هو الحق
مصاحبه با آقای دباغ
جناب آقای دباغ از افراد موفقی هستند كه نمونه و الگو برای دیگر عزیزان، به خصوص برای روشندلان گرامی میباشند، ایشان با انگیزه خدایی و فقط برای آشنایی با كلام وحی برنامه حفظ خود را آغاز كرد و پس از پشتسر گذاردن مشكلات فراوانی ـ كه خود ایشان به آنها اشاره كرده استـ موفق میشوند كه قرآن را حفظ كنند، ایشان علاوه برتبلیغ و ترویج قرآن در بیرون از كشور كه تعجب همگان را برانگیخته است، در داخل نیز با برپایی كلاسهای مختلف آموزش حفظ، و مفاهیم قرآن كریم، از عمر شریف و با بركت خویش استفاده مطلوب را میبرند. زندگی، جدیت، تلاش و كوشش جناب دباغ درسی است برای تمامی انسانها، از مشقتها، موفقیتها و توفیقهایی كه با آقای دباغ یار گشتهاند، از زبان خود ایشان میشنویم.
بشارت: جناب آقای دباغ! خودتان را برای ما و خونندگان بیشتر معرفی بفرمایید.
اینجانب احمد دباغ فرزند شهید عبدالمطلب دباغ، و در سال 1352 هـ.ش در شهر بغداد متولد شدم و30 سال سن دارم. فعالیتهای قرآنی خویش ر از سال 1359 شروع نمودم و ابتدا به صورت غیر حرفهای و خودآموز با قرائت عبدالباسط شروع كردم و جزء 29 و30 قرآن را حفظ كردم. در سال 1360در ایران مراكز قرآنی خیلی كم بود؛ چرا كه تازه انقلاب شده بود و بعد هم جنگ تحمیلی. و اگر كسی حافظ سورهی بقره و یا حافظ 8 تا 10 جزء بود، میگفتند:این یك معجزه است؛ لذا بنده مشتاقانه به دنبال یك استاد بودم. خوشبختانه در سال 1365 به همّت استاد بهبهانی و استاد كعبی كه مشوّق من بودند بهطور اصولی از اول قرآن و با استفاده از نوار ترتیل و تجوید و حفظ شماره ایات شروع به حفظ قرآن كردم، جالب است بدانید كه در آن كلاس 10 نفری، بیشتر اعضا حافظ كل قرآن كریم شدند كه یكی از آنها این بندهی كوچك خداست، و این جلسه سه روز در هفته ـ در سرما و گرما و حتی در زمان موشكباران ادامه داشت و روزهای جمعه را در منزل استاد بودیم و 10 الی 12ساعت قرآن حفظ میكردیم. واحساسم این بودكه قرآن با روح و جان من مأنوس شده ،به طوری كه همیشه خواب نزول ایات قرآن و سورهها را میدیدم.
در عرض دو سال و نیم حافظ قرآن شدم و تا سال 1374 و 1375 تقریباً هرروز قرآن را مرور میكردم و حدود دو ساعت و نیم به صورت مباحثه، حفظ و تجوید كار میكردیم.
بشارت: بفرمایید چند فرزند دارید و رابطهی آنها با قرآن چگونه است؟
دو فرزند دارم، یك پسر به نام مصطفی و یك دختر به نام زهرا، مصطفی 6 ساله است و زهرا 3 ساله، كار قرائت و حفظ را با هر دوی آنها شروع كردهام و هیچ عجلهای برای اینكه در عرض یكسال حافظ كل شوند، ندارم و اگر تا 20 سالگی هم حافظ كل شوند، خوب است. چرا كه دوام و ماندگاری این حفظ در ذهن بیشتر است و مصطفی بسیار در آموزش و یادگیری سختگیر است و برای هرایهای؛ تفسیر، شأن نزول و… را میخواهد. و به راحتی از ایات نمیگذرد.
بشارت: به نظر شما بهترین زمان برای حفظ چه سنی میباشد؟
هر سنّی برای خودش محاسنی دارد و معایبی. مثلاً كودكان 6 تا 7 سال بخاطر ذهن آزاد و حافظهی خوب، ممكن است حافظ كل شوند؛ ولی فقط با الفاظ اُنس پیدا میكنند و برای فهم معانی و تفسیر كه از عوامل دوام حفظ میباشد،مشكل دارند؛ ولی سنین 12تا 18سالگی مناسب تر است؛ چرا كه هم فهمشان بالا رفته است، هم ذهنشان هنوز چندان درگیر زندگی نشده است و هم حافظهشان خوب است و به همین خاطر مطالب و مسائل بیشتری را میتوان برایشان گفت كه موجب دوام حفظ میشود.
حفّاظ باید از اول قوی كار كنند، یعنی بعد از هرچند جزء، مدتی وقت توقّف كنند و آن قبلیها را مرور كنند و خوب كه بهریزه كاریهای آن مسلّط شدند، آنگاه ادامه دهند، چرا كه هرچقدر در یادگیری عجله كنند از عمر حفظ كاسته میشود. این كار چند خاصیت دارد:
1. اینكه قاری به توفیق اجباری دست پیدا میكند و آن هم خواندن قرآن است،
2. محفوظاتش از ذهنش فرار نمیكنند،
3. همیشه آمادگی شركت در مسابقات و محافل قرآنی را دارد،
4. كسی كه مسلّط باشد، خودش هم از خواندنش لذت میبرد و گذشته از تمام اینها به دستور پیامبر اسلام(ص) هم عمل كرده است كه فرمودهاند: هر مسلمان باید روزانه 50 ایه از قرآن را تلاوت كند.
بشارت: چه چیزهای دیگری را در حفظ مؤثر میدانید؟
با مفاهیم ایات استكه بسیار مهم میباشد. یعنی مسائلی از قبیل ارتباط ایات و یا اینكه اول و آخر ایات چه چیزهایی آمده است مانند: حكیم و علیم، سمیع و علیم و…. ما این مطالب را همیشه میگوییم و بسیار بچّهها را كنجكاو میكند و به فكر وا میدارد و این كار باعث میشود تا داستانهای قرآن را بفهمد و با مفاهیم آنها آشنا شود و دیگر این كه یك قاری و حافظ باید در میان مردم تلاوت داشته باشد. چرا كه هم جسارت او زیاد میشود و هم اگر در مسابقات مقام نیاورد، نقاط ضعفش را پیدا میكند، تا بالاتر رود و یا اگر مقام آورد، انگیزه پیدا میكند تا كار را ادامه دهد.
بشارت: مقامهای كشوری و جهانی كه تاكنون موفق به كسب آنها شدهاید را بفرمایید.
مسابقات كشوری سال 71 مقام اول،
مسابقات كشوری سازمان تبلیغات اسلامی سال 72 مقام اول،
مسابقات كشوری سازمان بهزیستی سال 73 مقام اول،
مسابقات كشوری اداره كل اوقاف و امور خیریه سال 78 مقام اول،
مسابقات كشوری در اصفهان سالهای 80 و81 مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 68 در تهران مقام دوم،
مسابقات بینالمللی سال 71 در تهران مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 76 در مكّه مكرّمه مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 78 در تهران مقام اول،
بشارت: بفرمایید كه برنامه روزمرّهتان چگونه است و چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
درس حوزه میخوانم و در مدرسه علمیه امام جواد(ع) و دارالقرآن امام حسین(ع) تدریس میكنم؛
بشارت: توصیه شما به جوانان چیست؟
توصیه بنده بیشتر به خود خانوادههاست. اولاً باید طوری قرآن را به بچّهها بشناسانند كه آنها علاقه پیدا كنند و نباید ـ خدایی نكرده قرآن فقط برای مجالس ختم و یا به طور كلیشهای ابتدای مراسمات رسمی و مذهبی تلاوت شود. بلكه باید همیشگی، مداوم و همهگیر باشد؛ زیرا قرآن از همه چیز مهمتر است و با درس خواندن و كار و زندگی، هیچ منافاتی ندارد و نكته مهم این است كه نباید با زور و دعوا به بچّهها قرآن بیاموزند، همینقدر كه مأنوس با قرآن شوند حركتی است به سوی یادگیری و پیشرفت و نباید هدف این باشد كه بچّهها حافظ كل شوند. شاید بچّهای دوست داشته باشد، قاری شود. خب باید برای او اساتید و امكانات قرائت را فراهم كرد. مطلب مهمتر اینكه باید همیشه مثبت نگاه كرد، چرا كه آن كودكی كه سورهی كوچكی حفظ میكند (از لحاظ تعداد ایات) با یك جایزه میتوان او را به ادامه كار تشویق و ترغیب كرد.حال اگر یك روز اشتباه كرد، نباید با او تندی كرد كه از اساس كار رنجیده میشود.
بشارت: به نظر شما جایگاه تجوید و استقبال مردم به حفظ و قرائت در ایران نسبت به كشورهای دیگر چگونه است؟
در كشور عربستان و مصر و دیگر كشورها قرآن را حفظ میكنند، ولی تجوید و صوت و لحن در كارشان نیست. امّا در كشور ما افراد به دلیل آگاهی داشتن به دستگاههای موسیقی از خودشان سبك ابداع میكنند و به سبك فلان و بهمان نیستند و این خیلی خوب است.سفارش میكنم كه از نوارهای غیر استاندارد استفاده نكنند مانند: احمد عجین، سُدیس، براك و… از نوارهای اساتیدی چون: محمد جبریل، محمد ایوب (به عنوان نما كاری صوت و لحن) و سعد قامدی، پرهیزگار و… استفاده كنند.
بشارت: اگر خاطره جالبی از سفرهای خارجی دارید برای ما و خوانندگان بیان فرمایید:
در مسجد شهر استكهلم برنامه داشتم. ابتدا مسئولان آنجا اجازه اجرای برنامه را نمیدادند و بعد كه اجازه دادند، گفتند: فقط10 دقیقه فرصت دارید؛ ولی بعد از اجرای برنامه و استقبال مردم، خود آنه هیجان زده شدند و تشویق و تجلیل با شكوهی به عمل آوردند و حتی گفتند: شما باید نماز «تراویح» بخوانید. در سفری كه به شهر طرابلس لبنان داشتم، مفتی آنها كه در جلسه قرائت حضور داشت، ناگهان بلند شد و میكروفن را گرفت و گفت: ما قبلاً از ایران و ایرانی میترسیدیم، ولی الآن فهمیدیم كه آنها واقعاً اهل قرآن هستند.
در اینجا درد دلی هم بگویم: بنده تمامی سفرهایی را كه داشتهام به دعوت و هزینه كشورهای دعوت كننده بوده است و از طرف ایران فقط یكباربه خارج ازكشور اعزام شدهام و این جای بسیتأسف است و همچنین بنده با اكثر شبكههای دنیا و روزنامههای خارجی مصاحبه داشتهام؛ اما تاكنون صدا و سیمای مركز قم به سراغ بنده نیامده است
منبع:
پایگاه حوزه