مشاعره با اشعار زیبای مهدوی

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

این جمعه دوباره صحبت از تکرار است
درد همــگان ، دوریـــشان از یار اســت

تا جمــعــه هــم عــهدیـــتان ،مـولا جان
شیـــعه به خـــدا ز هجرتان بیمار است

[فریاد بیصدا]

تو کدام آینه ای ، ای شرف الشمس غریب
که زد از دوری دیدار تو چشمم پینه

از همه آینه ها زلف رها کرده تری
می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

هر که مشتاق تو شد گوشه ی چشم تو خرید
شود آیا که مرا هم تو خریدار شوی

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

دل مــرده ام قبــول ولــی ای مســیح مـن
یـــک جـمــعه هــم زیارت اهــل قبور کـن

ای آخـــریــن امـــید مـکن نا امـیدمـان ...
مولا به جان حضرت زهرا(س)ظهور کن

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

نـیكخـواهش را عطا فرما، بقاى جاودانى
بهـر بدخواهش رسان هر دم، بلاى آسمانى

تا ز فـرط گل، شود شاها زمین چون طرف گلشن
تـا ز فیض فرودین، گردد جهانى چون جنانــى

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

يا اين دل شكسته ما را صبور كن
يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن


ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من!
اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن

[عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*]

نـدیــدم شهــــی در دلارایـی تو
به قــربان اخــلاق مــــولایی تو

تو خورشیدی و ذره پرورترینی
فــــدای ســـجایای زهــرایی تو

[حنانه خاتون]

نشسته در دو چشم تو نگاه بی قرار من
بیا گره گشا، گره گشا زکار من

کنون نگاه مست توست که می برد قرار من
بیا طبیب درد من همیشه غم گسار من

[حنانه خاتون]

نـیكخـواهش را عطا فرما، بقاى جاودانى

بهـر بدخواهش رسان هر دم، بلاى آسمانى


تا ز فـرط گل، شود شاها زمین چون طرف گلشن

تـا ز فیض فرودین، گردد جهانى چون جنانــى