صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 60

موضوع: ۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    ۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩




    ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت مظلومانه
    غريب كوفه،مولي الموحدين ، اول شهيد محراب
    حضرت علي عليه السلام




    ویرایش توسط ناظرسایت : 12-05-2019 در ساعت 18:53
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102


    امشب مگر فرو افتاده ماه


    اين جزر و مد چيست که تا ماه مي رود
    درياي درد کيست که در چاه مي رود؟

    اينان که چرخ مي گذرد بر مدار شوم
    بيم خسوف و تيرگي ماه مي رود

    گويي که چرخ بوي خطر را شنيده است
    يک لحظه مکث کرده به اکراه مي رود

    آبستن عزاي عظيمي است کاين چنين
    آسيمه سر نسيم سحرگاه مي رود؟

    امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
    يا آفتاب روي زمين راه مي رود؟

    در کوچه ها کوفه صداي عبور کيست؟
    گويا دلي به مقصد دلخواه مي رود

    دارد سر شکافتن فرق آفتاب
    آن سايه اي که در دل شب مي رود




    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:04
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102



    اي علي....

    اي علي! اي نماينده‌ي غم، اي درياي درد،
    اين رحمت بزرگ خدا بر تو گوارا باد...
    من اعتقاد دارم كه در جه شخصيت انسانها
    به اندازه غم و درد آنهاست،

    و مي‌دانم كه خداي بزرگ بربندگان مخلص و دلباخته خود
    رحمت مي‌كند و دريايي از درد
    و كوهي از غم به آنها ارزاني مي‌دارد.


    اي علي! من زير كوهي از غم كوبيده،
    و دريايي از درد غرق شده بودم
    و تحملم به پايان رسيده بود،
    ولي تو غم و درد مرا با غم و درد علي بزرگ متصل كردي،
    و آنچنان كه به بي‌نهايت متصل شده‌باشم، آرامش يافتم.


    اي علي ! من علي را بيش از حد دوست مي‌داشتم،
    و حتي اگر پرستش غير ذات خدا مجاز بود، تو را مي‌پرستيدم ،
    ولي اين دوستي گنگ و مبهم بود،
    از تار و پود وجودم سر چشمه مي‌گرفت.

    ولي خوددليلش را نمي‌دانستم،
    ولي تو علي به من شناساندي نه فقط باشمشير ذوالفقارش ،
    و كلام آتشينش... بلكه عشق سوزانش،
    و غم‌ها و دردهايش و تنهايي و صبرش...


    من ديروز از برّش شمشير علي لذّت مي‌بردم
    و عظمت او را در قدرتش و كلامش مي‌دانستم،
    ولي امروز عظمت او را در عشق و ايمانش،
    در عرفانش، در تنهائيش، در كوههاي غمش،
    در درياهاي دردش مشاهده مي‌كنم،


    هنگامي‌كه دل دردمندش مي‌جوشد و مي‌خروشد
    و سر به چاه كرده مي‌گريد،
    من بيش از اندازه به او احساس نزديكي مي‌كنم،
    هر چه بيشتر به او تهمت مي‌زنند،
    و هر چه زيادتر سّب علي مي‌كنند،

    و هر چه شديد‌تر شيعيانش را زجر و شكنجه مي‌دهند،
    عشق و احترام من به علي شديدتر
    و سوزان‌تر و عميق‌تر مي‌شود...


    تو اي علي، حيات جاويد يافته‌اي،
    و ما مردگان متحرك آمده‌ايم
    تا از فيض وجود تو، حيات بيابيم.




    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:06
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102


    درنمازم خم ابروي تو درياد آمد
    حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد


    در نماز علی علیه السلام سخن‌ها رفته و كلام‌ها گفته و كتاب‌ها نوشته شده است؛ «نمازی كه در آن، چنان غرق در مناجات و خضوع و بندگی می‌شد كه گوشش نمی‌شنید، چشمش نمی‌دید و زمین و آسمان و مافیها از خاطرش محو می‌شد! نمازی كه در آن از خوف خدا بر خود می‌لرزید و رنگ از رخسار مباركش می‌پرید. اصولاً معنای نماز را باید در نماز علی علیه السلام جست و معنای خوف را باید از چهره رنگ پریده او دریافت و خدا را باید از چشم او دید.
    نقل است كه پس از شهادت امیرمومنان، حضرت علی علیه السلام، یكی از اصحاب آن حضرت به نام «ضرار» با معاویه روبرو شد. معاویه گفت: «می‌خواهم علی علیه السلام را برایم توصیف كنی!» ضرار - كه حالتی غمبار بر وجودش مستولی شده بود-
    لب به سخن گشود: «شبی علی علیه السلام را در محراب عبادتش دیدم كه از خوف خدا چون مارگزیدگان به خود می‌پیچید و به سان غمزدگان می‌گریست و می‌گفت:«آه! آه! از آتش دوزخ...»، و كلام ضرار كه بدین جا رسید، معاویه گریان شد! (3)

    علی علیه السلام كه اولین نمازگزار پس از پیامبر صلی الله علیه و آله است و ركعت به ركعت نمازش و تكبیر به تكبیرش دیدنی و شنیدنی است، آخرین نمازش نیز شنیدنی است، هر چند كه قلم از توصیف عاجز باشد و بیان از تعریف، وامانده:

    آن شب - شب نوزدهم ماه رمضان - مكرر از اتاق بیرون می‌آمد و به آسمان می‌نگریست؛ باز می‌گشت و با خود می‌گفت: «به خدا قسم این همان شبی است كه مرا وعده شهادت در آن داده‌اند.» پس موعد عزیمت كه رسید، آهنگ رفتن كرد. ام كلثوم (سلام الله علیها) كه میزبان حضرتش بود و از این رفتار پدر، مضطرب و نگران، مانع از رفتن علی علیه السلام شد و از ایشان درخواست كرد تا شخص دیگری را به جای خود برای اقامه نماز به مسجد بفرستد، اما آن حضرت امتناع كرد و فرمود: «از قضای الهی نمی‌توان گریخت.» پس گام در ركاب قضای الهی نهاد و به راه افتاد.
    زمین بر آن بود كه آهنگ حركت خود را به گام‌های علی علیه السلام متصل كند. چشم‌های ناسوتیان در تمنای ماندن، تند آب اشك ساز كردند و لاهوتیان، دست تمنا بر كنگره عرش ساییدند و ام كلثوم (س)، درمانده از همه چیز و همه جا، خون جگر بدرقه راه علی علیه السلام كرد.


    در بین راه چند مرغابی به حضرت نزدیك و گویی مانع از رفتن ایشان شدند، اما شهادت علی علیه السلام، گویی بی بازگشت‌ترین قضای الهی در آن لیلة القدر خدایی بود. این رفتن دیگر بازگشتی نداشت و علی علیه السلام دیگر طاقت ماندن! چون خواست از در خانه خارج شود، قلاب در، چنگ در كمربند او انداخت و این آخرین حربه زمینیان برای بازداشتن علی علیه السلام از رفتن بود. علی علیه السلام از در كه گذشت، زمینیان دیگر از او دست شستند. و علی علیه السلام كسی نبود كه از شهادت بگذرد كه سالیان سال است به انتظار چنین شبی نشسته... كمربند خود را محكم بست و خطاب به خویش فرمود: «ای علی! كمربندت را محكم ببند و برای مرگ آماده شو.»

    كوچه‌ها را یكی پس از دیگری جا می‌گذاشت تا این كه به مسجد رسید. ابتدا چند ركعت نماز گزارد و چون فجر دمید، بر بام مسجد رفت و آخرین اذان خود را در آن شهر پر از حیله و نیرنگ، ارزانی زمینیان نمود و این آخرین اذانی بود كه علی علیه السلام بر ماذنه مسجد كوفه فریاد زد!
    آن شب تمام اهالی كوفه نوای دلنشین اذان علی علیه السلام را شنیدند. یتیمان در خواب فرو رفته كه خواب پدر می‌دیدند، با شنیدن صدای علی علیه السلام ، از خواب برخاستند و چون دریافتند علی علیه‌السلام بیدار است، احساس آرامش و امنیت كردند و غم بی‌پدری از چشمان خواب آلودشان رخت بر بست.


    آری این بانگ اذان علی علیه السلام است؛ پدر یتیمان كوفه همو كه تمام یتیمان كوفه، لذت نشستن بر زانویش را تجربه كرده و از دست پر كرمش نان و خرما خورده‌اند و در آغوش پدرانه‌اش جا خوش كرده‌اند....

    و علی علیه السلام برای اقامه نماز به داخل مسجد آمد ... خفتگان را بیدار كرد؛ آن ملعون، ابن ملجم، بیدار بود ولی به روی شكم دراز كشیده و خود را به خواب زده بود و شمشیری در زیر جامه‌اش پنهان داشت، حضرت به او فرمود: «برخیز كه وقت نماز است و این چنین (به روی شكم) نخواب كه خواب شیطان است؛ بر دست راست بخواب كه خواب مومنان است و یا به طرف چپ بخواب كه خواب حكیمان است و یا به پشت بخواب كه خواب پیامبران (ع) است... قصدی در خاطر داری كه نزدیك است آسمان‌ها از سنگینی آن فرو ریزند و اگر بخواهم می‌توانم خبر دهم كه در زیر جامه‌ات چه پنهان كرده‌ای... .» پس به جانب محراب رفت؛ در محراب ایستاد و به نماز مشغول شد. ابن ملجم مضطرب و نگران بود ... علی علیه السلام به آرامی تكبیر گفت و به ركوع رفت... ابن ملجم كه در كنار ستونی به كمین ایستاده بود، چون بید به خود می‌لرزید ... علی علیه السلام سر از ركوع برداشت و به سجده رفت ... قلب كثیف ابن ملجم به شدت می‌تپید ... علی علیه السلام سر از سجده برداشت ... ابن ملجم دوید ... شمشیرش را بالا برد تا فرود آورد، ولی شمشیرش به سقف محراب گیر كرد. باز قصد فرود آوردن شمشیر را نمود، شمشیر را فرود آورد و فرق علی علیه السلام تا سجده‌گاه شكافته شد و فریاد علی علیه السلام، فریاد در گلو مانده علی (علیه السلام) برخاست: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله، فزت و رب الكعبه.» و جبرییل، عزادار و مویه كنان در میان زمین و آسمان بانگ برداشت:
    سوگند به خدا پایه‌های هدایت ویران شد و نشانه‌های تقوا از بین رفت و ریسمان محكم از هم گسست. پسر عموی پیامبر كشته شد، جانشین برگزیده كشته شد، علی مرتضی توسط نگون بخت‌ترین انسان‌ها كشته شد.




    پاورقی:


    . 1- نهج البلاغه، خ131 .

    . 2- الغدیر / 3/221 .
    . 3- گفتارهای معنوی شهید مطهری/ 63 .






    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 11:55
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102




    آخرين نماز اولين نماز گزار

    فرو ریزد به دامن از سپهر دیده کوکب‏ها
    علی این مظهر عدل الهی چون دگر شب‏ها

    چه در پیش است کز باغ فلک بوی خزان خیزد
    ز دشت شب چو نرگس‏ها نمی‏رویند کوکب‏ها

    مگر رنگین ز خون پاک او محراب خواهد شد
    که می‏روید به ناکامی گل افسوس بر لب‏ها

    تب و تابی به جانش شعله افکنده است و می‏داند
    که در خون سحر بی‏تاب می‏گردد از این تب‏ها

    چه افتاده است در کرّوبیان عالم بالا
    که می‏گریند و می‏نالند با فریاد یارب‏ها

    علی کو دین احمد را علم بر بام گردون زد
    ز پا افکند با تیغ دو سر رایات مرحب‏ها

    چو مهر خاوری غلتید در خون سحرگاهان
    به هنگامی که با معبود در دل داشت مطلب‏ها

    علی شد کشته با شمشیر کین کز دیدگان، «مشفق»
    فرو ریزد به دامن از سپهر دیده کوکب‏ها



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:09
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102


    شب رهايي .......

    سیاهی شب،
    گستره آسمان خاموش کوفه را در نوردیده
    به انتظار سپیده‏ای
    که تاریخ را تا قیامت غصه‏ دار می‏کرد،
    ناباورانه کتاب زمان را ورق می‏زد.
    از خانه‏ های نیرنگ، تنها فریاد سکوت
    به گوش زمان می‏رسید.

    گویی همه کوفیان
    سر بر بالین غفلت ابدی نهاده بودند
    و خواب هزار رنگی‏شان را نظاره می‏کردند.

    چشمان او همچون صاعقه‏ای
    در دل یلدای شب می‏درخشید.
    آن شب در برق چشمان پر رمز و رازش،
    وصال معنا می‏شد.

    سال‏های سال، غریبی، همنشین روزش بود.
    شهید سکوت شده بود
    و مُهر خاموشی بر لبانش نقش بسته بود.

    تنها رازدار لحظه‏ های غُربتش،
    سینه تاریک چاه بود
    و خلوت نیمه شب‏های مبهوت نخلستان.

    آن شب، سرنوشت حیات صبر رقم می‏خورد.
    دستان در، با التماس او را از رفتن بازداشتند،
    امّا او درنگ نکرد و پای بر خلوت کوچه گذارد.
    مرغان انتظار به سویش رفتند
    و همچون پروانه، گرد شمع وجودش چرخیدند
    و با بال‏های سرشار از خواهش و تمناشان،
    راه خدایی را بستند، ولی باز او درنگ نکرد.

    از قدم‏های باصلابتش، آوای رفتن به گوش می‏رسید
    و از چشمان پر رمز و رازش،
    می‏شد فهمید که منتظر زیارت خداست.

    در هیاهوی آن لحظه ‏های آسمانی،
    مسجد کوفه، مشتاق و بی‏قرار وصالش بود
    و محراب، تشنه چشم‏های بارانی
    و زمزمه‏ های ربانی‏اش.

    علی آمد و از حنجر سکوت،

    آخرین اذان سرخ را تا اوج عروج پرواز داد
    و در محراب محبوب، به نماز با معشوق قیام کرد.
    لحظه‏ای بعد، سر بر آستان دوست گذاشت
    تا خویش را تا ابد، رستگار سازد و
    زمانه را داغدار.

    فرق عدالت با خنجر کین شکافت.
    لباس احرام خورشید، رنگ خون گرفت
    و زمین و زمان، فریاد بی‏کسی سر داد
    و اشک ماتم فرشتگان
    از سینه آسمان بر زمین فرو چکید.

    مرغ جان او که غایت آفرینش بود،
    از ورای مظلومیتی سرد و سنگین،
    رها شد و عالم و آدم را
    در غمگنانه ‏ترین مصیبت فرو بُرد.



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 11:56
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    با من سرشک از دیده جاری کن

    گذردارد زمان از جاده سوگوار امشب
    مه از غم کرده روی خویش پنهان در غبار امشب

    نسیم مویه در گوش نخلستان ها چه می گوید
    دوتا شد پشت چرخ از سوگ آن یکتا سوارامشب

    چه افتادست یا رب درحریم گردون
    که میریزند اشک حسرت در کنارامشب

    بنال ای همنوا با من سرشک از دیده جاری کن
    که خون می گریداز این غصه چاه دراز امشب

    علی در چاه غم فریاد می زد تنهایی خود را
    شنو پژواک آن را از سرای شام امشب




    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:17
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    خورشید فروزان حیات امام علی علیه السلام ،در افق روز نوزدهم
    رمضان سال چهلم هجری در آسمان شهر کوفه به خون نشست
    و شمشیر مسموم نفاق و کین،
    فرق انسان عدالت گستری را شکافت که
    برترین خلق پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.


    آنان که می خواستند نور خدا را خاموش کنند،
    نمی دانستند که اراده الهی، بر مانایی علی علیه السلام استوار است
    و می بینیم که همچنان،
    ردار و گفتار امام مؤمنان، چراغ راه مردان
    خدا و حق جویان و یکتاپرستان جهان است.


    باور نمی كنیم كه شمشیری پركینه، اقیانوسی را توان شكافتن داشته باشد.
    باور نمی كنیم كه ضربتی نفاق آمیز،خورشید را از نورانیّت اندارد.

    و امشب سرخ ترین پرواز نماز،

    از رواق خون گرفته محراب بندگی است.
    شب جان سوزترین ناله های نخلستان!




    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:20
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    علي مظهرفضائل


    جمیع خلق در جمیع علوم، عیال علی (علیه‏السلام ) باشند، زیرا که او در غایت ذکا و زیرکی و فهم بود و حرص یاد گرفتن داشت، و او را همچو رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله معلّمی و استادی بود و شب و روز در خدمت آن حضرت به سر می‏برد و یک ساعت و یک لحظه از آن حضرت جدا نبود و میل تمام به یاد گرفتن او داشت و نهایت سعی و جِدّ به جای می‏آورد تا آنکه به مرتبه‏ای رسید که آن حضرت فرمود: اَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها.

    داناترین امت

    در کتاب مناقب خوارزمی آمده که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: حکمت و معرفت و علم و عرفان را قسمت نمودند به ده قسم، پس عطا کرده شد به علی (علیه‏السلام )نُه جزء، و یک جزء را به جمیع مردمان دادند و نیز فرمود: داناترین امت من بعد از من، علی بن ابی طالب (علیه‏السلام )است.

    زهد علی (علیه‏السلام )

    از عبداللّه‏ رافع نقل می‏کنند که: نعلین علی (علیه‏السلام )از لیف خرما بود و جامه را گاهی به پوست و گاهی به لیف خرما پینه می‏زد و دو جامه را به چهارده درهم می‏خرید، یکی را به قنبر می‏داد و یکی را خود می‏پوشید. نان خورش آن حضرت سرکه بود یا نمک و اگر بر اینها زیاده نمودی از سبزی‏ها و گیاه‏های زمین، خورش ساختی، و از گوشت مکرّر نخوردی و اگر هم خوردی بسیار کم خوردی و فرمودی که شکم خود را مقبره حیوانات مسازید، غلاف شمشیرش از لیف بود و جامه را کوتاه پوشیدی و درشت.



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:11
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    عبادت علی (علیه‏السلام )

    علی (علیه‏السلام )عابدترین مردم و عباد بود و عبادت هیچ کس به عبادت آن حضرت نمی‏رسید، صائِم النهار و قائِم اللیل بود و روزها روزه داشتی و شب‏ها عبادت پروردگار به روز آوردی و شبانه روز هزار رکعت نماز کردی، پیشانی آن حضرت از بسیاری سجود همچو زانوی شتر پینه کرده بود. از جمله عبادت‏های آن حضرت یکی آن است که از کسب دست مبارک هزار بنده خرید و آزاد کرد.

    جود و کرم علی (علیه‏السلام )

    علی (علیه‏السلام )در مدینه باغی داشت که همه کس را آرزوی آن بود، و آن را به ده هزار دینار فروخت و جمیع [پول [آن را در مسجد به فقرا و مساکین بخش نموده به خانه آمد، در حالتی که وجه وعده‏ای غذا از آن نمانده بود. حضرت فاطمه سلام الله علیها گفت: تو می‏دانی که حَسَنین دو روز است که چیزی نخورده‏اند، و من و تو نیز همان حال داریم، از این باغ مرا یک رَطْلْ آرد جو نصیب نبود؟ گفت: جماعتی که ذِلّ سؤال در چهره ایشان مشاهده نتوانست کرد مانع آمدند که از آن چیزی به خانه آورم.

    شجاعت علی (علیه‏السلام )

    امیرالمؤمنین (علیه‏السلام )شجاع‏ترین خلق اللّه‏ بود، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه (ج ۱، صص ۲۹ و ۲۸) می‏گوید: پادشاهان فرنگ و رومْ صورت آن حضرت را در عبادت‏خانه‏های خود کشیده‏اند و می‏کشند و به شمشیری که حمایل می‏کنند، نام او را نقش می‏نمایند و ملوک دیلم صورت او را در سینه‏های خود به جهت و واسطه فتح و نصرت و تیمن و تبرک می‏کشیده ‏اند و در شمشیر پادشاهانْ صورت آن حضرت بوده است و کفار به هر مذهبی که باشند از نام او استمداد می‏جویند.






    ویرایش توسط مدير محتوايي : 22-07-2013 در ساعت 09:13
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi