نظریات مختلفی در اینباره داده شده است . گروهی عشق را - همینعشق انسان به انسان را كه بحث درباره آن است - دو نوع میدانند . مثلا
بوعلی سینا در شرح اشارات ، ج 3 ، ص 383 ،و خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا عشق را دو نوع میدانند ، برخی عشقها را عشقهایجنسی میدانند كه اینها را عشق مجازی مینامند نه عشق حقیقی و معتقدند كه بعضیعشقها عشق روحانی یعنی عشق نفسانی است ، به این معنا كه در واقع میان دو روح نوعیكشش وجود دارد
نظریهای استكه عشق را تقسیم میكند به عشق جسمانی و عشق نفسانی ، یعنی به نوعی عشق قائل است كههم از نظر مبدأ با عشق جسمانی متفاوت است یعنی مبدأش جنسی نیست ، ریشهای در روح وفطرت انسان دارد و هم از نظر غایت با عشق جنسی متفاوت است چون عشق جنسی با اطفاءشهوت خاتمه پیدا میكند ، ولی این عشق در اینجاها پایان نمیپذیرد
اما عشق نفسانی حیات است و زندگی ، اطاعت آور است و پیروساز . و این عشق است كه عاشق را مشاكل با معشوق قرار میدهد و وی میكوشد تا جلوهای از معشوق باشد و نسخه ای از روشهای او ، همچنانكه خواجه نصیرالدین طوسی در شرح اشارات بوعلی میگوید : و النفسانی هو الذی یكون مبدأ و مشاكله نفس العاشق لنفس المعشوق فی الجوهر ، و یكون أكثر اعجابه بشمائل المعشوق لانها آثار صادرش عن نفسه .
و هو یجعل النفس لینة شیقة ذات وجد ورقة منقطعة عن الشواغل الدنیویة
عشق نفسانی آنست كه مبدأش همرنگی ذاتی عاشق و معشوق است ، بیشتر اهتمام عاشق به روشهای معشوق و آثاری است كه از نفس وی صادر میگردداین عشق است كه نفس را نرم و پرشوق و وجد قرار میدهد ، رقتی ایجاد میكند كه عاشق را از آلودگیهای دنیائی بیزار میگرداند "
محبت به سوی مشابهت و هم رنگی و در امدن در وجه و صفات معشوق میراند و قدرت آن سبب میشود كه محب به شكل محبوب درآید . مثل سیم برقی است كه از وجود محبوب به محب وصل گردد ، و صفات محبوب را به اومنتقل سازد . و اینجاست كه انتخاب محبوب اهمیت اساسی دارد .برای همین اسلام در موضوع دوستیابی و همینطور انتخاب همسر تاکید بسیاری کرده و در این زمینه آیات و روایاتی بسیار وارد شده است ،چون دوستی همرنگ ساز است و زیباساز و غفلت آور ،