دولت مصدق؛ مرهون تلاش های آیت الله کاشانی
مرحوم آیت الله کاشانی با علاقه و احساساتی که مردم نسبت به او داشتند، ارادتی که داشتند، سوابق مبارزاتی که از او می شناختند، محبت شدیدی که در اعماق خانه هاو خانواده ها و دل ها از این مرد وجود داشت، توانست حکومتی را که از طرف شاه بود (حکومت رزم آرا) متزلزل کند، برای تشکیل یک حکومت ملی و مردمی زمینه سازی کند و مصدق را بر سر کار بیاورد یعنی اگر مرحوم کاشانی نبود مصدق یک گوشه ای نشسته بود و در صحنه سیاست هم نبود و کاری هم به سیاست نداشت و سال های متمادی بود که دکتر مصدق یک گوشه ای نشسته بود و کار به کار سیاست نداشت. مرحوم آیت الله کاشانی زمینه سازی کرد و دودستی حکومت و دولت را به دکتر مصدق و ملی گراها داد.
زمینه شکل گیری قیام سی ام تیر
درس سی ام تیر برای ما یک درس فراموش نشدنی است. من بعد در جمع بندی این مطلب به صورت کوتاهی عرض خواهم کرد. بعد از مجلس هفدهم که در اوایل سال 1331 تشکیل شد که من به طور اجمال گزارش این تاریخ را لازم است عرض بکنم که همه مطلع بشوند مثلاً یک سالی بود که حکومت مصدق سر کار بود. چون مجلس جدید تشکیل شده بود دولت استعفا داد و به دنبال استعفا مجدداً دولت انتخاب شد و یک مشکلی پیش آمد کرد که مصدق پیش شاه رفت و استعفای خودش را به شاه داد. با اینکه مجلس رأی اعتماد به دولت مصدق داده بود مصدق بدون اینکه هیچ کس را در جریان بگذارد یا با مرحوم کاشانی مشورت بکند یا با آن کسانی که عوامل اصلی در صحنه نگه داشتن مردم بودند و چیزی بیان کند یا با مردم چیزی در میان بگذارد استعفا کرد و ناگهان همه مطلع شدند که مصدق استعفا کرده است.
شاه هم از فرصت استفاده کرد و یکی از مهره های قدیمی دست نشانده استعمار انگلیس و از نوکرها دیرین خانه زاد انگلیسی ها یعنی قوام السلطنه را به سر کار آورد. البته قوام السلطنه قبلاً هم نخست وزیر بود و در دوران حکومت دست نشانده انگلیس در ایران سوابق خیلی زیادی دارد.
وقتی که قوام السلطنه به سر کار آمد یک اعلامیه بسیار تند و شدید اللحنی را منتشر کرد. بنده یادم هست و فراموش نمی کنم آن فضایی را که از رعب به خاطر اعلامیه قوام السلطنه به وجود آمده بود. در مشهد من با پدرم می رفتم دیدم افرادی به هم می رسند از جمله به پدرمن، اعلامیه تهدید آمیز خطرناک قوام السلطنه آهسته حرف می زنند.
در این اعلامیه قوام السلطنه مردم را تهدید کرده بود که خشونت به خرج خواهد داد، سرکوب خواهدکرد و هر مانعی را از سر راه خودش بر خواهد داشت، به هر حال همه را تهدید کرده بود. در باره این اعلامیه هم یک نکته ای است که بعد عرض خواهم کرد. در مقابل این اعلامیه، در مقابل این توپ و تشر بسیار قوی که البته متکی به ارتش و گروه های مسلح هم بود و به انگلیسی ها در خارج هم متکی بود فقط یک نفر مقاومت کرد، یک انسان قوی و مقاوم و مبارز فریادش را بلند کردو بلند کردن فریاد او ترس و محیط رعب را شکست، به مردم دل و جرئت داد، قدرت داد و مردم وارد صحنه شدند ونتیجه به عکس آن چیزی شد که شاه ودرباری ها و پشتیبانانشان می خواستند، آن شخص مرحوم آیت الله کاشانی بود.
بعد از آنکه قوام السلطنه اعلامیه را منتشر کرد آیت الله کاشانی یک اعلامیه تندی متقابلاً داد و گفت من مقاومت می کنم، من حکومت قوام را قبول نمی کنم. اگر قوام السلطنه کنار نرود و این حکومت دست نشانده عقب ننشیند من کفن می پوشم و بیرون می آیم.
اجتماعات مردم را تشکیل داد. هنوز 48 ساعت نشده بود که با حضور مردم در صحنه و با مقاومتشان و خون دادن مردم که کشته ها دادند و دولت قوام سقوط کرد و مجدداً مصدق را از خانه بیرون آوردند و نخست وزیر کردند، حادثه سی تیر این بود.
در روز سی ام تیر مردم به دعوت آیت الله کاشانی برای مقابله با حکومت تحمیلی شاه به خیابان ها آمدند که قوام السلطنه را نخست وزیر کرده بود و مقدمه ای بود برای اینکه مجدداً انگلیسی ها برگردند و دوباره امتیاز نفت به آنها داده شود و همان سلطه های قدیمی انگلیس مجدداً از سر گرفته بشود. عامل و قهرمان و صحنه گردان اصلی این ماجرا مرحوم آیت الله کاشانی بود.