صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25

موضوع: دمی با مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    دمی با مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم




    سيد
    شهيدان اهل قلم؛ سيد مرتضي آويني(ره):


    زندگي زيباست، اما شهادت از آن زيباتر است
    و گردش خون در رگها شيرين است
    اما ريختن آن در پاي محبوب شيرين تر
    .





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 14:49
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 5

    parsa (10-04-2010), فاطیما (09-04-2014), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010), ال یاسین (24-02-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم






    چند جمله کوتاه و زیبا از سید شهیدان اهل قلم
    سید مرتضی آوینی



    حرم عشق كربلا ست و چگونه در بند خاك بماند آنكه پرواز آموخته‌است و راه كربلا می‌شناسد،
    و چگونه از جان نگذرد آن كس كه می‌داند جان بهای دیدار است.



    گردش خون در رگهای زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب شیرین ‌تر است؛
    و نگو شیرین ‌تر، بگو بسیار بسیار شیرین ‌تر.



    در ملكوت اعلا جز شهید زنده نیست
    و حیات دیگران اگر هم باشد به طفیل شهداست.



    سوختن كمال عشق است اما آنها كه سوختن پروانه در آتش شمع را كمال عشق می‌دانند
    كجایند كه سوختن انسان در آتش عشق را به نظاره بنشینند؟



    سر مبارك امام عشق بر بالای نی رمزی است
    بین خدا و عشاق، كه این است بهای دیدار.



    در عالم رازی هست كه جز به بهای خون فاش نمی‌شود.


    هنر آن است كه بمیری، پیش از آنكه بمیرانندت، مبدأ و منشأ حیات آنان‌اند كه چنین مرده‌اند.


    ای شهید! ای آنكه بر كرانه‌ی ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای!
    دستی برآر و ما قبرستان ‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون كش.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 21:16
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 5

    parsa (10-04-2010), فاطیما (09-04-2014), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010), ال یاسین (24-02-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم




    قرة العین من آن میوه دل یادش باد
    كه چه آسان بشد و كار مرا مشكل كرد
    ساروان بار من افتاد خدا را مددی
    كه امید كرمم همره این محمل كرد




    در این حال و روز كه بندها ترنم ماندن دارند و زنجیرها سرود نشستن می‌خوانند، كندن چه كار سترگی است، پر كشیدن چه باشكوه است و پیوستن چه شیرین و دوست داشتنی. كاش با تو بودیم وقت قران انتخاب تو با انتخاب حق.
    كاش با تو بودیم آن زمان كه دست از این جهان می‌شستی و رخت خویش از این ورطه بیرون می‌كشیدی.
    كاش با تو بودیم آن زمان كه فرشتگان، تو را بر هودج نور می‌گذاشتند و بالهای خویش را سایبان زخمهای روشن تو می‌كردند.
    كاش با تو بودیم آن شام آخر كه سالارمان، ماه بنی هاشم (ع) به شمع وجود تو پروانه سوختن داد.
    گریه ما، نه برای رفتن تو، كه برای جا ماندن خویش است. احساس می‌كنم كه در این قیل و مقال، چه قال گذاشته شده‌ایم، چه از پا افتاده‌ایم، ‌چه در راه مانده‌ایم، چه در خود فرو شكسته‌ایم.
    احساس می‌كنم آن زمان كه تو دست بر زانو گذاشتی و یا علی گفتی، ما هنوز سر بر زانو نهاده بودیم.
    گریه ما نه برای "رٍجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا الله" است، گریه ما، نه برای "فَمِنهُم مَن قَضَی نَحبَه"است، گریه ما، گریه جگرسوز"فَمِنهُم مَن ینتَظِر" است.
    ای خدا! به حق آن امام منتظرت، نقطه شهادتی بر این جمله طویل انتظار ما بگذار كه طاقتمان سر آمده است، تابمان تمام شده است، توانمان به انتها رسیده است، كاسه صبرمان سرریز شده است و خیمه انتظارمان سوخته است.
    مرتضی! ای همسفر شبهای تابناك مدینه!
    مگر نه ما یك ماه تمام،‌ پا به پای هم طواف كردیم؟ مگر نه ما یك ماه تمام در كوچه پس كوچه‌های مكه و مدینه، چشم در چشم در غربت ولایت گریستیم؟
    مگر نه ما یك ماه تمام، نفس در نفس به مناجات نشستیم و شهادت هم را از خدای هم خواستیم؟ این چه گرانجانی بود كه نصیب من شد و آن چه سبكبالی كه نصیب تو.
    چرا به خدا نگفتی كه خارهای گل را نتراشد؟ چرا به خدا نگفتی كه میوه‌های نارس و آفت زده را هم دور نریزد؟ چرا به خدا نگفتی كه برای چیدن گل، بر روی علفهای هرز پا نگذارد؟ چرا به خدا نگفتی كه پشت در هم كسی ایستاده است؟

    "چرا به خدا نگفتی"

    اما اكنون از این شكوه‌ها چه سود؟ تو اینك بر شاخسار بلند عرش نشسته‌ای و دست نگاه ما حتی به شولای شفاعتت نمی‌رسد.
    مرتضی، دست فروتر بیار و این دست خسته را بگیر. شاخه‌ها را خم كن تا در این بال شكسته نیز اشتیاق پرواز و امید وصال، ‌زنده شود.
    درد ما، درد فاصله‌ها نیست. مرتضی! قبول كن كه تو در اینجا و در كنار ما هم اینجایی نبودی. دمای جان تو با آب و هوای این جهان سازگاری نداشت.
    كدام ظرف در این جهان می‌توانست این همه اخلاص را پیمانه كند،
    كدام ترازو می‌توانست به توزین این همه انتظار بنشیند؟
    كدام شاهین می‌توانست این همه شور و عشق را نشان دهد؟
    كلامت از آن روی بر دل می‌نشست و روایتت از از آن جهت رنگ حقیقت داشت كه از سر وهم و گمان سخن نمی‌گفتی. دیده‌های خویش را به تصویر می‌نشستی.
    از نردبان معرفت، بالا رفته بودی و برای ما كوتاه‌قدان این سوی دیوار، این سوی حجابهای هزار تو، وادی نور را جزء به جزء روایت می‌كردی و همین شد كه نماندی. و همین شد كه برنگشتی و پایین نیامدی.
    چرا برگردی؟
    كدام عاقلی از وحدت به كثرت می‌گریزد؟
    كدام بیننده تماشاجویی از نور به ظلمت پناه می‌برد؟
    كدام جمال‌پرستی چشم از زیبایی محض می‌شوید؟ كدام پرنده زنده‌ای قفس را به آسمان ترجیح می‌‌دهد؟

    سید مهدی شجاعی





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 20:01
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 4

    parsa (10-04-2010), فاطیما (09-04-2014), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم




    رقص مرگ


    کیستم من، بنده ای از بندگان مرتضی
    قطره ای از بحر نا پیدا کران مرتضی

    سایه وار افتاده ام بر آستان مرتضی
    مدعی هر گز نمی فهمد زبان مرتضی

    باطن دین محمد بود جان مرتضی

    بر زمین افتاده دیدم آسمان خویش را
    رقص مرگ جان و پایان جهان خویش را

    در کف طوفان رها کردم عنان خویش را
    تا مگر پیدا کنم نام و نشان خویش را

    گم شدم اندر نشان بی نشان مرتضی

    آخرین دژنیز ویران شد کجا پنهان شوم
    درکدامین دره ی تاریک سر گردان شوم

    با چه امیدی حریف مرگ در میدان شوم
    مردگان را بعد ازو چون بر در فرمان شوم

    کیست بردارد درفش کاویان مرتضی

    چیست ایمان جز انالحق گفتن رندان مست
    کفر چبود دستگاه رستن از بالا وپست

    ظاهر مذهب اگر با مذهب ظاهر نشست
    باید از ایمان و کفر خویش برداریم دست

    همچو خیل دین فروش دشمنان مرتضی

    جز منافق را ندیدم منکر مردان مرد
    کاه اجمال حصولی کی شناسد کوه درد

    درنگنجد در ضمیر صوفی سودا نورد
    آنکه سر تا پا حضور آمد به میدان نبرد

    در مسلمانی ندیدم همعنان مرتضی

    شاه شطرنج سیاست مات خون مرتضاست
    درکف جن وملک رایات خون مرتضاست

    برزبان جبرئل آیات خون مرتضاست
    نشر دین در انتشارذات خون مرتضاست

    دین ما شد تازه با خون جوان مرتضی

    دین ما گفتم نه دین دین فروشان دغل
    بوالحکم کیشان قبض و بسط جهل مستدل

    آیت قرآن به لب، تلمود پنهان در بغل
    فهم دین مصطفی را جسته مفتاح از هبل

    امت بوشسب یعنی منکران مرتضی

    منکران مرتضی تنها نه مولان کرند
    این طرف نیز از قفا مشتی جهولان خرند

    کز پی قبض مضاعف همچو غولان بردرند
    مول عقل بوالفضول و گول زهد ابترند

    زین خوارج بود فریاد و فقان مرتضی

    از من بیچاره تا درماندگان جام جم
    در جفا با مرتضی پروا نکردیم از ستم

    چون علی، او در صمد افتاده و ما در صنم
    زین میان، شیر خدا او بود ما شیر الم

    بالله ار بودیم جز بار گران مرتضی

    همسری با مرتضی دارند؟ مرد راه کو؟
    در میان شاعران یک جان آگاه کو؟

    در میان اهل حکمت یک شهادت خواه کو؟
    آنکه چون حیدر بگرید نیمه شب در چاه کو؟

    گر تویی سام نریمان! نک کمان مرتضی

    ای دریغا مقتدای خویش را نشناختم
    والی صاحب ولای خویش را نشناختم

    آشنایان! آشنای خویش را نشناختم
    فاش می گویم خدای خویش را نشناختم

    گرچه بودم زیر سقف آسمان مرتضی

    مهدیا! سلام را مغلوب مکر و فن مخواه
    بر در و دیوار یزدامن طرح اهریمن مخواه

    جان مردان خدا را زیر بار تن مخواه
    امت لولاک را محجوب مشتی زن مخواه

    یا امانی ده مرا همچون امان مرتضی


    یوسف علی میرشکاک




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 21:21
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 5

    parsa (10-04-2010), فاطیما (09-04-2014), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010), ال یاسین (24-02-2012)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم






    نامه اي از «سيد مرتضي آويني» به برادرش در «آمريكا»

    فارس:شهيد آويني در نامه اي به برادرش در آمريكا نوشت: عشق خميني بزرگ و عظمت فرهنگي آن چه مي‌گويد، مرا آن چنان شيفته‌ي خود ساخته است كه نمي‌توانم جز به حكمتي كه در حال تدوين آن هستيم بينديشم.

    يكي از برادران «شهيد سيد مرتضي آويني» ديربازي است كه در ايالات متحده آمريكا سكونت دارد.آن چه خواهيد خواند متن تخليص شده يكي از نامه هاي مرتضي به اين برادر است.براي دريافت متن كامل اين نامه با سيد محمد آويني تماس گرفتيم.ابتدا قول مساعد داد اما زماني كه براي پيگيري اين قول دوباره مزاحم ايشان شديم ، با اين جمله ساده كه «پيدا نشد» اميدمان نا اميد شد و به ناچار به همين متن كوتاه شده و ناقص بسنده كنيم. اميد آن كه روزي تمامي آثار آن فرزانه بي بديل از سد گزينش نزديكان و منسوبين ايشان به سلامت بگذرد و در دسترس عموم قرار گيرد.

    *برادر!
    دلم مي‌خواست امروز كه ايران، اين پسر گم شده، بعد از قرن‌ها مي‌رود كه به آغوش خانواده‌ي خويش بازگردد، در كنارم بودي و با هم زير لواي اسلام عزيز و در كنار امام خميني، اين فرزند راستين محمد(ص) و اين نشانه‌ي خدا بر زمين، جهاد مي‌كرديم.
    گرفتار تاريكي بوديم كه امام خميني از قلب تاريخي كه مي‌رفت تا فراموش شود، چون محمد(ص) فرياد برآورد كه «واعتصمو بحبل الله جميعا و لاتفرقوا» - همه به ريسمان خداوند چنگ بزنيد و بياويزيد و پراكنده نشويد - و ما كه هنوز دست و پا مي‌زديم تا به خويشتن خويش بازگرديم، از اين سخن تازه شديم و دريافتيم كه آن چه مي‌جستيم، يافته‌ايم و به يقين رسيديم.

    و حتي من كه همواره بويي از محمد در مشام داشتم، در آغاز باور نمي‌كردم كه در اين ظلمت كده‌ي زمين بتوان نقبي به سوي نور زد- كه ابعاد آن چه روي داد، آن همه گسترده بود كه زمين را در بر مي‌گرفت و خدا اين ترديد را كه جز لمحه‌اي به طول نينجاميد بر من ببخشايد- و برق يقين بي‌هيچ واسطه‌اي بر دلم نشست، همان گونه كه بر كوه سينا، و ايمان آوردم، و برادر! زمان گم شد و مكان، و كوير بود، و آن كه دعوت به حق مي‌كرد محمد(ص) بود، و خدا را شكر كه گوش ايمان من به آواي الله آشنا بود و نمي‌داني كه چه خوش بود. با همان عشقي كه اباذر با محمد(ص) بيعت كرد، ما به امام خميني پيوستيم. و برادر، او را نديده‌اي: دست خداست بر زمين؛ آن همه به صفات خداوندي آراسته است كه هنگامي كه دست محبتش را بر سر شيفتگان بالا مي‌آورد، سايه‌اش زمين و آسمان را مي‌پوشاند، و آن زمان كه از حكمت و عرفان سخن مي‌گويد، مي‌بيني كه او خود نفس حقيقت است. من بوي خوشش را از نزديك شنيده‌ام و صورتش را ديده‌ام كه قهر موسي را دارد و لطف عيسي را و آرامش سنگين محمد(ص) را .

    برادر! ايران، مادر تمدن نويني است كه معيارها و مقياس‌هايي ديگر دارد و حكمت و فلسفه‌اي ديگر و هنري ديگر و ... ادبياتي ديگر. من هرگز نمي توانم وسعت مكتبي و فرهنگي اين انقلاب را در اين نامه تصور كنم،‌اما برايت باز هم خواهم نوشت، هر چند كه وقتم بسيار تنگ است.

    مادر به تو گفت (در پشت تلفن) كه من كار پيدا كرده‌ام. اين چنين نيست؛ من زندگي يافته‌ام . عشق خميني بزرگ و عظمت فرهنگي آن چه مي‌گويد، مرا آن چنان شيفته‌ي خود ساخته است كه نمي‌توانم جز به حكمتي كه در حال تدوين آن هستيم بينديشم و جز به فرهنگي كه در حال احياي آن هستيم بينديشم و جز به فرهنگي كه در حال احياي آن هستيم ... و اين فرهنگ آن همه با آن فرهنگ كهنه و منحط غرب متفاوت است و آن همه از آن فاصله دارد كه نمي‌توان گفت . كارم در راه خداست (في سبيل الله) و براي آن پولي دريافت نمي‌كنم. تنها سهمي اندك از بيت‌المال مي برم كه خورد و خوراك را بس باشد و بس. جهادي را كه آغاز كرده‌ايم، امام خميني «جهاد سازندگي» نام نهاده است.

    شمشيرمان قلم است و بيل و كلنگ، و در راه سازندگي ايراني آزاد گام نهاده‌ايم؛ ايراني كه منشا حركت نوين تاريخ و خاست گاه فرهنگ نويني است كه دنياي تاريك را سراسر در بر خواهد گرفت.

    والسلام - برادرت مرتضي (1358)


    يادش گرامي و افكارش پايدار






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 21:23
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكرها 6

    parsa (10-04-2010), فاطیما (09-04-2014), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم





    فيلمسازي با شعر و شهود

    جام جم آنلاين: «شاعر از محارم راز است؛ گوش در ملكوت دارد و دهان در عالم مُلك و آنچه را كه مي‌شنود، باز مي‌گويد. حتي آن شاعران كه زبان شياطين‌اند، شعر خود را از آسمان دزديده‌اند.» (شهيد سيد مرتضي آويني ، فردايي ديگر، نشر ساقي، ص 123)‌

    بيستم فروردين‌ماه، سالروز شهادت سيدمرتضي آويني است. هنرمندي اصيل، متعهد و متفكر كه هنرش نه در خدمت حديث نفس بود و نه در خدمت ملزومات ناگزير تكنيك. بلكه در عين شناخت كامل از تكنيك و فرم و قالب درست هنري، يكپارچه در خدمت حديث رب مي‌نوشت و مي‌سرود و مي‌ديد و از آنچه به ديده ديگران نيز مي‌آمد تصوير مي‌گرفت و بالاخره روي اين تصاوير خام، سروده‌هاي منحصربه‌فردش را با صداي ملكوتي‌اش مي‌خواند و اين‌گونه مستند مي‌ساخت. مستند «اشراقي» كه آگاهي از چند و چون آن با كاركشتگي در تكنيك، حرفه‌اي شدن در فن و اكتساب آموختني‌هاي ظاهري دستيافتني نبود و نيست بلكه تنها سالك راه مي‌خواهد و مرد عمل.

    در حيطه مستندسازي، آثار اين شهيد عزيز به هيچ رو قابل مقايسه با نمونه‌هاي مشابه و فراوان ديگر نيست. همان‌طور كه اشاره شد، هنر شهيد آويني پابسته تكنيك نيست، بلكه فراتر از آن است. او در مجموعه روايت فتح حجاب تكنيك را شكافته و به‌گونه‌اي ابزار و قالب غربي يا به عبارت ديگر، همان «رسانه» را كه به گفته مك لوهان و به تأكيد مداوم آويني بر اين گفته، «همان پيام است»، به‌خدمت غايت مقصود خود گرفته كه در نگاه نخست ناممكن مي‌نمايد.

    سيدمرتضي آويني در مقاله ژرف و ماندگارش با عنوان «تأملاتي در ماهيت سينما» به تفصيل درباره لزوم خرق تكنيك براي وصول به غايت مقصود نوشته، اما در تمام اين مقاله مفصل ـ كه خود به تنهايي مرتبه علمي ‌و شناختي شخصيت اين شهيد را در مقوله هنر و به طور خاص فيلم و سينما به بهترين وجه نمايان مي‌سازد ـ هيچ‌ كجا اشاره‌اي به راه و روش اين خرق و بازآفريني نمي‌كند. توگويي جواب اين مسأله اساسي در باب ماهيت هنر فيلم، سرّ مگويي است كه نمي‌شود آن را فاش كرد يا اين‌كه نه اين زبان است كه از بيان كيفيت اين راه چاره عاجز است و درواقع پاسخ اين مشكل، نه سرّ مگو، بلكه امري ناگفتني است كه اگر مكشوف است دليل آن، نگنجيدن در قالب واژگان محدود و ناقص زباني است.

    شايد سخن گفتن از كشف و شهود و اشراق و امور دسترس‌ناپذير ديگري از اين قبيل، در معقولات و مناسبات فكري و انديشگي به سادگي مقبول ننمايد و پذيرفتني نباشد اما مگر هنر مقوله‌اي صرفاً معقول است؟ يا مگر اصلاً عقل ـ با همه ارزش و اعتبار و اهميتش ـ به تنهايي مي‌تواند راهبر به حقايق باطني امور باشد؟ راست اين است كه دستاويزي به مفاهيمي‌همچون شهود و بصيرت و اشراق تنها آن‌هنگام مذموم و مطرود است كه غرض، فرار از تعقل و سرپوش نهادن فريب‌گونه بر جهل و ناداني باشد، نه زماني كه تا سر حد توان از توانايي‌هاي بينش عقلاني بهره گرفته شده و محدوده شناخت عقل تا آنجا كه ممكن است، مورد شناسايي قرار گرفته و پس از همه اينها بن‌بست شناخت در پيش خرد انسان جستجوگر آشكار شده است.

    شايد ديگران راه‌ و چاه معقولي سراغ داشته باشند، براي پرسش‌ها و معضلات شهيد آويني در باب ماهيت سينما و بويژه هنر ديني و سينماي اسلامي ‌اما آيا نمي‌بايست اين پاسخ‌ها مطرح شود و از آن مهم‌تر نتيجه عملي در فرآيند توليد آثار سينمايي داستاني و مستند داشته باشد؟ چرا چنين نيست؟ و چرا اساساً هنرمندان اصيل بيش از آن‌كه بگويند عمل ‌مي‌كنند و بيش از آن‌كه توضيح بدهند، توصيف مي‌كنند؟ با وجود اين، ما برآنيم كه در اينجا تا حد توان و با تكيه بر شناخت محدود خود، يكي از مهم‌ترين دلايل موفقيت مجموعه ارزشمند روايت فتح را كه شاعرانگي بي‌مثالش است، يادآور شويم.








    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 21:25
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكرها 5

    parsa (10-04-2010), فاطیما (09-04-2014), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم




    روايت فتح

    يكي از ايراداتي كه برخي صاحب‌نظران در عين اعتراف به صاحب سبك بودن اين مجموعه بر آن وارد مي‌دانند، اين است كه مجموعه روايت فتح بيشتر متكي به كلام است و در مقوله تصوير، آنچنان كه بايد و شايد ابداع زيبايي‌شناسانه‌اي كه بتواند تصوير را هم رديف كلام پيش ببرد و تعادل و مناسبت ميان اين دو ركن مهم در فيلم مستند را موجب شود، ندارد.

    بنا به اين قول، روايت فتح بيشتر اثري صوتي و به عبارتي راديويي است تا اثري تصويري و فيلميك. و در نتيجه، كلام در آن مسلط بر تصوير است و همخوان با آن نيست و بيننده قادر نيست معادل آنچه را كه مي‌شنود در تصوير هم ببيند و بر همين اساس، اثر نمي‌تواند آن‌طور كه در صدا ماندگار است، در تصوير هم باشد .

    براي سنجش ميزان اعتبار اين نظر مي‌بايست نخست محدوده دلالت تصوير را بشناسيم و سپس با تأمل در كم و كيف تركيب صدا و تصوير در يك اثر تصويري ميزان اتكاي تصوير به كلام را ابتدا در ذات و ماهيت و پس از آن در نمونه‌هاي مختلف مصداقي از جمله همين مجموعه مستند بخصوص مورد توجه قرار دهيم. سياوش جمادي در كتاب «سينما و زمان» در بخشي با عنوان «قلمرو دلالت تصوير» دلالت تصوير را در سه حالت منحصر مي‌داند.


    در آثار تلويزيوني شهيد آويني، محوريت باكلام است تا تصوير و اين ويژگي مهم‌ترين منشأ ارزش هنري اين آثار است: وي بخوبي دريافته بود كه انتقال ناگفتني‌هاي نامحسوس به مخاطب يك اثر مستند تلويزيوني، تنها ازطريق زبان اعجازگونه شعر ممكن است

    اول آن‌كه تصوير بر خودش دلالت كند چنان‌كه توپ براي كودك توپ است. دوم آن‌كه تصوير وسيله دلالت بر معنايي غير از خودش باشد، چنان‌كه تك درختي در بيابان، تنهايي را مي‌رساند و سوم آن‌كه تصوير محل تجلي و ظهور يا آيينه حقيقتي متعالي باشد چنان‌كه در زبان عرفا به اين مرتبه از دلالت تصوير اشاره شده است.

    جمادي مي‌گويد نه ما و نه سينما بر حالت سوم هيچ ادعايي نمي‌توانيم داشته باشيم، زيرا اگر قرار شود حقيقتي متعالي در تصاوير ظاهر و متجلي شود اين ما نيستيم كه او را متجلي مي‌كنيم بلكه او خود (شايد از آن‌رو كه ما را شايسته تماشا ديده) خود را متجلي مي‌كند.

    پس تا آنجا كه به ما مربوط است قلمرو دلالت تصوير منحصر خواهد بود يا بر خود يا بر غير خود كه در هر دو حال دلالت صورت نمي‌گيرد مگر اين‌كه از مرحله حسي به مرحله استحساني (استتيك‌/‌ زيبايي‌شناسي) عبور كنيم.

    سپس جمادي اين امر را جرياني مشترك ميان تمام هنرها عنوان مي‌كند، چراكه همه هنرها نوعي زبان هستند. صوت براي آهنگساز، رنگ براي نقاش، سنگ براي پيكرتراش، تصوير براي فيلمساز و كلمه براي شاعر. نگارنده در اينجا پس از اشاره به همراهي شعر با موسيقي و اثبات اين‌كه موسيقي در شعر به معناي وابستگي و وام‌گيري زبان شعر نيست به آميختگي تصوير با كلام مي‌پردازد و در اين مورد بخصوص اين موضع را اتخاذ مي‌كند كه حكمي‌كه درباره شعر و موسيقي صادق بود، درباره تصوير و كلام صادق نيست و تصوير لزوماً متكي بر كلام است. به بيان روشن‌تر، تصوير يا بر معناي خود دلالت مي‌كند كه در آن صورت تك‌درخت فقط دلالت بر تك‌درخت دارد و بيابان دلالت بر بيابان، يا بر معناي غير از خود (مثلاً تنهايي) دلالت مي‌كند كه براي دلالت بر معناي جزخود ناگزير از توسل به زبان لفظي است.

    مقصود از لفظ هم تنها كلام روي فيلم نيست بلكه كافي است بيننده معنايي را تصور كند كه كلامي‌ديگر به آن دلالت مي‌كند. مثلاً اگر تصوير تك‌درخت در بيابان قرار شود تنهايي را نشان دهد، ناظر بايد معنايي كاملاً نامتجانس با تصوير را تصور كند. به عبارت ديگر، تنهايي مفهومي‌ است كه اولاً با زبان بيان مي‌شود و ثانياً خود، بصري نيست. نتيجه اين‌كه «تصاوير براي دلالت بر معاني غيربصري به جهت وام‌گيري از كلمات لامحاله استقلال بياني خود را از دست مي‌دهند.» (سينما و زمان، نشر شادگان، ص 76)‌

    بنا به آنچه گذشت، تصوير براي دلالت بر مفاهيم جدا از اعيان تصويري اساساً چاره‌اي جز توسل به كلام ندارد و چنين نيست كه واقعاً مستقل از كلام باشد. پس اين‌كه مي‌گويند فيلم در مرحله نخست رسانه‌اي تصويري است و براي اين تصوير نوعي استقلال ذاتي قائل مي‌شوند، اين خودش محل بحث است.

    تا اينجا بحث درباره ماهيت تصوير بود و اتكاي ذاتي‌اش به كلام براي دلالت بر مفهوم غيرخود. حال بحث تركيب صدا و تصوير يا همان كلام روي فيلم كه به ناطق شدن تصوير مي‌انجامد، مطرح است. آيا اگر در يك فيلم ناطق صدا مركزيت بيشتري نسبت به تصوير داشته باشد اين ويژگي نقص اثر است؟ شايد اگر مراد از فيلمسازي افزودن به تدابير استحساني تصويري باشد و پايه‌گذاري ابداعاتي در جهت شناخت بيشتر امكانات بياني تصوير، در آن‌صورت اين حكم صادق باشد اما آيا مي‌توان گفت اين رويكرد فرماليستي به اثر هنري و فرآيند توليد آن تنها نگرش يا از آن بالاتر بهترين نگرش مطرح است؟ و آيا اصلاً هدف اصلي از خلق اثر هنري افزايش امكانات بياني هنر است؟ و آيا موفقيت يك اثر هنري را با اين معيار بايد سنجيد؟

    بحث مكفي در اين‌باره سخن را به درازا مي‌كشاند و مباحثي را پيش مي‌كشد كه شايد در ميان هنرمندان كشور، بيش از همه، خود شهيد آويني باشد كه در يادداشت‌هاي مطبوعاتي‌اش بكرات درباره اين دغدغه‌هاي غالب در فضاي هنري ديروز و امروز، قلم زده است. بحث درباره مجموعه روايت فتح بود و اين‌كه آيا حقيقت دارد كه اين مجموعه بيشتر به صدا متكي است تا تصوير؟ و اين‌كه آيا اين ويژگي بر فرض صحت، نقص است؟

    نقص بودن اين ويژگي به دو دليل رد شد. يكي اتكاي ذاتي و ماهوي تصوير به كلام و ديگري غايت خلق اثر هنري كه نمي‌تواند صرفاً افزايش امكانات بياني فرم و قالب باشد. اما درباره سؤال نخست، صاحب اين قلم بر آن است كه:


    بله، محوريت و مركزيت اثر در مستندهاي شهيد آويني با كلام است و صدا يعني با نوشته‌هاي شهيد آويني به عنوان متن نريشن فيلم و با صداي خود او كه اين نوشته‌هاي شعرگونه را با آن طنين و لحن منحصر به فرد و مانا قرائت مي‌كند. اما اين محوريت و مركزيت اثر، به هيچ‌وجه ناهمخوان با تصاوير مجموعه نيست بلكه دقيقاً مكمل آن است. از اين گذشته كم نيستند آثار سينمايي داستاني و مستند در تاريخ سينماي جهان كه خيلي بيشتر از مجموعه روايت فتح متكي به كلام و نريشن و به طور كلي صدا هستند و نه كسي اين ويژگي را نقص آنها مي‌شمارد و نه اصلاً اين خصوصيت چيزي از ارزش‌هاي هنري آنها كم مي‌كند بلكه حتي خود اين ويژگي مهم‌ترين منشأ ارزش هنري اين آثار است.

    شهيد سيدمرتضي آويني بخوبي دريافته بود كه زبان ناگفتني‌ها تنها شعر است و براي توليد يك مستند تلويزيوني كه مي‌خواهد پاي مخاطب خويش را به قلمرو ناگفتني‌هاي نامحسوس و خلاف‌آمد عادت باز كند، چاره‌اي جز توسل به زبان اعجازگونه و بي‌مانند شعر نيست. زباني كه اصيل‌ترين زبان هنري ماست و بهترين گزينه براي پرداختن به بالاترين مراتب ايمان و عرفان. يادش گرامي ‌و طريق اشراقي‌اش پر رهرو.






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 21:33
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكرها 4

    parsa (10-04-2010), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم







    شهید سید مرتضی آوینی :

    الهي اگر جز سوختگان را به ضيافت عنداللهي نمي‌خواني،
    ما را بسوز آنچنان که هيچ‌کس را آنگونه نسوخته باشی.

    - شهادت دراوزه بلند تکامل انساني است و خون شهيد سبزينه حيات طيبه اخروي
    و تربت او دارالشفاي آزادگان، شهدا در جوار رحمت حق شاهدان محفل انس‌اند


    - شهادت پايان نيست، آغاز است، تولدي ديگر است
    در جهاني فراتر از آنکه عقل زميني به ساحت قدس آن راه يابد.

    تولد ستاره‌اي است که پرتو نورش عرصه زمان را در مي‌نوردد
    و زمين را به نور رب‌الارباب اشراق مي‌بخشد .





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-04-2014 در ساعت 21:38
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  17. تشكرها 4

    parsa (10-04-2010), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (09-04-2014), نرگس منتظر (10-04-2010)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم

    دست نوشته ای ازشهید آوینی


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 10-04-2014 در ساعت 00:49
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  19. تشكرها 3

    parsa (10-04-2010), نرگس منتظر (10-04-2010)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : مرتضي آويني ؛ سيد شهيدان اهل قلم



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 10-04-2014 در ساعت 01:05
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  21. تشكرها 3

    parsa (10-04-2010), نرگس منتظر (10-04-2010)

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi