1. يأجوج و مأجوج؛ اين دو كلمه عجمي و معرب گاگ مگاگ است. اين دو كلمه دو بار در قرآن كريم تكرار شده است. (كهف، آيه94 و انبياء، آيه96) ذوالقرنين به مردمي برخورد كرد كه زبانشان را كسي نمي¬فهميد، ولي آن¬ها به گونه¬اي به او فهماند كه از دست يأجوج و مأجوج در امان نيستند؛ زيرا آن¬ها در روي زمين كاري جز فساد نمي¬كنند و از او خواستند بين آن¬ها و يأجوج و مأجوج سدي بسازد و اين كار را كرد، ولي تا كنون به طور دقيق روشن نشده كه اين سد در كجا بوده است.
2. ثمود؛ اين كلمه غير عربي است و 25 بار در قرآن كريم تكرار شده است. ثمود قوم حضرت صالح هستند كه در سرزمين حجر (ميان شام و حجاز) مي¬زيستند و زندگي مرفهي داشتند. دعوت صالح را نپذيرفتند و شتري كه معجزه او بود پي¬كردند تا اين¬كه صيحه آسماني و زلزله¬اي ويرانگر آنان را نابود كرد.
3. عاد؛ اينان قومي بودند كه در سرزمين احقاف (بين يمن و حضرموت) با ثروت و مكنت و عمر طولاني زندگي مي¬كردند. خداي متعال براي هدايت آنان حضرت هود در ميانشان مبعوث كرد، ولي آنان دعوت او را نپذيرفتند و به فساد و بت¬پرستي ادامه دادند تا خداي متعال با باد صرصر آنان را نابود كرد.
4. مدين؛ اين كلمه نام شهر و قوم حضرت شعيب است. اين شهر در كنار درياي سرخ و بين راه اردن به مكه قرارداشته است. از صفات بد آنان كم¬فروشي و راه¬زني بوده است. به رهنمودهاي شعيب گوش نداند و در نتيجه به زلزله¬اي شديد گرفتار شده، نابود گشتند.
5. قريش؛ اين كلمه يك¬بار در قرآن در سوره قريش آمده است. قريش قبيله¬اي بود كه در آغاز طلوع اسلام در مكه زندگي مي¬كردند و پيامبر اسلام از اين قبيله است.
6. روم؛ اين كلمه يك¬بار در سوره روم آيه دوم آمده است. هر چند اين كلمه نام مملكت روم است، ولي در قرآن كريم مقصود از آن مردم اين مملكت است.
قوم نوح، قوم لوط، قوم ابراهيم، اصحاب اخدود، اصحاب فيل، اصحاب ايكه و اصحاب الرس در قرآن كريم آمده است.
![]()