نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: گریه و اشک شما برای شهدا

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض گریه و اشک شما برای شهدا

    گریه و اشک شما برای شهدا از کدام نوعه؟ واقعی یا جاهلانه؟

    اشك هاي بي ارزش
    هر اشك ريختني براي شهدا باارزش است؟
    مي دانيم چرا براي شهدا گريه مي كنيم؟ هرچيز كه دليلش جهالت باشد باارزش نيست حتي اشك ريختن براي شهدا
    خدا نكند كسي آنقدر نسبت به شهدا جاهل باشد كه مثلا براي جواني شهدا گريه كند يا بر بي فرزندي پدري و مادري يا ...
    اشك هاي ترحم انگيز براي هركس معنا داشته باشد، براي شهدا بي معناست.براي كساني كه در قهقهه مستانه شان و درشادی وصولشان عند ربهم یرزقونند.(به عنوان نمونه بخوانيد:

    آنها بايد براي ما اشك بريزند، به ما ترحم كنند، دلشان به حال پدر و مادرهايمان بسوزد .
    اين ماييم كه از دست رفته ايم و بايد به دست بياييم.

    اين ماييم كه ترحم انگيزيم، اين ماييم كه هنوز زنده نيستيم، «امواتا» را شاملیم، « بل احياء » را هنوز دور دوریم!
    اين پدر و مادرهاي ما هستند كه دلسوزي لازم دارند كه هنوز معلوم نيست عاقبت فرزندشان چه مي شود و با هر نسيم يا باد يا طوفاني كه بوزد به كدامين سو خم مي شود!
    بيچاره من! بيچاره هر آن كسي كه هنوز به مرحله ي شهادت نرسيده ، هنوز «لاتخف» نشنيده، هنوز عشق تو در قلبش حك نشده، هنوز شيطان به او اميد بسته، هنوز «همه جوره» تو تنها خدايش نشدي، هنوز «همه جوره» لايقت نشده، هنوز «‌من عرفني» را هم نچشيده، چه برسد به «و انا ديته».
    مي ترسم خدا!
    چقدر محتاج توام خدا! براي خودم، براي همه خواهر ها و برادرهايم، براي همه ...
    اشك هاي واقعي باارزش



    نمي شود شهدا را شناخت و اشك نريخت، بزرگي آنها كوچكي مان را نشانمان مي دهد و سبقت گيري شان، كندي مان را، کاهلی مان را...
    نمي شود شهدا را شناخت و اشك نريخت؛ نمي شود شناختشان و دوستشان نداشت، نمي شود دوستشان داشت و دلتنگشان نشد. نمي شود دلتنگشان شد و دريا دريا اشك نريخت.
    فقط باید شهدا را بشناسیم.



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,577
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,886 در 2,474
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : گریه و اشک شما برای شهدا

    بسم رب شهدا



    این روزها روزهای به یاد ماندنی و فراموش ناشدنی دفاع مقدس است که میخوام براتون مطالبی از عملیات خیبر بذارم .خیبری که در بین عملیات ها در نوع خودش بی نظیر بود. در اصطلاح برو بچه های جنگ به هر رزمنده ای که اهل دل و خلوص است می گویند خیبری و به خیبری ها می گویند حاجی و اصولاً بین جبهه رفته ها خیبری ها امتیازویژه ای دارند.اصلاً آنها که خیبری بودند آدم های ویژه ای بودند. شهید همت ها، باکری ها، زین الدین ها، بروجردی ها ووو. و آن خیبری بود در میدان جهاد اصغر ...
    ما خیبری بزرگ تر را پیش رو داریم، خیبر کبیر که همان میدان جهاد اکبر است. و خدا کند که ما در این جهاد عظیم و در این جدال نفس گیر با نفسمان، خیبری شویم و از آن مهم تر خیبری بمانیم.و اینک می خواهم از شهیدی خیبری برایتان بنگارم که ایثارش خیبری بود همو که لحظه ای پشت به دشمن نکرد تا از وظیفۀ پزشکیاری اش و خدمت به مجروحان و جانبازان، آن هم در خط مقدم، باز نماند، خدمتی که در تعبیر امام (ره) خدمت به رسول الله اکرم (ص) است.آری او چنین ایثاری کرد و در این استقامت و پایداری و ایثار، مزد خویش را با نوشیدن شربت شهادت از مولایش دریافت کرد.و تردیدی در کلام خدا نیست که فرمود: "والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا" و در پی استقامتشان چه خوب به بارگاه الهی راه یافتند.او کسی نبود جز، طلبه شهید و پاسدار دلاور اسلام محمد جواد فهیمی شهیدی از دیار خراسان و شهر مردان مرد، قوچان و این هم خاطره ای از این شهید ایثارگر:"اولین بار که به جبهه ها رفت، تازه فهمید زندگی توأم با ولایت و محبت و حیات همراه اطاعت و عشق یعنی چه؟... خدا نکند آدم مزه عشق و عاشقی را بچشد...
    علیرغم وابستگی شدید به کانون گرم خانواده، خصوصاً به محبت پدر و مادر، اما روحش از همه چیز جدا و آدم دیگری شده بود. هیچ علقه و وابستگی و هیچ محبت و گرمایی، یارای نگهداشتن او در پشت جبهه را نداشت... آری در قلبش، عشق به خدا، عشق به شهادت و عشق به لقاءالله موج می زد، هر بار که به جبهه ها می رفت ریشه های این شجرۀ طیبه یعنی عشق آسمانی محکم و استوارتر، و از تعلق و وابستگی به عشق های زمینی رهاتر می شد.
    پایبند درس و مدرسه و مسجد و استاد نشد، آنقدر بر این رفتن پافشاری کرد تا اینکه اجر سعی و تلاش و صبر و پایمردی اش را در عملیات خیبر از حضرت دوست ستاند.آری او را در حالیکه با خون گلویش غسل می کرد به دیدار معبود و معشوقش بردند. آنقدر عشق به رفتن داشت، که جز خبری از او نیامد، گوئی با پیکرش به دیدار محبوب عروج کرده است.
    التماس دعا...


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi