از ديدگاه فلاسفه روحى خواب و رؤيا بر چند قسم است:
1 ـ خواب هاى مربوط به گذشته زندگى، اميال و آرزوها، كه بخش مهمى از خواب هاى انسان را تشكيل مى دهد.
2 ـ خواب هاى پريشان و نامفهوم كه معلول فعاليت توهّم و خيال است (اگر چه ممكن است انگيزه هاى روانى داشته باشد).
3 ـ خواب هائى كه مربوط به آينده است و از آن گواهى مى دهد.
شك نيست خواب هاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنه هائى كه انسان در طول زندگى خود ديده است، تعبير خاصى ندارند.
همچنين خواب هاى پريشان و به اصطلاح «اضغاث احلام» كه نتيجه افكار پريشان، و همانند افكارى است كه انسان در حال تب و هذيان پيدا مى كند نيز تعبير خاصى نسبت به مسائل آينده زندگى نمى تواند داشته باشد، اگر چه روان شناسان و روان كاوان از آنها به عنوان دريچه اى براى دست يافتن به ضمير ناآگاه بشرى استفاده كرده، و آنها را كليدى براى درمان بيمارى هاى روانى مى دانند.
بنابراين، تعبير خواب آنها براى كشف اسرار روان و سرچشمه بيمارى ها است، نه براى كشف حوادث آينده زندگى.
و اما خواب هاى مربوط به آينده نيز داراى دو شعبه است:
قسمتى خواب هاى صريح و روشن مى باشند كه به هيچ وجه تعبيرى نمى خواهند، و گاهى بدون كمترين تفاوتى با نهايت تعجب، در آينده دور يا نزديك، تحقق مى پذيرد.
دوم خواب هائى است كه در عين حكايت از حوادث آينده، بر اثر عوامل خاص ذهنى و روحى تغيير شكل يافته و نيازمند به تعبير است.
خواب هائى كه پرده از روى اسرارى برداشته و حقايقى مربوط به آينده و يا حقايق پنهانى مربوط به حال را كشف كرده، بيش از آن است كه حتى افراد ديرباور بتوانند انگشت انكار روى همه آنها بگذارند، و يا آنها را حمل بر تصادف كنند.
با تحقيق از دوستان نزديك خود غالباً مى توانيد به نمونه هائى از اين خواب ها دست يابيد، اين گونه خواب ها از طريق «تفسير مادى رؤيا» هرگز قابل تعبير نيستند، و تنها با تفسير فلاسفه روحى، و اعتقاد به استقلال روح مى توان آنها را تفسير كرد، بنابراين از مجموع آنها به عنوان شاهدى براى استقلال روح مى توان استفاده كرد.(1)
1. تفسیر نمونه، جلد9، صفحه 374.