
    30.Jon Amos Komensy.
    31.Malachi Martin, the keys of this Blood, P.519-521.
    32.همان منبع، صفحات 522-521.

    منبع : كتاب پروتستانتيزم و پيورتيانيسم و مسيحيت صهيونيستي، نوشته نصير صاحب خلق
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  10. Top | #69

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    نشانه های ماسونی جام جهانی 2010
    نویسنده : علی اکبر رائفی پور





    اگر در طرحهای مثلثی منقوش بر روی توپ این بازی ها که حرف و حدیث زیادی نیز درباره آن به وجود آمد اندکی دقت بفرمایید متوجه خواهید شد که روی بدنه توپ سه هرم آیرودینامیک طراحی شده که در کنار هر ضلع آن یازده مثلث یا هرم کوچک تر قرار دارد که مجموعا در اطراف هر مثلث بزرگ ۳۳ مثلث یا هرم کوچک جای می گیرد.که اشاره به دو عدد فوق مقدس ماسونها یعنی یازده و سی وسه دارد! ( اعداد نه ، یازده ، سیزده و سی و سه اعداد مقدس ماسون ها هستند و در این میان ۱۱ از اهمیت ویژه ای برخوردار است).
    برای طراحی این توپ از یازده رنگ استفاده شده و همان طور که مستحضر هستید خود آرم شرکت آدیداس از جمله آرم های ماسونی معروف به شمار می رود.
    لذا حرف و حدیث هایی که در باره توپ به وجود آمد تنها وسیله ای برای متمرکز کردن توجهات بر روی توپ این بازی ها بود که در پس پرده تفکرات و اهداف شوم و شیطانی گردانندگان ماسون فیفا را در خود نهان کرده بود !
    شاید بگویید این موارد اتفاقی است اما وقتی به این نکته دقت کنیم که بازی ها در روز ۱۱ ژوئن آغاز و دقیقا ۱۱ ژولای پایان می یابد ( ماههای ششم و هفتم میلادی که جمعشان ۱۳ می شود ) ماجرا اندکی مشکوک تر می شود!
    حتی با خوشبینانه ترین حالت و مسامحه فراوان شاید بتوان همه اینها را اتفاقی دانست اما در باره عبارت « Jabulani » که در زیر آرم آدیداس نقش بسته چه توضیحی می توان داد؟
    در حالی که این واژه بسیار بسیار به عبارت « Jahbulon » که نام خدای شیطانی ماسونهاست شباهت دارد!!!
    گفتنی است ماسونها در درجات بالای سازمان و همچنین شبکه ایلومیناتی موجودی به نام Jahbulon که تلفظ فارسی آن « یه بال آن » می شود را می پرستند.
    که ترکیبی از سه خدا یعنی « یهوه » ( خدای یهودیان ) ، « بعل » ( خدای باستانی بین النهرین ) و « آن » ( همان اوسیریس خدای مردگان در مصر باستان ) است. در واقع یهودیان سامری نسب ( نه موحدان معتقد به تورات حقیقی ) که در دو منطقه مصر و بین النهرین زندگی کرده بودن این خدایان پاگانیستی را وارد در دین جدید خود نمودند و با این تحریف بزرگ ، خدایی ترکیبی ساختند و فراماسونری نیز که بی شک فرزند نامشروع یهودیت صهیونیزم است آنرا به ارث برده است !
    شایان ذکر است فیفا اعلام نمود عبارت « Jabulani » نام یک از ۱۱ زبان زنده در افریقای جنوبی است ( باز هم ۱۱ ) و در توضیحی دیگر آن را واژه ای از زبان « Zulu » دانست که به معنای « شادی کردن » است !
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  11. Top | #70

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : ویژه نامه فراماسونري ، روتاري ، كابالا

    آیا واقعا توپ جام جهانی جای درج کلمه ای از یکی از ۱۱ زبان آفریقای جنوبی است ؟

    بر روی توپ این بازی ها طرح جام جهانی ۲۰۱۲ نیز نقش بسته است ( تصویر فوق ) .
    اگر خوب به آن توجه فرمایید در گوشه بالا سمت راست آن شاهد سر پرنده ای هستید که بدون هیچ توجیهی در این لوگو جای گرفته است !!
    در واقع این پرنده نماد « هروس » خدای شیطانی و اسطوره ای ماسونهاست ( فرزند ایزیس و اوزیریس ) که او را با حضرت مسیح برابر می دانند و حتی بی شرمانه مسیح را الگوی خود ساخته یهودیان از هروس تلقی می کنند و پیامبری ایشان را زیر سوال برده و این نبی الهی را دروغ گو می دانند !
    گفتنی است در میان ورزشگاه های کشور افریقای جنوبی که برای جام ۲۰۱۰ ساخته شدند ورزشگاهی شبیه به « چشم » نیز وجود دارد و نکته جالب تر اینکه نام آن « MOSES » یا همان « موسی » است.
    ( تصویر « Moses Mabhida Stadium » را در زیر می بینید )
    این همه اصرار بر خدایان پاگانیستی و الحادی و اشاره به آنها به هر طریق و در هر کجای ممکن از سوی ماسون ها با چه هدفی صورت می گیرد ؟
    مگر نه این که هرگاه ماسونها در جایی نمادگرایی نمودند بلا فاصله فتنه ای بزرگ را در ادامه طراحی و اجرا نمودند ؟ ما باید در جام جهانی ، یا پس از آن منتظر چه باشیم ؟
    به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف که صد البته نزدیک است .
    منبع:سایت موعود
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi