به این میهمان خوشامد نگویید!
چگونگی مقابله باتنهایی در نوجوانی
تنهایی نوعی احساس تهی بودن و خلاء درونی است. شما احساس انزوا كرده و از دنیا جدا میشوید، از كسانی كه دلتان میخواست با آنها رابطه داشته باشید،میبرید.
انواع و درجات مختلفی از احساس تنهایی وجود دارد . شاید تنهایی را به صورت یک احساس مبهم از درست نبودن امور تجربه كنید. این حالت نوع خفیف احساس تهی بودن است. شاید هم تنهایی را به صورت محرومیت و درد بسیار شدید تجربه نمائید. یک نوع ازتنهایی به گم كردن یک شخص خاص، بدلیل مرگ او یا دوریاش مربوط میشود. نوع دیگر تنهایی ناشی از فقدان تماس با مردم است به این دلیل ممكن است واقعا بصورت فیزیكی به خاطر كار در شیفت شب یا اقامت در ساختمانی كه مردم بندرت به آنجا رفت وآمد میكنند، از دیگران جدا شده باشید. شما حتی ممكن است از نظر عاطفی حساس تنهایی كنید، در حالی كه در میان مردم هستید ولی در برقراری رابطه با آنها دچار مشكل باشید.
اما به نظر می رسد آسیب زا ترین نوع تنهایی، تنهایی های دوران نوجوانی است. به طور طبیعی وقتی افراد وارد سنین نوجوانی میگردند، دیدگاه و رویکردشان نسبت به محیط اطراف و حتی دوستان و اطرافیان تغییر می کند و دیگر انسان قبلی نیستند. روابطشان با بسیاری از افراد و آشنایان که درگذشته بسیار نزدیک بوده، کاهش یافته و حتی قطع می شود، دیگر از فعالیتهای گذشته لذت نمی برند و یا دیگر مثل قبل با پدر و مادر رابطه نزدیک و صمیمانه ندارند. نوجوان خود را دردنیایی تنها می پندارد که گویی هیچکس نیازها و خواسته های او را درک نکرده و حوصله شنیدن صحبتهای وی را ندارد.
به طور طبیعی وقتی افراد وارد سنین نوجوانی میگردند، دیدگاه و رویکردشان نسبت به محیط اطراف و حتی دوستان و اطرافیان تغییر می کند و دیگر انسان قبلی نیستند.
البته این وضعیت مقطعی بوده و بعد از گذشت مدتی، نوجوانان با همسالان و هم دوره ای های خود رابطه ای گرم و صمیمانه برقرار کرده و کم کم از پیله تنهایی شان خارج می شوند اما برای برخی از نوجوانان این وضعیت ادامه پیدا کرده و تنهایی بیشتر و بیشتر دامن گیر آنها می شود.
به نظر می رسد ادامه یافتن این وضعیت چندان مطلوب نبوده و امکان دارد که موجب انزوای دایمی آنها، ناتوانی در برقراری روابط اجتماعی و حتی ایجاد برخی مشکلات روانی گردد.
احساس تنهایی با تنها بودن صرف متفاوت است
در اینجا ضروری است كه تأكید شود احساس تنهایی مساوی با تنها بودن نیست . هر شخصی همیشه زمانی را برای تنها بودن در نظر میگیرد . تنهایی احساس تنها بودن و غمگین شدن به خاطر آن است والبته همه ما گاهی احساس تنهایی میكنیم ولی فقط زمانی كه در دام تنهاییگیر میافتیم، این مساله تبدیل به یک مشكل واقعی میشود.
چطور ممكن است در احساس تنهایی مان نقش داشته باشیم ؟
تنهایی یک احساس انفعالی است . ابقا وتداوم آن ناشی از اجازه منفعلانه ما ازیک سو وانجام ندادن هیچ چیزی برای تغییر آن از سوی دیگر است. ما امیدواریم که این احساس تنهایی خودش از بین خواهد رفت وبنابراین هیچ کاری برای رفع آن انجام نمیدهیم و اجازه میدهیم که ما را در بربگیرد. شگفت آور این که در بعضی از موارد حتی ما به این احساس خوشامد میگوئیم. پذیرفتن تنهایی و غرق شدن دراحساسات مرتبط با آن معمولا به احساس افسردگی و درماندگی منتهی می شود، که آن نیز به نوبه خود، به احساس انفعال بیشتر و افسردگی افزونتر منجر میگردد.
در ادامه این یادداشت توصیه هایی به نوجوانان عزیز ارایه می گردد تا بهتر و راحت تر بتوانند بر احساس تنهایی شان غلبه کرده و آن را از سر بگذرانند:
پذیرفتن تنهایی و غرق شدن دراحساسات مرتبط با آن معمولا به احساس افسردگی و درماندگی منتهی می شود، که آن نیز به نوبه خود، به احساس انفعال بیشتر و افسردگی افزونتر منجر میگردد.