صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 201

موضوع: حكايتها و داستانها و نكته هاي عرفاني ناب

  1. Top | #111

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    عارف و مرید

    عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.

    مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟

    گفت: نه.

    مردگفت: فلان عابدبود.

    نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.

    نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.

    وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟

    عابد پاسخ داد : "دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی."






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #112

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,272
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,037
    مورد تشکر
    4,327 در 2,032
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    bolandgo ببخش تا بخشیده شوی





    سخنان آیت الله مجتهدی تهرانی با موضوع بخشش دیگران

    فایل های پیوست شده فایل های پیوست شده
    امضاء



  5. Top | #113

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    صبر عن الله

    آمده كه جواني از محبين از شبلي راجع به صبر پرسيد و گفت: كدام صبر شديدتر است؟

    شبلي گفت: صبر براي خدا ...

    جوان گفت: نه.

    گفت: صبر همراه با كمك خدا ...

    گفت: نه

    گفت: صبر بر خدا ....

    گفت: نه

    گفت: صبر در راه خدا ...

    گفت: نه

    گفت: صبر با خدا ...

    گفت: نه.

    شبلي گفت: پس واي بر تو! كدام صبر است؟

    جوان گفت: صبر از فراق خدا.

    پس شبلي آهي كشيد و بيهوش شد و افتاد.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #114

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    دعای مورچه

    در زمان حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ ، بر اثر نیامدن باران، قحطی شدیدی به وجود آمد، به ناچار مردم به حضور حضرت سلیمان آمده و از قحطی شكایت كردند و در خواست نمودند تا حضرت سلیمان برای طلب باران، نماز «استسقاء» بخواند.
    حضرت سلیمان به آنها فرمود:
    فردا پس از نماز صبح، با هم برای انجام نماز استسقاء به سوی بیابان حركت می‌كنیم. فردای آن روز مردم جمع شدند و پس از نماز صبح، به سوی بیابان حركت كردند، ناگهان حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ در راه مورچه‌ای را دید كه پاهایش را روی زمین نهاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند نموده و می‌گوید:
    خدایا ما نوعی از مخلوقات تو هستیم، و از رزق تو بی‌نیاز نیستیم، ما را به خاطر گناهان انسان‌ها، به هلاكت نرسان.
    حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ رو به جمعیت كرد و فرمود:
    به خانه‌هایتان باز گردید، خداوند شما را به خاطر غیرش «مورچگان» سیراب كرد:
    در آن سال آن قدر باران آمد كه سابقه نداشت.
    آری گناه موجب بلا از جمله قحطی خواهد شد.

    ز رحمت جرعه‌ای بر جرعه نوشان گناه این خطاكاران
    بپوشان

    بسوزان تا بسوزاند از غم تو بدم تا زنده گردند از دم تو




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #115

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    چه کنم با شرم؟


    مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد وگفت:
    (( یا رسول الله!گناهان من بسیار است .
    آیا در توبه به روى من نیز باز است؟ ))
    پیامبر (ص) فرمود:
    (( آرى، راه توبه بر همگان، هموار است . تو نیز از آن محروم نیستى . ))
    مرد حبشى از نزد پیامبر (ص)رفت . مدتى نگذشت که بازگشت و گفت:
    ((یا رسول الله!آن هنگام که معصیت میکردم، خداوند، مرا مى‏دید؟ ))
    پیامبر (ص) فرمود:

    (( آرى، مى‏دید )) مرد حبشى، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت:
    (( توبه، جرم گناه را مى‏پوشاند؛ چه کنم با شرم آن؟ )) در دم نعره‏اى زد و جان بداد .

    گیرم که ز جرم و گنهم در گذری
    زان شرم که دیدی که چه کردم چه کنم





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #116

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    قراربودعروس توحجله بمیره ولی...


    حضرت عیسى علیه السلام به جمعى گذشت كه شادى مى كردند، سبب شادى آن ها راپرسید: خطاب به آن حضرت عرض كردند:
    یا روح الله ! دختر فلانى را امشب براى فلانمرد به عروسى مى برند.
    حضرت عیسى علیه السلام فرمود:
    امروز شادى مى كنند ولىفردا گریان خواهند بود.
    یكى پرسید:
    چرا اى پیغمبر خدا؟
    فرمود:
    به جهت آن كهعروس آن ها امشب خواهد مرد.
    این سخن سبب اختلافى میان پیروان آن حضرت و منافقانگردید، تا چون روز دیگر شد به نزد آن دختر آمده او را سالم در جاى خود دیدند، ازاین رو به نزد حضرت عیسى علیه السلام رفته گفتند: یا روح الله ، آن عروسى را كهدیروز گفتى خواهد مرد، نمرده است ؟
    عیسى علیه السلام فرمود:
    خدا هرچه خواهد مىكند، اكنون ما را به نزد وى ببرید، آنان با عجله حضرت عیسى علیه السلام را بدان جاآوردند و دَر خانه را زدند، شوهر آن زن (تازه عروس ) بیرون آمد، حضرت عیسى علیهالسلام به او فرمود:
    از همسرت اجازه بگیر من به نزدش ‍ مى روم .
    داماد به داخلخانه رفت و به همسرش گفت
    : حضرت روح الله علیه السلام با جمعى بر دَر خانه اند. آنزن در چادر رفت ، و عیسى علیه السلام داخل شده بدو فرمود:
    دیشب چه كار خیرى كردى؟
    پاسخ داد:
    اضافه بر كارهاى قبل خود كارى نكردم .
    در هر شب جمعه سائلى بر درخانه مى آمد و ما خوراك یك هفته را به او مى دادیم ، دیشب نیز سائل مزبور آمد و منو اهل خانه هر كدام به كارى سرگرم بودیم و كسى متوجه او نشد. یك بار فریاد زد كسىپاسخش را نداد، بار دوم صدا زد كسى جوابش را نداد تا چند بار صدا زد و من صداى اورا شنیدم بطور ناشناس برخاستم و به اندازه معمول هر هفته به او خوراكى دادم و رفت.
    حضرت عیسى علیه السلام كه این سخن را از وى شنید به او فرمود:
    از جاى خودبرخیز.
    و چون آن زن از جاى خود برخاست ، یك افعى (درشت ) چون شاخه درخت ، در زیر اوبود كه دُم خود را به دندان گرفته بود.
    عیسى علیه السلام فرمود:
    به خاطر آن عملىكه انجام دادى خداوند این بلا را از تو دور گردانید
    منبع:داستاتهای شگفت انگیز ازصدقه وفواید ان
    مولف:آرزمی





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #117

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    راه چاره اساسی هم هيچ وقت ساده نيست و زحمت و هزينه می طلبد.

    بر اثر ريزش باران بخشی از جاده ی ورودی دهکده شسته شده بود و مردم برای عبور و مرور به زحمت افتاده بودند.کد خدای ده برای اينکه موقتاً مشکل را حل کند چند تنه درخت بزرگ را روی قسمت خراب جاده انداخت و آنها را با طناب بست و از مردم خواست تا با احتياط و البته با ترس و زحمت زياد از روی تنه ها عبور کنند.و مردم هم که چاره ای نداشتند با دلهره و سختی و عذاب فراوان از اين نيمه کاره و خطرناک عبور می کردند و چيزی نمی گفتند .

    شيوانا به محض اطلاع از اين اتفاق ،شاگردان مدرسه و اهالی را دور خود جمع کرد و جاده ای جديد و مقاوم تر را در سمتی ديگر از دهکده با سنگ و ساروج درست کرد.چند هفته بعد که جاده جديد درست شد مردم راحت و بی دردسر از جاده جديد رفت و آمد می کردند.کدخدا که شاهد سختی کار و زحمت شديد شيوانا و اهالی مدرسه و داوطلبان دهکده بود نزديک شيوانا آمد و با طعنه پرسيد :
    "من نمی دانم چرا شما هميشه راه سخت را انتخاب می کنيد !؟"
    شيوانا نگاهش را پرسش گرانه به چهره کدخدا دوخت و گفت :
    " چرا فکر می کنی که من هم مثل تو ٬ دو راه می بينم ؟ برای مشکلی که اتفاق افتاد يک راه بيشتر وجود نداشت و آن هم در حال حاضر همين راه سنگی بود .من راه دومی نديدم که به قول تو ساده تر باشد و سختی کمتری داشته باشد ! در واقع اين منم که در حيرتم چرا تو هميشه اصرار داری راه اشتباه را انتخاب کی و بعد اسمش را راه ساده بگزاری ! راه ساده که راه نيست !
    راه حل هميشه بايد اساسی باشد و راه چاره اساسی هم هيچ وقت ساده نيست و زحمت و هزينه می طلبد.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #118

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست..‎


    روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...

    تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...
    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛
    خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #119

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    زنى که همیشه بسم الله الرحمن الرحیم می گفت

    زنى که همیشه بسم الله الرحمن الرحیم می گفت در تحفةالاخوان حکایت شده است که مردى منافق زن مؤمنى داشت که در تمام امور خود به اسم بارى تعالى مدد مىجست و در هر کار «بسم الله الرحمن الرحیم» می گفت و شوهرش از توسل و اعتقاد او به بسمالله بسیار خشمناک مىشد و از منع او چاره نداشت تا آنکه روزى کیسه کوچکى از زر را به آن زن داد و گفت او را نگاه بدارد!

    زن کیسه را گرفت و گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم» آن را در پارچهاى پیچید وگفت: «بسم الله الرحمن الرحیم» و آن را در مکانى پنهان نمود و بسمالله گفت.فرداى آن روز شوهرش کیسه را سرقت نمود و به دریا انداخت تا آنکه او را بى اعتقاد و شرمنده کند.پس از انداختن کیسه در دریا به دکان خود نشست و در بین روز صیادى دو ماهى آورد که بفروشد.مرد منافق آن دو ماهى را خرید و به منزل خود فرستاد که آن زن غذایى از براى شب او طبخ کند.

    چون زن شکم یکى از آن ماهیان را پاره نمود کیسه را در میان شکم او دید! بسم الله گفت و آن را برداشت و در مکان اوّل گذاشت.چون شب شد و شوهرش به منزل آمد زن ماهیان بریان را نزد او حاضر ساخته، تناول نمودند.آنگاه مرد گفت: کیسه زر را که نزدت به امانت گذاشتم بیاور.

    آن زن برخاسته، «بسم الله الرحمن الرحیم» گفت و آن را در پیش شوهرش گذاشت.شوهرش از مشاهده کیسه بسیار تعجب نموده و سجده الهى را به جاى آورد و از جمله مؤمنان گردید.









    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. Top | #120

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,182
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,152 در 63,546
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    حدیث مردان راه


    مردی را قرضی افتاده بود ،به در دوستی آمد ودر بزد .آن جوان مردبیرون آمد و او را در کنار گرفت و نیکو بپرسید و گفت :چرا رنج

    برگرفتی؟

    گفت:وامکی برمن جمع شده است ودل مشغول می باشم .

    گفت:چه مقدار؟گفت:چهارصد درم.


    جوان مرد در خانه رفت و کیسه ای بیرون آورد ،دراو چهارصد درم بود،نه کم و نه بیش و بدو داد واورا گسیل کرد و خود درخانه آمد وگریستن گرفت .

    یکی اورا گفت:چرا می گریی؟اگر نخواستی ،نبایستی داد.

    گفت:نه ازبهر آن می گریم که چرا دادم،از بهر آن می گریم که چرا حقّ دوستان خود نگزاردم و مراعات نکردم و تیمار وی نداشتم تا وی را حاجت

    آمد به خانه ی من آمدن و سئوال (درخواست )کردن و روی خود

    بدام سئوال زرد کردن و شرم داشتن.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 12 از 21 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

فاصله حق و باطل, قضیه شکر مرد دهاتی, لب بام آمدی فرشی تکاندی, لزوم دستگیری اولیای الهی, مقام رضا, ملاصدرا و گریه به حال خود, مذهب طایفه جن, مرید و مرشد, مراجعه به غنی مطلق, نفی اثر گذاری آرزوی منفی در صورت عدم فریفتگی, چه کنم با شرم؟, چهار پاسخ تکان دهنده, نکته های ناب عرفانی, نکته های عرفانی ناب, نتیجه استقامت در کار نیکو, نتیجه خشم برای خدا, نشانه وجود خیر در انسان, نشانه تقوی, هوالاول هوالاخر, هر مشکلی هدیه ای از جانب حضرت لطیف, کاش درک می کردیم, گناه نابخشودنی, گیاه یا خدا؟, پیشنهاد حکومت ایران به میرزاکوچک خان از طرف انگلیس, پا بر خویش گذاشتن, پاسخ سلام عزرائیل, پر و بال در سایه باور پرواز, پرسش عارف, آمادگی دل برای پذیرش موعظه, آثار گمان منفی, آثار سردی عاشق از معشوق, آثار شکایت از روزگار نزد مردم, اندوه هجران, ایحسب الانسان ان یترک سدی, اثر رحمت به اهل زمین, ارزش نماز بیشتر از طلا در نظر مقدس اردبیلی, اسم اعظم کدام است؟, استجابت دعا در شب قدر, اعتقاد مذهب تشیع راجع به پرسش شب اول قبر, بلوغ واقعی, بهلول و مرد طرار, بهای یک یا الله خالصانه, بدیهه سرایی اسدی طوسی, برکت پول امام حسین(ع) به دست سید مهدی قوام, بزرگترین عیب, توصیه به خشوع, تجربه بالاتر از علم است, تعصب مفتی های اهل سنت, جایگاه دوست خوب, حکایت فضیل عیار, حکایت ها و داستان ها, حکایت جوانمرد, حکایت سنگ تراش, خدا را کجا جوییم؟, دل بیمار, دلیل شبان بر وحدانیت خدا, داستان اویس قرنی, دعای مورچه, راز گل شقایق, رسیدن به آخرت بدون تلاش میسر است؟, رسیدن به غنا در سایه عدم سؤال, زحمت برای رسیدن به راه حل اساسی, سائل فرستاده خداست, شیوه عاقلان, صبر عن الله, عمر دوباره به برکت صدقه, عدم فضولی در کار خدا, عدم آمادگی برای مرگ با نا آگاهی از ماندن, عذاب معنوی

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi