فصل ، در بيان فوايد قوه غضبيه
بدان كه قوه غضبيه يكى از نعم بزرگ الهى است كه به واسطه آن تعمير دنيا و آخرت شـود، و بـا آن حـفـظ بـقـاى شـخـص و نـوع و نـظـام عـايـله گـردد، و مـدخـليـت عـظـيـم در تشكيل مدينه فاضله و نظام جامعه دارد. اگر اين قوه شريفه در حيوان نبود، از ناملايمات طـبـيـعـت دفـاع نـمـى كرد و دستخوش زوال و اضمحلال مى گرديد. و اگر در انسان نبود، علاوه بر اين ، از بسيارى از كمالات و ترقيات باز مى ماند. بلكه حد تفريط و نقص از حـال اعـتـدال نـيـز از مـذام اخـلاق و نـقايص ملكات شمرده شود كه بر آن مفاسدى بسيار و معايبى بيشمار مترتب گردد، از قبيل ترس و ضعف و سستى و تنبلى و طمع و كم صبرى و قـلت ثـبـات ـ در مواردى كه لازم است ـ و راحت طلبى و خمودى و زير بار رفتن و انظلام و رضاى به رذايل و فضايح كه پيش آيد براى خود يا عايله اش و بى غيرتى و كم همتى . خداى تعالى در صفت مؤ منين فرمايد: اءشداء على الكفار رحماء بينهم .(235)
اداره امـر بـه مـعـروف و نهى از منكر و اجراى حدود و تعزيرات و ساير سياسات دينيه و عقليه نشود جز در سايه قوه شريفه غضبيه ، پس آنها كه گمان كردند كشتن قوه غضب و خاموش كردن آن از كمالات و معارج نفس است ، خود خطائى بزرگ و خطيئه عظيمه اى كردند و از حـد كـمـال و مـقـام اعتدال غافل اند. بيچاره ها ندانند كه خداى تبارك و تعالى در جميع سـلسـله حـيـوانـات ايـن قـوه شـريـفه را عبث خلق نفرموده و در بنى آدم اين قوه را سرمايه زنـدگـانـى مـلكى و ملكوتى و مفتاح خيرات و بركات قرار داده . جهاد با اعداء دين و حفظ نظام عايله بشر و ذب از چان و مال و ناموس و ساير نواميسه الهيه ، و جهاد بانفس كه اعدا عـدو انـسـان اسـت ،(236) صـورت نـگـيـرد مگر به اين قوه شريفه . حفظ تجاوزات و تعديات و حدود و ثغور و دفع موذيات و مضرات از جامعه و شخص در زير پرچم اين قوه انجام گيرد. از اين جهت است كه حكما براى دفع خاموشى و خمودى آن علاجها قرار دادند. و بـراى بـيـدار كـردن و تـحـريـك نـمـودن آن مـعـالجـات عـلمـى و عـمـلى اسـت ، از قـبـيل اقدام در امور مهمه هايله ، و رفتن در ميدانهاى جنگ ، و در موقع خود جهاد با اعداى خدا. حتى از بعضى از متفلسفين منقول است كه در محلهاى خوفناك مى رفت و توقف مى كرد و نفس خـود را در مخاطرات عظيمه مى انداخت و سوار كشتى مى شد در موقع تلاطم دريا، تا آنكه نفسش از خوف نجات پيدا كند و از كسالت و سستى رهايى يابد.(237) در هر صورت ، در باطن ذات انسان و حيوان قوه غضبيه موجود و مودوع است ، الا آنكه در بعضى خاموش و افـسـرده اسـت ، مـثـل آتـشـى كـه زيـر خـاكـسـتـر بـاشـد. بـايـد اگـر انـسـان در خـود حـال خـامـوشـى و سـسـتـى و بـيـغـيـرتـى احـسـاس كـرد، بـا مـعـالجـه بـه ضـد از آن حـال بـيـرون آيـد و نفس را در حال اعتدال درآورد، كه آن شجاعت است كه از ملكات فاضله و صفات حسنه است . كه پس از اين اشاره اى به آن مى شود.