معرفى عبدالباسط به راديو:
با پايان يافتن سال 1951 استاد ضباع ازعبدالباسط خواست تا براى قرائت در راديو اقدام كندولى عبدالباسط با توجه به ارتباطشبا مردم صَعيد و نيز به جهت اينكه راديو يك برنامه خاص و منظّمى را مى طلبد مايلبود كه اين قضيه را به آينده واگذار كند امّا از آنجا كه خواست وبرنامه هاى الهىمافوق همه اراده ها وبرنامه ها است استاد ضباع نوارى را كه عبدالباسط در روز ولادتزينب كبرى (س) خوانده بود ،كه بسيار اعجاب برانگيز هم بود، به هيئت داوران راديوداد و همگان از اداء قوى و صوت عالى او تعجب كردند …و به هر حال در سال 1951عبدالباسط به راديو راه يافت تايكى از ستارگان درخشنده در آسمان تلاوت باشد،پس ازبه دست آوردن اين شهرت در طول چند ماه ، عبدالباسط ناچار بود كه سر پناهى در قاهرهبر پا كند و همراه با خانواده اش كه ايشان را از صعيد منتقل كرده بود در جوار فرزندرسول خدا زينب (س) اقامت كند بانوئى كه مسبّب شهرت و ملحق شدنش به راديو شده بود وبه قول ميليونها نفر از مردم او را چون موهبتى به اسلام و مسلمانان هديه كرده بود ،با ملحق شدن اوبه راديو اقبال مردم براى خريد گيرنده هاى راديوئى زياد شد و در اكثرخانه ها گسترش يافت و هر كس دريك روستا يا يك منطقه راديوئى داشت، صداى آن را بلندمى كرد تا همسايگان هم صداى او را بشنوند بالاخص در روزهاى شنبه مضافاً به اينكهمحافل خارجى او هم مستقيم بر امواج راديو پخش مى شد.
ديدار از كشورها:
از سال 1952در ماه مبارك رمضان و يا غير رمضان مسافرتهاىاو به دورترين نقاط عالم شروع شد، حتى بعضى از دعوتهائى كه از او مى شد به مناسبتبرگزارى يك محفل نبود بلكه از اودعوت مى شد تا در آن كشور حضور داشته باشد و هنگامىكه سوال مى شد به چه مناسبتى از استاد دعوت كرده ايد ؟ مى گفتند: كه محفل به خاطرايشان برگزار شده است چرا كه هنگامى كه استاد در يك محفلى حضور دارد فضائى از سُرورو شادى در آن مكان حاكم مى گردد … اين قضيه از استقبال كشورهاى مختلف جهان از او درچهار چوب استقبالهاى رسمى و دولتى و يا مردمى معلوم مى شود … رئيس جمهور كشورپاكستان در فرودگاه به استقبال او آمد او را ملاقات كرده و با او مصافحه نمود، درجاكارتا در كشور اندونزى در بزرگترين مساجد آنجا به تلاوت قرآن كريم پرداخت در حالىكه هر گوشه مسجد ازحاضرين پر شده بود و جمعيت با مسافت يك كيلومترمربع به خارج مسجدكشيده شده بود ودر ميدانِ مقابل مسجد بيش از 250 هزار مسلمان تا صبح در حالى كه سرپا ايستاده بودند به صداى او گوش مى داند…از ميان كشورهائى كه عبدالباسط به آنجاسفرنمود هند است ، او به مسافرت به كشورهاى عربى و اسلامى بسنده نكرد ، بلكه شرق وغرب و شمال و جنوب عالم را پيمود تا در همه نقاط به مسلمانان دست پيدا كند… ازمشهورترين مساجدى كه در آن به تلاوت پرداخته است ، مسجدالحرام در مكه ،مسجد نبوى (ص) در مدينه منوره ، مسجد الاقصى در قُدس ، مسجد ابراهيمى (ع) در فلسطين و مسجداَموى در دمشق و مساجد مشهورآسيا ، آفريقا، ايالات متحده، فرانسه ، لندن، هند واكثر كشورهاى جهان بوده است هيچ روزنامه رسمى و يا غير رسمى از عكس و نوشته هائى كهبر اسطوره بودن او دلالت دارد و مستحق تقدير و احترم است، خالى نيست.
بيمارى و وفات:
مرض قند در اوشدت گرفت ،اما او با تناول غذاها و نوشيدنىهاى مختلف با اين بيمارى به مبارزه مىپرداخت، ولى با اضافه شدن التهاب كَبدى، ديگرتوان مقاومت در برابر اين دو مرض را نداشت، او را به بيمارستان دكتر بدران در جيزهبردند ، اما اطبّاء به او توصيه كردند كه براى معالجه به لندن برود ، او به آنجارفت اما پس از اقامت يك هفته اى در آنجا از پسرش ابن طارق كه همراه او بود خواست كهاو را به مصر برگرداند و گوئى كه احساس كرده بود كه روزگار عمر سپرى شده است و وقتلقاء خداوند نزديك شده و براستى زندگى جز ساعتى نيست كه به زودى مى گذرد ، روز وفاتاو به مَثابه صاعقه اى بود كه بر قلوب ميليونها مسلمان در هر مكانى از دنياواردآمد، هزاران نفر از دوستداران صدا، اداء، و شخصيت او با تمام اختلاف زبان و … جنازه اورا تشعيع كردند ، در اين تشعيع همه سُفراء كشورهاى جهان به نيابت مردمشانحضور داشتند،و چون عبدالباسط سبب پيوند و علاقه در بين بسيارى از مردم در كشورهاىمختلف بود روز 30 فبريه در هر سال روز تكريم از اين قارى بزرگ اعلام شد تا مسلمينبه يادِ روزِ 30/11/1988 ياد او را گرامىداشته باشندروزى كه او ازميان ما رفت واززندگى اين دنيا به زندگى جاودانى پيوست.