اهميت خواستگاري
رسم خواستگاري، يک تدبير ظريفانه و عاقلانه براي حفظ حيثيت و احترام زن است. اين موضوع در کشور ما بهخصوص از ديدگاه دختران جايگاه مهمي دارد. وقتي دختر ميبيند عدهاي براي او شخصيت قائل ميشوند و از وي خواستگاري ميكنند، احساس ارزشمندي ميکند. چراکه جمعي از افراد محترم، تقاضايي مؤدبانه را مطرح كردهاند. اين مراسم در کشور ما از قدمت و اهميت زيادي برخوردار است و معمولاً خانوادة عروس برگزارنشدن اين مراسم را دون شأن خود ميدانند و غير از اين شيوه را نميپذيرند.
برگزاري مراسم خواستگاري، اعلام اين حقيقت است که دختر و پسر از چنان بالندگي و رشدي برخوردار شدهاند که ميتوانند تشکيل خانواده دهند.
حسن ديگر برگزاري مراسم خواستگاري اين است که خانوادة طرفين از ابتدا در جريان امور قرار ميگيرند و اعلام نظر ميکنند. اگر خانوادهها با اين ازدواج موافق باشند، دختر و پسر با پشتوانهاي قوي ساير مراسم ازدواج را دنبال ميکنند؛ اما اگر هر دو خانواده يا يکي از آنها با اين ازدواج مخالف باشند، بهدليل دلبستهنبودن عميق دختر و پسر نسبت به يكديگر، اين واقعه بهراحتي فراموش ميشود.
موارد فوق، متفاوت با حالتي است که دختر و پسر قبل از برگزاري مراسم خواستگاري مدت زيادي با يکديگر دوست بودهاند. آنها پس از اينكه سالها در بيم و اميد بهسر بردهاند و ملاقاتهاي همراه با نگراني و اضطراب داشتهاند، با هزاران اميد مراسم خواستگاري ظاهري و بهصورت نيمبند برگزار ميكنند كه در موارد قابل ملاحظهاي نيز با راضينبودن خانوادهها با اين ازدواج، روبهرو ميشوند. درنتيجه، دختر و پسر با دلبستگيهاي فراوان تا مدتها با ياد همديگر زندگي ميکنند و يا والدين را بهرغم ميل باطني وادار به پذيرش اين ازدواج ميكنند.
همانگونه که اشاره شد، مراسم خواستگاري از اهميت ويژهاي برخوردار است و اگرچه امري سنتي است، اما ميتوان آن را سنتي پسنديده و سودمند دانست و بايد صادقانه اذعان كرد تاکنون هيچيک از روشهاي ديگر نتوانستهاند جايگزين خوبي براي آن باشند، بهويژه در فرهنگ ما که اين امر مسبوق به سابقهاي طولاني است.[1]
اگر مراسم خواستگاري انجام شود، علاوه بر اينکه سنتي پسنديده رعايت شده است به شناخت بهتري نيز از طرف مقابل دست مييابيم. بايد گفت از دلايلي كه ازدواج جوانان را به ناپايداري ميكشاند، انتخاب همسر بهصورت فردي است. اما هنگامي كه ازدواجها با حضور و موافقت خانوادهها صورت ميگيرند، معمولاً از پايداري بيشتري برخوردار ميشوند. از ديگر عوامل مؤثر در پايداري اين ازدواجها، وجود امکان بيشتر براي شناخت است.
آنچه که جوان را از بزرگسال متمايز ميکند، ميزان تجارب بيشتر فرد بزرگسال است وگرنه ساختارهاي ذهني در هر دو فرد مشابه است. پس ما وقتي بهتنهايي از کسي تقاضاي ازدواج ميکنيم، فرصت استفاده از تجارب ارزندة ديگران را از دست ميدهيم و به شناختي محدود از فرد دل خوش ميکنيم.