سوال:
شما مى گوئيد هرچيزى خالق و آفريدگارى دارد پس بگوئيد آفريدگار خدا كيست؟
در جواب این سوال چند نکته لازم است گفته شود:
نکته اول:
وقتى مى گوئيم هرچيزى آفريدگارى دارد منظور «هرچيز حادث و ممكن الوجود» است پس اين قاعده كلى فقط در اشيائى صادق است كه قبلا وجود نداشته و بعد حادث شده نه در مورد واجب الوجود كه از ازل بوده و تا ابد خواهد بود ؟ او قائم به ذات خويش است او هرگز معدوم نبوده كه نياز به علت وجودى داشته باشد
نکته دوم:
از سوى ديگر اگر خدا خالقى داشته باشد همين سخن درباره خالق فرضى او نيز تكرار مى شود كه آفريدگار آن خالق كيست اگر مطلب زنجير وار ادامه يابد و براى هر خالقى خالق ديگر تا بى نهايت فرض كنيم، سر از «تسلسل» در مى آورد كه باطل بودنش از واضحات است، و اگر به وجودى برسيم كه هستيش از خود او است و نياز به آفريدگارى ندارد (يعنى واجب الوجود است) خداوند عالم همو است!
نکته سوم:
اگر از مادیین سوال خواهد شد كه طبق نظر شما همه چيز معلول «ماده» است پس علت وجود ماده چيست؟
آنها نيز ناچارند در جواب بگويند: ماده ازلى است هميشه بوده و خواهد بود و نياز به علت ندارد و به تعبير ديگر واجب الوجود است.
نکته چهارم:
با توجه به نکته سوم ماديين علت نخستين را فاقد علم و دانش و عقل و شعور مى دانند، و براى آن جسميت، زمان و مكان قائلند، اما خداپرستان او را داراى علم و اراده و هدف مى دانند و جسميت و مكان و زمانى براى آن قائل نبوده، بلكه او را فوق مكان و زمان مى دانند.(1)
پی نوشت ها:
1- خلاصه ای از کتاب یک صد پرسش و پاسخ ص 39 و خلاصه ای از کتاب تفسير پيام قرآن 4/ 195