صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18

موضوع: منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    نجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *




    چکیده
    اصولاً اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار منجی (فتوریسم) عقیده­ای است که در کیشهای آسمانی؛ یهود، زرتشت، مسیحیت و مدعیان نبوت عموماً و دین مقدس اسلام خصوصاً، به مثابه یک اصل مسلّم، مورد قبول واقع شده است. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب این ادیان موج می­زند.

    یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان در سراسر تاریخ محنت­بار خود هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده­اند که روزی «مسیحا» و یا «سوشیانت» خواهد آمد. در این مقاله سعی بر این است تا ضمن بررسی سیر اندیشه و اعتقاد به ظهور منجی در هر یک از ادیان فوق، به مشترکات آن اشاره نموده تا گامی هرچند کوچک در تقریب ادیان برداریم.
    واژه‌های کلیدی: انتظار، زرتشت،‌ یهود،‌ مسیح، سوشیانت، منجی­گرایی،‌ مهدویت.
    پیشینه بحث منجی­گرایی

    در باب پیشینه تاریخی مهدویت بیان شده که علی­رغم تاریخ بسیار طولانی آیین مزدیسنا، اگر تاریخ تولد زرتشت را قرن هفتم پیش از میلاد بدانیم، باید گفت که دین یهود پیش­تر موضوع موعود آخرالزمان را وعده داده و اخبار زرتشت پیرامون این مطلب تازه نیست. اما در باب تاریخ و چگونگی تولد زرتشت اختلافات بسیاری وجود دارد و برخی حتی دوران حیات وی را تا یازده هزار سال قبل از میلاد ذکر کرده­اند. به این لحاظ، آیین مزدیسنا در طرح مسئله موعود آخرالزمان می­تواند بر دین یهود و البته اسلام پیشی گیرد. به هر صورت می­توان زرتشت را، حداقل در ایران، پیشگام اندیشه موعود آخرالزمان دانست و این را از موهبات آیین وی قلمداد نمود. در برابر، آیین اسلام که از پیشینه کم­تری برخوردار است، در این زمینه وارث سایر ادیان مطرح­کننده بحث مهدویت قرار می­گیرد. البته اسلام در موضع خودش، هم وام­گیرنده این تفکر، هم مصلح و هم تکامل­بخش آن بوده؛ اما این واقعیت انکارناپذیر است که اندیشه منجی آخرالزمان، زمانی توسط اسلام مطرح گردید که حداقل سه آیین عمده مزدیسنا، یهود و مسیحیت به تفصیل در مورد آن آگاهی داده بودند. از این رو، اسلام به نوعی در این مورد تصدیق کننده محسوب می­شود نه مبدع.

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    در یک جمع­بندی باید عنوان کنیم که آیین زرتشت، اندیشه موعود آخرالزمان را در محیطی عرضه نمود که هیچ­گونه ذهنیت قبلی در این باره وجود نداشت. اما دین اسلام در فضایی این نظریه را مطرح کرد که به واسطه وجود پیروان سایر ادیان، تا حدودی دورنمای فهم و پذیرش آن موجود بود و چه بسا همین امر اسباب حسن توجه غیرمسلمانان به این آیین را فراهم آورد. چرا که اخبار متواتر اسلامی در ادوار بعد، نه تنها منجیان آخرالزمان را تأیید و تصدیق کرد، بلکه اصولاً بر لزوم روشمند کردن این نظریه انگشت تأکید نهاد.[1]
    نجات­بخشی در ادیان (زرتشت، یهود، مسیحیت)

    همه ادیان جهان به گونه­ای معتقدند که هرگاه بشر به لحاظ معنوی و اخلاقی پا در انحطاط و ورطه هلاک گذارد و از مبدأ هستی فاصله گیرد‍ و جهان را تاریکی جهل، غفلت و ستم در بر گیرد، شخصیتی نجات­دهنده ظهور خواهد کرد. در هر آیین به صورت رمز به حقایقی اشاره شده که با معتقدات آیینهای دیگری توافق و هماهنگی دارد. در آیین مزدیسنا هم اعتقاد به موعود نهایی و منجی آخرالزمان از عقاید رایج و استوار است و در متون مقدس زرتشتی (اوستا و کتاب روایی پهلوی) افزون بر بشارت و اشارت به ظهور رهاننده عدالت‌گستر، از تولد، ظهور، یاران و... او سخن گفته شده است. نجات­بخشی در آیین زرتشتی، به عنوان موعود مزدیسنا مطالعه می­شود. بیشتر زرتشتیان بر این عقیده­اند که مطابق متون مقدس اوستا‍، فرد یا افرادی در آخرالزمان ظهور می­کند و آیین گرفتار در رنج و محنت فراوان مزدیسنا را دوباره احیا خواهد کرد.[2]

    نجات­دهنده پایانی، بر مبنای معتقدات یهودیان، مسیح (ماشیح) است که جهان درخشان و باشکوه آینده را می­سازد و اعتقاد بیش­تر دانشمندان یهود بر این است که ظهور مسیح و فعالیت او برای بهبود وضع جهان و تأمین خواستها و نیازهای مردمان بخشی از نقشه­های خداوند در آغاز آفرینش بوده است و لزوم وجود نجات­بخشی که کسی جز مسیح نیست، پیش از آفرینش کائنات به ذهن خداوند خطور کرده است.[3] مسیح نیز به اعتقاد مسیحیان آخرین نجات­بخش است و در مورد آفرینش او به چنین اندیشه­ای برخورد می­کنیم. آنجا که عیسی(ع) با یهودیان گفت‌وگو می­کند، ظاهراً به وجود خویش در آغاز آفرینش اشاره می­کند. «یهودیان بدو (عیسی) گفتند: هنوز پنجاه سال نداری و ابراهیم را دیده­ای؟ عیسی بدیشان گفت: آمین آمین به شما می‌گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم.»[4]

    به اعتقاد همه یهودیان نجات­دهنده انسانی است همانند دیگران.[5] اما برخوردار از جلوه و جبروت خدایی است و جهان را با نور خودش، که جلوه­ای از نور خداست، روشن خواهد کرد: «بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا که یهود نور جاودانی تو و خدایت زیبایی تو خواهد بود.»[6]

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    برخی این ماشیح، یعنی نجات­دهنده آخرین را همان داوود و یا از خانوادة داوود و یا داوود دیگری می­شمارند.[7] به اعتقاد مسیحیان و به اشاره­های آشکار مطالب عهد جدید، نجات­بخش پایانی همان عیسی مسیح است که بار دیگر زنده خواهد شد و جهان را از نابسامانی خواهد رهانید: «... و به شما می­گویم که مرا دیگر نخواهید دید، تا وقتی آید که گویید مبارک است که به نام خداوندی آید.»[8] دربارة قیامت مسیح پیش دیده گفت: «که نفس او در عالم اموات گذاشته نشود و جسد او فساد را نبیند‍‍‍، پس همان عیسی را خدا برخیزاند و همه ما شاهد بر آن هستیم»[9]همچنین مسیح نیز چون یک بار قربانی شد تا گناهان را رفع نماید، بار دیگر بدون گناه برای کسانی که منتظر او می­باشند، به جهت نجات ظاهر خواهد شد.[10]

    در اینکه منجی موعود چه کسی است اختلاف نظر وجود دارد. برخی منجی آخرین را داوود می­شمارند و گروهی او را از خانواده داوود و گروهی می­گویند که خداوند در پایان جهان داوود دیگری را برای نجات مردم می­فرستد. هرچند در این مورد اختلاف نظر وجود دارد، ولی نکته حایز اهمیت این است که هر دو گروه مسیحیت و یهود در انتظار نجات­بخشی جهان توسط انسانی که از قدرت الهی بهره­مند شده باشد به سر می­برند. در «حبقوق نبی» می­گوید: «اگرچه تأخیر نماید‍، برایش منتظر باش؛ زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.»[11] در «اشعیاء نبی» می­گوید: «اما آنانی که منتظر خداوند می­باشند قوّت تازه خواهند یافت و مثل عقاب پرواز خواهند کرد، خواهند دوید و خسته نخواهند شد.»[12] در جای دیگر می­گوید: «خوشا به حال کسانی که منتظر او باشند.»[13]

    با یک جمع­بندی به این نتیجه می­رسیم که: 1. نجات بشریت به یاری خداوند به دست انسانی الهی صورت می­گیرد؛ 2. همه انسانها باید در انتظار منجی بشریت باشند؛ 3. منتظران نزد خداوند مقامی بالا دارند. بنابراین، مذهب انتظار که در تمام ادیان آسمانی مشاهده می­شود، خاص مسلمانان نیست و یک فلسفه مثبت است و این به خوبی نشان­دهنده هدفداری افعال الهی است. اما تفاوت ادیان گذشته با اسلام در این است که انتظار مسلمانان یک عامل روحی و فکری و حرکت آفرین است. از منظر اسلام، هدف از خلقت که شناخت و بندگی خدای متعال است در مقام عمل و تحقق در یک کلمه خلاصه می­شود و آن معرفت امام عصر می­باشد؛ و تنها کسی به هدف از آفرینش خود رسیده است که به این مرتبه نائل شده باشد.

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    منجی در آیین زرتشت

    از نگاه زرتشتیان، موعود مزدیسنا «سوشیانس» نامیده می­شود. اینان منتظر سه موعود هستند و میان هر یک از آنها هزار سال فاصله قرار داده شده است. آنان طول جهان را دوازده هزار سال تقسیم کرده­اند، که مجموعاً به چهار مقطع سه هزار ساله تقسیم می­گردد. در چهارمین دوره سه هزار ساله، دهمین هزاره عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران، «زردتشت»، شمرده می‌شود. در آغاز هر یک از هزاره یازدهمین و دوازدهمین، دو تن از پسران زردتشت ظهور خواهند نمود. در انجام دوازدهمین هزاره، پسر سوم یعنی «سوشیانس» پدیدار گشته، جهان را نو خواهد نمود، مردگان را برمی­انگیزد و قیامت و جهان معنوی خواهد آراست[14] و[15] (به سه پسر زردتشت که در آخرالزمان تولد یابند، «سوشیانس» نام داده­اند، گرچه به صورت خاص این اسم برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته است).
    سوشیانت

    منجی (های) موعود اوستا، که سوشیانس نام دارد، اغلب به معنای «رهاننده» تعریف شده است.[16] این واژه در زبان پهلوی به صورت سوشیانت، وسیوسوش آمده و از ریشه «سود» به معنای بهره و منفعت گرفته شده است.

    واژه فارسی سود نیز از همین ریشه است.[17] سوشیانت، صفت به معنای سودمند و سوددان است. این واژه در «گاتها» به دو صورت مفرد و جمع آمده است. زرتشت در گاتها[18] چندین بار خود را در صیغه مفرد، سوشیانت یعنی رهاننده یا نجات­دهنده نامیده است. از جمله می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:

    کی خواهیم دریافت (فهمید) ای مزدا و ای اشاکه شما نسبت به کسی که در پی تباه کردن من است، توانا و زبردستید؛ آنچه پاداش نیک نهاد است، باید به خوبی از آن اطلاع یابم؛ از این روی رهاننده (سوشیانت) را آرزوی آن است که از قسمت خویش باخبر باشد.[19]

    این واژه در سه مورد نیز به صورت جمع آمده است، یکی از آنها اینکه: «ای اهورا مزدا! آن راه منش نیک که به من نمودی، همان راه آموزش رهانندگان (سوشیانتها) است.»[20]

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    از این قطعات به خوبی دریافت می­شود که عقیده به موعود آخرالزمان و اینکه کسی خواهد آمد، و جهان را از چنگال اهریمن خواهد رهانید و آدمیان را از یک زندگی بی­گزند بهره­مند خواهد ساخت، نزد ایرانیان بسیار قدیم و شاید منسوب به خود مؤسس دین مزدیسناست.[21]

    آنجا که در قسمتهای دیگر اوستا همانند گاتها، سوشیانت به صیغه جمع آمده، از آنان یاوران دین اراده شده است. به عبارت دیگر، پیشوایان کیش و جانشینان زردتشت و نیکان و پارسایانی که از آنان سودی آید و مردم را به راه راست راهنمایی کنند و مایه رستگاری باشند و دین مزدیسنا را بیارایند، سوشیانتها نامیده شده­اند.[22]

    در مواردی هم سوشیانت به صیغه جمع آمده و مقصود از آن سه موعود مزدیسنا یا سه پسران آینده زرتشت است که سرانجام هر یک ظهور خواهند کرد و بار دیگر آیین زرتشت را تازه می­کنند و جهان فرسوده و ویران را آباد، تازه و خرم خواهد ساخت.[23]

    در کتاب «زند» که از کتب مقدس زرتشتیان است، پس از آنکه مقداری پیرامون شیوع فساد در آخرالزمان گفت­وگو می­نماید و گوشزد می­کند که غالباً قوّت و شکوه با اهریمنان خواهد بود، می­گوید:

    آن­گاه از طرف اهورا مزدا به ایزدان یاری می­رسد، پیروزی بزرگ از آن ایزدان می­شود و اهریمنان را منقرض می­سازند... بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، نبی آدم بر تخت نیک­بختی خواهد نشست... .[24]

    «جاماسب» در کتاب معروف خود «جاماسب­نامه» از زرتشت نقل می­کند که «از فرزندان دختر پیغمبر که «خورشید جهان» و شاه زمان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد.» [25]

    همچنین در جای دیگر این کتاب می­­خوانیم که: «مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم مردی بزرگ­رو، بزرگ­تن و بزرگ­ساق، و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پرداد کند.» [26]

    وی در تعالیم خود می­افزاید:

    پیامبر عرب آخرین فرستاده است که از میان کوههای مکه ظاهر شود... از فرزندان پیامبر شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می­باشد... از عدل او گرگ با میش آب می­خورد و همه جهان را به آیین «مهرآزمای» خواهند گروید.[27]

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    البته قسمتی از پیش‌گوییهای دیگر زردتشت درباره ظهور و علائم آن در «بهمن یشت» آمده است. [28] در آخرین بخش از کتاب «زندبهمن ی‍َسن» که شرح و تفسیر «اوستا» می­باشد، از ظهور مصلح جهانی و منتهی شدن حکومت آن حضرت به رستاخیز سخن گفته است: «پس «سوشیانس» آفرینش را دوباره پاک بسازد و رستاخیز و تن پسین باشد.» [29] و می­گوید منظور از سوشیانس در اینجا آخرین نجات­بخش دین زرتشتی است. [30]

    هنگامی که گشتاسب در مورد کیفیت ظهور سوشیانس و چگونگی اداره جهان می­پرسد، جاماسب حکیم، شاگرد زرتشت توضیح می­دهد که: «سوشیانس» دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه­کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.» [31]

    از جمله مواردی که در اوستا، واژة سوشیانت مفرد آمده و از آن به ویژه واپسین موعود مزدیسنا اراده شده، از این قرار است: یسنا 26 قطعه 10؛ یسنا 59 قطعه 28؛ ویسبرد، کرده 2، قطعه 5؛ فروردین یشت، قطعه­های 129 و 145؛ زامیادیشت، قطعه 89؛ گشتاسب­یشت، قطعه 30؛ وندیداد، فرگرد 19، قطعه 5.

    به هرحال تفسیر دقیق­تر سوشیانس را باید از بخشهای دیگر اوستا به دست آورد. در اوستای فعلی، رهانندگان در سه نفر خلاصه شده­اند: 1. اوخشیت ارته، کسی که قانون مقدس را می­پروراند؛ 2. اوخشیت نمنگه، کسی که نماز را برپای می­دارد؛ 3. استوت ارته، کسی که همه از پرتو او به زندگی فناناپذیر می­رسند. [32] البته در کتب روایی پهلوی برای نخستین موعود و دومین و سومین نامهای دیگری ثبت کرده­اند. [33]

    به تصریح اوستا[34] زرتشت تجسم نیکی و خیر و کمال، بزرگ­ترین سوشیانس است و واپسین نجات­بخش نیست، بلکه به تصریح همین بخش، واپسین نجات بخشان، کسانی هستند که جهان را نو کنند و خلایق را پیرنشدنی و نامیرا، جاویدان و بالنده سازند. در آن هنگام مردگان دگربار برخیزند و بی­مرگی به زندگان روی آورد؛ سوشیانت پدیدار شود و جهان را به خواست خویش نو کند. [35]

    ابراهیم پورداود از آنچه در این باره گذشت، نتیجه می­گیرد که واژه سوشیانس در کاربردهای جمع خود در اوستای نو، شامل زرتشت و حامیان و یاوران و مبلغان و نوسازان و آرایندگان جهان پایانی است. بر اساس این مطلب به این نکته می­رسد که: ویژگی عمده آنان عبارت است از خردمندی، نیکوکاری، سودرسانی به همه موجودات، غلبه بر خصومت دیوها و مردم، و پاک کردن جهان از دروغ، ستایش پروردگار و آراستن معنوی. [36]

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    از توضیحات کتابهای روایی پهلوی پیرامون منجیان سه­گانه آیین مزدیسنا به دست می­آید که نبرد خیر و شر، نیکی و بدی به نوعی تقدیر خود اهورا مزداست و در این میان سه موعود آخرالزمان، سه نقطه اوج و در عین حال سه نقطه عطف دین زرتشتی شمرده می­شوند. آنها طبق خیر و نیکی رفتار می­کنند و در عمل آن را آموزش می­دهند. آنها هستند که نماز و تحیات به آستان اهورا مزدا را به جای می­آوردند. آنان از دریاچه کیانسیه پا به عرصه زندگی نهاده و ضد اهریمن قیام می­کنند، آفرینش او را در هم می­شکنند و مردم را به راه راست می­آورند و دین را گسترش می­دهند؛ چنان که به آدمیان نیز راستی می­بخشند.[37]
    موعودباوری در آیین یهود
    اشتیاق به مسیح موعود

    تعالیم انبیا در برافروختن آتش شوق و قیام مسیح در دلهای قوم عهد عتیق تأثیر بسزایی داشت: «خدا قوم خود را در حالت نکبت و ذلت باقی نخواهد گذاشت؛ بلکه خود او کسی را مسح کرده، برای نجات مردم خواهد فرستاد.» از کتابهای نبوت معلوم می­شود که آرزوی آمدن مسیح بر گرد سه محور اساسی می­چرخید که البته این محورهای سه­گانه به گونه­ای مشخص از یکدیگر جدا نشده­اند.
    مسیح پسر داوود

    برخی از انبیا مانند حِزقیال و ملاکی، اعلام داشتند که خدا به زودی یک مسیح را از نسل داود برای بازگرداندن شکوه بنی­اسرائیل خواهد فرستاد. انتظار می­رود که مسیح یادشده قوم را از دست حاکمان مشرک رهایی بخشد و قدرت شریعت خدا را برای گروه کوچکی که در زمان تنگی، وفادار و مطیع فرمان خدا باقی خواهد ماند، بسط و اعتلا ارزانی کند. در این سلطنت (یا ملکوت) جدید، عدالت، نیکی به مستمندان و پرستش درست و خالصانه خدا حکم­فرما خواهد بود. خدا نیز از طریق مسیح خویش، بر قوم خود حکومت خواهد کرد. برخی از انبیا مژده دادند که این سلطنت تنها برای یهود نیست، بلکه همه ملتهای جهان از آن برخوردار خواهند شد. یک نویسنده یهودی درباره آمدن داوود می­گوید:

    «یک عقیده همگانی وجودداشت که حالت رفاه و آسایشی که به دست داود پدید آمده، تا ابد پایدار خواهد ماند و ناتان نبی در پیشگویی خود مبنی بر جاودانگی تخت داوود این نظر را تأیید کرد.[38] این باور بدان اندازه قطعی بود که گفته می­شود خود داوود نیز آن را به پسرش سلیمان مژده داده است. [39]
    بنده خدا

    اشعیای نبی از «بنده خدا» که خواهد آمد، سخن گفته است: وی به دور از قدرت نظامی و اقتصادی و هر شکوه ظاهری و نفوذ کلمه خواهد آمد. همچنین او از روی ایمان و تسلیم به اراده خدا، مخالف هرگونه شدت عمل، دارای صبر و بردباری برای تحمل دردها و ستمها خواهد بود و تحمل بار گناهان قوم خود، همچون وسیله­ای برای نجات عمل خواهد کرد.

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    پسر انسان

    این شخصیت پیچیده در کتاب دانیال آمده است. این کتاب به شیوه ادبی مکاشفات نوشته شده و فهم شیوه مذکور بسیار دشوار است؛ زیرا اَشکال و رموز پیچیده و ناآشنایی در آن وجود دارد. ادبیات مکاشفه به دوره­ای از تاریخ یهود تعلق دارد که قوم زیر ستم بود و به همین دلیل، آمال و آرزوهای خود را در قالب اشارات و رموز بیان می­کرد. نوشته­های مکاشفه از «روز خدا» سخن می­گوید و اینکه خدا برای اصلاح مفاسد و محکوم کردن اشرار و رهایی بخشیدن به کسانی که بر ایمان خود استوار مانده­اند در جهان وارد عمل می­شود. به گفته ادبیات مکاشفه، به نشانه فرارسیدن روز خداوند پسر انسان از آسمان فرود خواهد آمد و ملکوت الهی را برپا خواهد ساخت.[40]و[41] در «سفر پیرایش» چنین آمده است:

    خداوند بر ابراهیم ظاهر گشته و گفت: به ذریه تو این زمین را می‌بخشم، تمام این زمین را که می­بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید... به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، هرگاه توانی آنها را شمرد... ذریت تو نیز چنین خواهد بود من یهوه هستم که تو را از کلدانیان بیرون آوردم تا این زمین را به ارثیت تو بخشم.[42]

    و نام تو بعد از این «اَبرام» خوانده نشود بلکه نام تو «ابراهیم» خواهد بود زیرا که تو را پدر امتهای بسیار گردانیدم تو را بسیار بارور نمایم، و امتها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو به وجود آیند و عهد خویش را در میان خود و تو، و ذریه بعد از تو استوار گردانم که نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد... اما در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم، اینک او را برکت داده بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم، دوازده رئیس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم... از ابراهیم امتی بزرگ و زورآور پدید خواهد آمد و جمیع امتهای جهان از او برکت خواهند یافت.[43]

    در کتاب «اشعیاء نبی» می خوانیم:

    ... و نهالی از تنه یسی[44] بیرون آمده، شاخه­ای از ریشه­هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت، داوری خواهد کرد، و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد بود، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.[45] بلکه نسلی از یعقوب و وارثی برای کوههای خویش از یهود به ظهور خواهم رسانید. و برگزیدگانم ورثه آن و بندگانم ساکن آن خواهند شد. و اما شما (خطاب به یهود) که خداوند را ترک کرده و کوه مقدس را فراموش نموده­اید. و مائده به جهت بخت مهیا ساخته و شراب خروج به جهت اتفاق ریخته­اید، پس شما را به جهت شمشیر مقدر ساختم. و جمیع شما برای قتل خم خواهید شد... و اورشلیم را محل وجد خواهم و از قوم خود شادی خواهم کرد و آواز گریه و ناله بار دیگر در او شنیده نخواهد شد.[46]

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    در کتاب دانیال نبی می خوانیم:

    در آن زمان سرورِ بزرگِ میکائیلی که از جانب پسرانِ قومت (خطاب به حضرت دانیال) قائم است خواهد ایستاد... و بسیاری از آنانی که در خاک زمین خوابیده­اند، بیدار خواهند شد... و آنان که بسیاری را به راه عدالت رهبری می­نمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. اما تو ای دانیال کلام را مخفی دار و کتاب را تا آن زمان مهر کن بسیاری به سرعت تردد خواهند نمود... خوشا به حال آنان که انتظار کشند.[47]

    و در کتاب «حبقوق نبی» آمده است: «گرچه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیراکه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد... بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می­کند و تمامی قومها را برای خویشتن فراهم می­آورد.» [48] و[49]

    در زبور داودa که تحت عنوان «مزامیر» در لابه­لای عهد عتیق آمده، نویدهایی درباره ظهور منجی موعود داده شده است. و می­توان گفت: در هر بخشی از زبور اشاره­ای به ظهور آن حضرت و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و... موجود است. جالب توجه اینکه مطالبی که قرآن کریم، پیرامون ظهور منجی از زبور نقل کرده، در زبور فعلی عیناً موجود است و از تحریف مصون مانده است. قرآن کریم چنین می­فرماید:

    ولقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر اَنّ الارضَ یرئُها عبادی الصّالحونَ[50]؛

    علاوه بر ذکر (تورات) در «زبور» نیز نوشتیم، بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.

    طبق روایت متواتر اسلامی، از طریق شیعه و سنی[51]، این آیه مربوط به ظهور حضرت مهدی(عج) می­باشد. قرآن کریم این مطلب را از زبور نقل می­کند و عین همین عبارت در زبور موجود است. در متن «زبور» آمده است:

    زیرا که شریران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود، در مکانش تامل خواهی کرد و نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد... زیرا که بازوان شریر شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأیید می­کند. خداوند روزهای کاملان را می­داند و میراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد.[52]

    در جای دیگری می­فرماید:

    ... قومها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هرچه در آن است به وجد آید. آن­گاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا که می­آید، زیرا که برای داوری جهان می­آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد، قومها را به امانتِ خود.[53] و[54]
    منجی‌گرایی در آیین مسیحیت

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2010
    شماره عضویت
    555
    نوشته
    101
    تشکر
    1
    مورد تشکر
    83 در 50
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    جديد پاسخ : منجی‌گرایی در ادیان(زرتشت،‌ یهود، مسیحیت) *

    نویدهای موجود در اناجیل معتبر بدین صورت آمده است:

    همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می­شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... آن­گاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه­زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال می­آید... آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان، جز پدر من و بس. لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می‌آید.[55]

    اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خود آید، آن­گاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می­کنند، به قسمتی که شبان میشها را از بزها جدا می­کند.[56]

    آن­گاه پسر انسان را ببینند که با قوت و جلال عظیم بر اَبرها می­آید، در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهد آورد... ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر هیچ­کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر و بیدار شده، دعا کنید، زیرا نمی­دانید که آن وقت کی می­شود.[57]

    کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می­کشند، که چه وقت مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بی­درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی­برید پسر انسان می­آید.[58]

    در انجیل یوحنّا (بندهای 12ـ17) نویدهای جالب و جامعی درباره منجی و موعود آخرالزمان دارد.[59] توضیح اینکه کلمه «پسر انسان» مطابق نوشته مسترهاکس آمریکایی در کتاب خود به نام قاموس کتاب مقدس، هشتاد بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط سی مورد آن بر حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق می­باشد[60] و پنجاه مورد دیگر از نجات‌دهنده­ای سخن می­گوید که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، عیسی نیز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد کرد و از ساعت و روز ظهور او جز خدا کسی اطلاع ندارد.

    از کتب مقدس این چنین برداشت می­شود که: شخصی برای اصلاح جامعه بشری و تشکیل حکومت جهانی به عنوان نجات­بخش و منجی خواهد آمد که همه انتظار او را دارند، چنان­که از تمامی عبارات کتب مقدس استفاده می­گردد. دیگر اینکه همه ملتهای جهان و تمامی مردم دنیا از او پیروی می­کنند و زیر نفوذ او خواهند رفت و او بر جهان حکومت خواهد کرد و رئیس جهان خواهد بود و سلطنت او در ربع مسکون مستقر خواهد شد. [61]

    او از خود تکلم نمی­کند و روی هوای نفس خود حرف نمی­زند و بلکه طبق آنچه از خدای تعالی و پیامبران شنیده است سخن خواهد گفت.[62] او وقتی بیاید مردم را به جمیع راستیها هدایت خواهد نمود.[63] او مردم را به عدالت ملزم می­کند و خودش به عدالت داوری می­کند.[64] قبل از آمدن او دنیا پر از ظلم و جور می­شود و سراسر جهان را ظالمین و ستمگران احاطه می­کنند.[65]

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-04-2010, 15:42

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi