شهيد هاشمي به روايت عبدالفتاح اهوازيان؛
راز گمشده مجنون؛ زندگي بر بال فرشتگان
نويد شاهد/ آقايي كه حاج علي را پيدا كرد آقاي گل محمدي مسئول اطلاعات گروه تفحص است، بيش از 10 هزار شهيد را خودش كشف كرده،او مي گويد از ورودي هور كه تنها همين ورودي را دارد زماني كه عبور مي كرم، گويي حاج علي من را صدا كرد.
ايستاديم ، شروع به كندن كرديم و به استخوان هايش رسيديم.
به گزارش نويد شاهد به نقل از آفتاب، آقايي كه حاج علي را پيدا كرد آقاي گل محمدي مسئول اطلاعات گروه تفحص است، بيش از 10 هزار شهيد را خودش كشف كرده،او مي گويد از ورودي هور كه تنها همين ورودي را دارد زماني كه عبور مي كرم، گويي حاج علي من را صدا كرد. ايستاديم ، شروع به كندن كرديم و به استخوان هايش رسيديم.
اين درحالي است كه چند متر آن طرف تر يك هنگ ارتش مستقر است و تاكنون كسي به هلي كوپتر متلاشي شده و ماشيني كه در آخرين لحظات مركب راهوار حاج علي به جهان آخرت بوده را نديد. حاج علي در آخرين لحظات تاكيد مي كرد كه من آخرين شخصي خواهم بود كه از جزيره خارج مي شوم.
حالا گل محمدي مي گويد كه بعد از 22 سال پيدا كردن پيكر شهيد حاج علي ديگر پيكر هيچ شهيدي در مجنون كشف نشده است. و حاج علي كه گويي به اعتقادخويش به عنوان آخرين فرد و آخرين شهيد از جزيره خارج خواهد شد اكنون به عنوان آخرين شهيد تحويل خانواده اش شده است. او بر سرپيمانش بود.
اين ها خاطراتي است كه توسط عبدالفتاح اهوازيان در سالگرد جنك تحميلي از زبان او مي شنويم. او از همرزمان شهيد سرلشگر حاج علي هاشمي كه نسبت پسردايي و پسرعمه با وي دارد و درعين حال داماد خانواده هاشمي است بيان مي شود.
در روايت اهوازيان، حاج علي زاهد شب و شير روز است.مبتكر و بنيانگذار عمليات هاي شبيخون ، و شناسايي هاي ابتدايي كه به صورت تيم هاي دو نفره يا سه نفره كار خودش را شروع كرد؛ بيشتر در منطقه دشت آزادگان كه گروه هاي مقاومت به صورت پراكنده با دشمن نبرد مي كردند.
اودر حصيرآباد بزرگ شد؛ در خانه اي كه اتاق، آب و برق نداشت. مادرش تعريف مي كند كه من بچه هايش را زير حصيري كه به چوبي اتكا داشت، مي گذاشته و با تغيير مكان سايه، حصير را مي چرخاند تا با جلوگيري از تابش مستقيم نورخورشيد برروي فرزندانش سايه بيفتد تا از گرماي آفتاب نميرند.
علي هاشمي از طبقه صفر ايران است. كسي دست او را نگرفت ، بلكه او خودش را با ابتكارات شخصي بالا كشيد. علي هاشمي مانند موسي بود در نيل بود. قرار بود سرنوشتش در جاي ديگري رقم بخورد. قرار بود آيه خداوند براي حاكم شدن خليفه برروي زمين باشد. او حاكم بر خودش بود.
اهوازيان مي گويد: وقتي از جبهه به شهر مي آمد به من مي گفت بيا بريم تو بازار ببينيم در اهواز چه مي گذرد. دغدغه اول ايشان وضع مردم بود، و مرحله بعد ايشان محال بود حرفي بر روي حرف ولايت فقيه بزند. علت ماندگاري اش اين سخن امام بود كه گفت " جزاير بايد حفظ شوند."