صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 23456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 59 , از مجموع 59

موضوع: قرآن در آيينه نهج البلاغه

  1. Top | #51

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    شرك در لباس جديد
    انديشه شرك به موازات انديشه توحيد پيوسته در طول تاريخ بخشى از افكار بشر را در سيطره خود داشته است . انسان هايى كه از پذيرفتن بندگى خدا و تسليم در مقابل خداوند جهان آفرين سر باز زده اند و در پى ارضاى هواهاى نفسانى خويش بوده اند، از گرويدن انسان هاى ديگر به دين حق ناخشنود بوده ، به شيوه هاى گوناگون از آن ممانعت مى كرده اند.
    بديهى است طرف داران انديشه شرك در هر عصرى ، شيوه اى متناسب با افكار مردمان آن زمان برمى گزينند و راه كارهاى مناسبى براى دست يابى به اهداف خود انتخاب مى كنند. بر اين اساس ، در صدر اسلام به لحاظ آن كه انديشه شرك در شكل بت پرستى ظاهر مى شد سردمداران شرك و كسانى كه حاضر به بندگى خدا و تسليم در مقابل دين حق نبودند به تبليغ بت هاى سنگى و چوبى مى پرداختند و از گرويدن انسان ها به توحيد ممانعت مى كردند. دليل اصلى اين كار نيز آن بود كه با حاكميت دين و فرهنگ توحيدى جايى براى ارضاى هواهاى نفسانى آنها باقى نمى ماند.
    امروز نيز انديشه شرك به گونه اى مدرن و به صورت نظريه علمى در مجامع و محافل مختلف تبليغ مى شود. اگر در صدر اسلام تنها 360 بت و الاه مورد پرستش بود و انسان هاى دنيا پرست براى تخدير افكار مردم به تبليغ آنها مى پرداختند، امروزه طرفداران انديشه شرك در تلاشند تا به تعداد انسان ها، بت هاى خيالى تراشيده ، فكر و عقل انسان ها را از خداى متعال منصرف كنند و به اوهام و خيالات و القائات شيطانى متوجه سازند.
    به نظر مى رسد انديشه ((صراطهاى مستقيم و قرائت هاى مختلف از دين )) در يك چنين بسترى قرار مى گيرد؛ زيرا همان طور كه از عنوان آن استفاده مى شود، مراد از اين انديشه آن است كه هر كس هر چه در باب خدا و دين از متون دينى برداشت مى كند، همان را بايد مبناى اعتقاد و عمل خود قرار دهد؛ زيرا همان حق و عين واقعيت است .
    بنابراين به تعداد انسان ها و فهم هاى متفاوت آنها در باب خدا و دين ، خدايان و اديان فردى و اختصاصى تصوير مى شود. بديهى است اين سخن با روح توحيد كه در شعار ((لا اله الا الله )) متبلور است در تضاد است و درست در نقطه مقابل آن قرار مى گيرد.
    به هر حال از آن جا كه پاى حساس ترين موضوع در زندگى انسان ، يعنى مساله توحيد و شرك ، كه سعادت دنيا و آخرت او به آن بستگى دارد در ميان است جاى دارد كه انسان عقايد و افكار خويش را مورد تامل و بازنگرى قرار دهد و عقايد و انديشه هاى خود را بر قرآن و علوم اهل بيت عرضه كند و به دور از هوا و هوس ، با منطق و عقل سليم ، در صدد نقد افكار خويش برآيد؛ زيرا تنها در اين صورت است كه انسان قادر خواهد بود از دام تخيلات شيطان رهايى پيدا كند و خود را از سقوط در ورطه گمراهى نجات دهد. البته خودشكنى و پيروزى بر هواى نفس كارى بس دشوار است و بى جهت نيست كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را جهاد اكبر دانسته است ، به خصوص اگر انسان در موقعيتى باشد كه شياطين و دشمنان توحيد و اسلام او را تشويق كنند و حاضر باشند براى رسيدن به اهداف سياسى و استعمارى خود و مقابله با اسلام از او شخصيتى جهانى بسازند. هر چند در چنين موقعيتى ، به خود آمدن انسان و پاگذاشتن در ميدان جهاد اكبر و پشت پا زدن به وعده و وعيدهاى شيطان و دشمنان اسلام كارى شگفت زده و اعجاز گونه است اما غير ممكن نيست ، در تاريخ كم نيستند افرادى كه در لحظه اى به خود آمدند و خود را از دام شياطين جنى و انسى و هواهاى نفسانى رها كرده ، از هلاكت نجات يافتند و به آغوش توحيد باز گشتند.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #52

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    پيشگويى قرآن از وقوع فتنه در دين
    قرآن كريم راه هاى رسيدن به سعادت و تكامل را به مسلمانان نشان داده است و همانند مشعل فروزنده اى كه هرگز به خاموشى نمى گرايد، صراط مستقيم هدايت را براى انسان هاى طالب حقيقت روشن كرده است . پيامبر صلى الله عليه و آله نيز گرد و غبار شرك و كفر را از چهره انسانيت زدود و بذر اميد و رستگارى را در جان و دل انسان هاى تشنه حقيقت كاشت و آن را بارور ساخت و نيز حكومت را بر اساس توحيد بنيان نهاد. در اين ميان ، كم نبودند كسانى كه از روى مصلحت انديشى مسلمان مى شدند و ايمان آنها از مرحله زبان فراتر نمى رفت و توحيد در قلب آنها جاى نمى گرفت . طبيعى بود چنين كسانى كه خواسته هاى نفسانى خود را بر خواسته خدا و دستورات پيامبر صلى الله عليه و آله مقدم بدارند. اينان كه در باطن دشمن اسلام و پيامبر بودند، در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله مصلحت نمى ديدند آشكارا به مخالفت برخيزند و نقشه منحرف كردن جريان حكومت الهى و مخالفت با امام معصوم و محروم كردن مردم از رهبرى ائمه معصومين را برملا كنند. اين شياطين و انسان هاى دنيا پرست منتظر بودند تا پيامبر از دنيا برود و نقشه هاى شوم خود را عملى كنند.
    قرآن كريم مى فرمايد با پيش بينى اين توطئه ، هشدار مى دهد: احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون (77) آيا مردم گمان مى كنند صِرف اين كه بگويند ايمان آورده ايم ، رها مى شوند و به فتنه مبتلا نمى گردند؟ روزى حضرت على عليه السلام درباره قرآن كريم سخن مى گفت و مردم را به اجتماع بر محور اين حبل المتين الهى و عمل به دستورات آن فرا مى خواند و اهل سعادت و شقاوت را به بهشت و دوزخ نويد مى داد. مردى برخاست و درباره فتنه سوال كرد و از آن حضرت خواست تا سخنى از پيامبر در اين باره بيان فرمايد. حضرت در پاسخ فرمودند آن گاه كه خداى متعال اين آيه (احسب الناس ...) را نازل كرد و مردم را از وقوع فتنه در دين و آزمايشى بس ‍ بزرگ مطلع ساخت ، من متوجه شدم كه اين فتنه بعد از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله خواهد بود. از پيامبر صلى الله عليه و آله سوال كردم اين فتنه اى كه در دين واقع مى شود و خداى متعال از آن خبر داده كدام است و حقيقت آن چيست ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند امتم پس از من دچار فتنه خواهند شد. در اين جا حضرت على عليه السلام قبل از آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله انواع فتنه هاى بعد از وفاتشان را بيان كنند، از ترس اين كه مبادا از فوز شهادت در راه خدا محروم شود پيامبر را به ياد جنگ احد مى اندازد و عرض مى كند: حتما به ياد داريد كه در جنگ احد چه شخصيت هاى بزرگى از عالم اسلام (امثال حمزه سيد الشهدا) گوى سبقت را ربودند و به فوز عظيم شهادت نايل آمدند و بين من و شهادت در راه خدا، اين معشوق الهى ، جدايى افتاد و اين جدايى بر من بسيار گران آمد. به ياد داريد مرا به نيل به آرزويم بشارت داديد و فرموديد: شهادت در راه خدا در انتظار است ؛ و من همچنان در انتظارم . يا رسول الله آيا آن فتنه اى كه بعد از شما به وقوع خواهد پيوست به شهادت من منجر خواهد شد؟ پيامبر در جواب مى فرمايند آرى تو به آرزوى خود خواهى رسيد. آن گاه پيامبر از اميرالمومنين مى پرسند: وقتى در چنين فتنه اى قرار مى گيرى صبر تو چگونه است ؟ حضرت عرض كردند يا رسول الله اين جا جاى صبر نيست ؛ بلكه اين از امورى است كه بر آن شكر مى كنم و آن را براى خود بشارت مى دانم .
    آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله به گوشه هايى از فتنه هايى كه در دين به وقوع خواهد پيوست اشاره مى كنند و مردم را به آنها هشدار مى دهند.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  4. Top | #53

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    پيشگويى فتنه هاى پس از پيامبر
    پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از اطمينان به حضرت على عليه السلام مبنى بر تحقق آرزويش و تكرار بشارت شهادت ، آن حضرت را مورد خطاب قرار مى دهد و انواعى از فتنه هايى كه به دست دنيا پرستان در دين واقع مى شود، بيان مى كند. حضرت در بيان خويش بر سه نوع فتنه تكيه مى كنند: يا على ان القوم سيفتنون باموالهم و يمنون بدينهم على ربهم و يتمنون رحمته و ياءمنون سطوته يستحلون حرامه باشبهات الكاذبه و الاهواء الساهيه ، فيستحلون الخمر بالنبيذ و السحت بالهديه و الربا بالبيع .(78)
    1- فتنه مالى
    اولين مساله اى كه پيامبر به آن اشاره مى كنند فتنه در اموال است . بر كسانى كه اطلاعى از فقه اسلامى دارند پوشيده نيست كه بخش عظيمى از احكام عملى اسلام درباره اموال و كسب و تجارت و امور اقتصادى است . در اسلام حقوق افراد به نيكوترين و دقيق ترين وجه ممكن مورد توجه شارع مقدس قرار گرفته است . ضوابط و قواعد خريد و فروش و كسب و تجارت كه شرع مقدس مسلمان ها را ملزم به رعايت آنها كرده است ضوابط و قواعدى است كه بر اساس ‍ مصالح واقعى زندگى اجتماعى انسان ها تشريع شده است ، تا مردم با رعايت آنها از زندگى سالم و سعادت دنيوى و اخروى برخوردار باشند. از آن جا كه بيشترين روابط اقتصادى در جامعه بر اساس بيع و خريد و فروش انجام مى گيرد و قوام زندگى اجتماعى و تعاون و هم يارى بين انسان ها در رفع نيازهاى يكديگر بر داد و ستد و معاملات استوار است ، و از طرف ديگر به دليل غريزه زياده طلبى در انسان ، معاملات ربوى ، اين بدترين و مبغوض ترين نوع معامله از نظر اسلام ، در ميان مردم شايع بوده است ، قرآن مردم را از انجام داد و ستد و معاملات ربوى به شدت منع كرده است . لحن قرآن در منع از اين كار بسيار شديد است ، تا جايى كه آن را به منزله جنگ با خداوند مى داند: فان لم تفعلوا فاءذنوا بحرب من الله ؛(79) اگر دست از معاملات ربوى بر نمى داريد پس بدانيد با خدا اعلان جنگ كرده ايد.
    پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايند بعد از من مردم در اموال و روابط اقتصادى خويش دچار فتنه خواهند شد و حكم صريح قرآن را، مبنى بر حرمت ربا، ناديده خواهند گرفت و به بهانه بيع و خريد و فروش ، با حيله هاى واهى رباخوارى خواهند كرد.
    2- فتنه اعتقادى
    آنچه هر انسان عاقلى با تمام وجود آن را تصديق مى كند و بعد از تصديق بايد به لوازم آن پاى بند باشد اين است كه ما انسان ها آفريده و بنده خدا هستيم . خداى متعال است كه عالم را خلقت نموده و ما را از نعمت وجود برخوردار كرده است و براى اين كه ما انسان ها به تكامل و سعادت برسيم با فرستادن بهترين بندگانش همراه با كتب آسمانى ، نعمت خويش را بر ما تمام كرده است . شكر و سپاس نعمت هدايت و دين ، كه بزرگ ترين نعمت الهى بعد از نعمت وجود محسوب مى شود، جز با قبول بندگى و عبوديت خدا، كه اين نيز بالاترين مقام متصور در حق انسان محسوب مى شود، تحقق پيدا نمى كند.
    از طرف ديگر اين خداى متعال است كه بر انسان ها منت دارد كه نعمت خويش را در حق آنها تمام كرده است و هدايت و دين حق را بر آنها فرو فرستاده است . راستى چه اندكند آنها كه بى قدرى و ناچيزى خود را بشناسند و به عظمت خدا و بزرگى نعمت هايى كه براى انسان آفريده است پى ببرند و آن همه لطف و مهربانى خدا را در حق خود درك كنند!
    راستى چه قدر زشت و ناپسند و ناسپاسى است كه انسان نادان بر خدا منت داشته باشد كه هدايت و راهنمايى او را پذيرفته است . غافل از آن كه خدا بر ما منت دارد؛ زيرا او ما را به دين حق هدايت كرده است .
    قرآن كريم خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: يمنون عليك ان اسلموا قل لا تمنوا على اسلامكم بل الله يمن عليكم ان هديكم للايمان ؛(80) مردم بر تو منت مى نهند كه اسلام آورند؟! بگو اسلام آوردن خود را بر من منت نگذاريد، بلكه اين خداست كه بر شما منت دارد كه شما را به ايمان هدايت كرده است . اين شما هستيد كه بايد با بندگى و اطاعت و عبادت ، اين حق را به طور شايسته ادا كنيد، نه آن كه به بهانه ايمان آوردن خود را صاحب حق بدانيد و از خداى متعال طلبكار باشيد. بنابراين در بينش دينى ، اصل بر بندگى و عبوديت و تسليم در مقابل خداست ، نه بر منيت و روح استكبارى در مقابل خدا. پيامبر صلى الله عليه و آله داشتن روحيه منيت و استكبارى به جاى آن كه خدا را بر نعمت دين و هدايت شكرگزار باشند و از او به خاطر دين حق ممنون باشند، بر خدا منت دارند كه دين را پذيرفته اند و خود را صاحب حق و طلبكار خدا مى دانند و از خدا (از موضع طلبكارانه ) انتظار پاداش و رحمت دارند! همچنين در قبال ايمان آوردن خود را مستحق هيچ نوع مجازاتى نمى دانند. هر چند خداى متعال هيچ مجازاتى را بدون دليل بر بنده اى روا نمى دارد، لكن پيامبر صلى الله عليه و آله داشته چنين روحيه اى را فتنه در دين مى داند؛ زيرا صاحبان چنين روحيه اى ، آن جا كه رعايت دستور دينى با خواسته هاى نفسانى آنها سازگارى ندارد به راحتى با توجيهات نابجا در صدد فريب خويش و ديگران بر مى آيند. بنابراين ، داشتن روحيه استكبارى مذكور در مقابل خدا با حقيقت دين و روح اسلام ، كه چيزى جز تسليم در مقابل دين خدا نيست ، ناسازگار است .
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  5. Top | #54

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    3- توجيهات دروغين ؛ خطرناك ترين فتنه
    خطرناك ترين فتنه در دين ، كه پيامبر صلى الله عليه و آله را نگران كرده و با در ميان گذاشتن آن با حضرت على عليه السلام مردم را بدان هشدار داده است فتنه و توطئه تحريف در دين و تحليل محرمات الهى در مقام اعتقاد است . هر چند عدم رعايت احكام شريعت در مقام عمل و داشتن روحيه استكبارى در مقابل خداوندى پروردگار، گناهى بس بزرگ است ، لكن خطرناك تر از آن اين است كه انسان در صدد برآيد براى گناهان و اعمال ضد دينى خود توجيهات واهى و دروغين دست و پا كند و به خواسته هاى نفسانى خود رنگ دين و شريعت بزند.
    در اين صورت شيطان با تمام قوا به كمك دنياپرستان به ظاهر مسلمان مى شتابد تا آنها را در القاى شبهات و تحريف احكام دين يارى رساند.
    پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد فتنه جويان براى تاءمين خواسته هاى نفسانى خود با توسل به شبهات و توجيهات دروغين و تخيلات واهى در صدد برمى آيند تا محرمات الهى را حلال نمايند و با دين خدا بازى كنند.
    آنچه تذكر آن ضرورى مى نمايد و پيامبر نيز در بيان وظيفه حضرت على عليه السلام در مقابل فتنه ها و فتنه گران ، بدان توجه مى دهد مساله تداوم چنين فتنه گرى هاى است كه تا ظهور حضرت صاحب الامر، امام زمان عليه السلام ادامه دارد، آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان حلال كردن شراب به بهانه اين كه شراب همان كشمش حلال است يا حلال دانستن رشوه به بهانه هديه ، و يا حلال دانستن ربا خوارى به بهانه خريد و فروش ، بيان كردند تنها نمونه هايى از انواع فتنه هايى است كه در دين واقع مى شود نه اين كه مساله فقط به همين موارد ختم شود.
    امروز نيز كسانى در ميان مسلمانان زندگى مى كنند و به حسب ظاهر مسلمانند و هرگز خود را از رقبه اسلام خارج نمى دانند اما به لحاظ روحى چنان نيستند كه احكام الهى را از روى طوع و رغبت پذيرا باشند اينان كه بعضا داراى موقعيت اجتماعى نيز هستند از سويى تحت تاثير فرهنگ غرب خودباختگى شده اند و از هويت دينى خود فاصله گرفته اند و از طرفى اطلاعات آنها از معارف دين ناكافى است در اين حال اى افراد بى آن كه كمترين صلاحيت اظهار نظر در باب مسائل تخصصى دين را داشته باشند و در مقام قضاوت مى نشيند و گاه تحت تاثير القائات شيطان و تشويق دشمنان دين قرار مى گيرند و خواسته يا ناخواسته چنان سخن مى گويند كه جز به معناى انكار دين خارج شدن از رقيه اسلام نيست ، براى مثال اگر كسى بگويد قوانين اسلام اختصاص به زمان صدر اسلام و مردمان آن روزگار داشته و احكام و دستورات آن متناسب با جوامع صدر اسلام بوده است و در زمان حال و در آستانه قرن بيست و يكم ، قرآن و احكام اسلام براى اداره جامعه كافى نيست و بايد احكام و دستورات آن را طبق صلاحديد و خواست انسان ها تغيير داد، يا اين كه كسى بگويد مردمان قرن بيست و يكم پيامبرى متناسب با زمان خود نياز دارند، چنين سخنانى هر چند به معناى انكار دين تلقى مى شود؛ لكن خود اين سخنان در درجه اول ، نشانه عدم شناخت صحيح از دين و احكام آن است . بجاست صاحبان چنين تفكراتى قبل از اظهار نظر و سخن گفتن ، درست به معنا و لوازم و عواقب سخن خويش ‍ توجه كنند. در آن صورت شايد از گفتن سخنانى كه بوى فتنه در دين از آن مى آيد پرهيز كنند و خود را از دام شيطان و دشمنان اسلام و قرآن نجات دهند.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  6. Top | #55

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    تاريك كردن فضا به منظور گمراه كردن افكار عمومى
    از آنچه تاكنون بيان شد دريافتيم كه راه كارهاى دشمنان دين و قرآن در فتنه و هجمه نظامى ، با نحوه مقابله آنها در شكل تهاجم و فتنه فرهنگى به كلى متفاوت است . گفته شد آنها در جريان فتنه فرهنگى بر خلاف تهاجم نظامى هرگز به طور آشكار خود را در موضع انكار دين و مخالفت با فرهنگ دينى مردم نشان نمى دهند و به طور آشكار اعتقادات قلبى خود را ابراز نمى كنند. چرا كه در آن صورت كسانى كه سخنان آنها را مى شنوند با تامل در سخنان آنها يا آن را مى پذيرند يا به بطلان آنها پى مى برند و در هر حال در صورت قبول عقايد باطل آنان ، گمراهى حاصل ، از روى علم و آگاهى است و آنچه اتفاق افتاده ، تحت عنوان فتنه قرار نمى گيرد؛ زيرا گمراه كردن از طريق فريب و با تحريف افكار صورت نگرفته است . آنچه امروزه به عنوان فتنه فرهنگى در جامعه ما وجود دارد و دشمنان قرآن و فرهنگ دينى ، با جديت تمام ، از طريق تهاجم فرهنگى در حال انجام آن هستند اين است كه جو فرهنگى جامعه را به گونه اى آشفته و تيره و تار كنند كه مردم و به خصوص طبقه جوان در حال تحصيل ، قدرت تشخيص حق و باطل را از دست بدهند و به طور ناخودآگاه در دام افكار و اعتقادات باطل و منحرف آنها گرفتار آيند. طبيعى است كه اگر قشر تحصيل كرده يك كشور دچار انحراف فكرى شد زمينه گمراهى و انحراف افكار عمومى آن جامعه نيز فراهم خواهد شد، كه اذا فسد العالم فسد العالم .
    بنابراين فتنه فرهنگى مذكور كه پيامبر صلى الله عليه و آله بدان هشدار دادند از خطرناك ترين امورى است كه سعادت دنيا و آخرت مردم را تهديد مى كند.
    به نظر مى رسد براى مقابله با چنين خطرهايى ، دولت اسلامى بايد چنان از نظر قدرت بيان حقايق دين و نشر فرهنگ و معارف قرآن قوى باشد و نظام آموزشى از دبستان تا دانشگاه و تمام مراكز فرهنگى كشور را تحت نظارت دقيق بگيرد، كه بدخواهان و دشمنان اسلام قادر نباشند با مشوش كردن فضاى فرهنگى ، ديگران را گم راه كنند.
    از طرف ديگر، اساسى ترين وظيفه عالمان دينى نيز روشنگرى مردم - به خصوص طبقه جوان جامعه كه از معارف دينى و علوم قرآنى آگاهى كافى ندارند - و مقابله با فتنه فرهنگى است . اين آشنايان به علوم دينى هستند كه موظفند با روشنگرى ، مردم و نسل جوان را از خطرات فرهنگى و توطئه دشمنان دين ، آگاه كنند و آنان را از دام هاى شيطانى برحذر دارند. اين مردم متدين هستند كه مى توانند با پشتيبانى از عالمان دينى متعهد، آنها را در انجام رسالت بزرگشان در هدايت جامعه يارى كنند.
    چنان كه در ابتداى كتاب ذكر شد در اين قسمت به ذكر علل و انگيزه هاى مخالفان فرهنگ دينى از منظر على عليه السلام در نهج البلاغه مى پردازيم . در اين جا ابتدا به معرفى افراد مذكور از ديدگاه حضرت على عليه السلام مى پردازيم و سپس بحث را با بيان علل و انگيزه هاى افراد مذكور در مخالفت با فرهنگ دينى و آموزه ها و دستورات قرآن به پايان مى بريم .
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  7. Top | #56

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    تحريف كنندگان معارف دين از ديدگاه على عليه السلام
    امام على عليه السلام كسانى را كه در صدد تحريف حقايق دين و افساد فرهنگ دينى مردم هستند، جاهلان عالم نما مى خواند. حضرت مى فرمايند: و آخر قد تسمى عالما ليس به ؛(81) در مقابل پيروان راستين قرآن ، گروه ديگرى هستند كه گاه در ميان جامعه عالم و دانشمند تلقى مى شوند، در حالى كه از علم بهره اى ندارند. اينان با سوء استفاده از عناوين عاريتى و بدون واقعيت ، مردم را گمراه مى كنند. ممكن است اين سوال براى خوانندگان مطرح شود كه پس آنچه اينان با نام مطالب علمى و دينى بيان مى كنند، چيست ؟ آنان كه خود، سخنان خويش را فهم و برداشت از دين و قرآن بيان مى كنند. حضرت على عليه السلام در جواب مى فرمايند: فاقتبس جهائل من جهال ؛(82) اينان آنچه را با نام مطالب علمى و برداشت هاى خود از دين بيان مى كنند و به بهانه قرائت هاى مختلف از دين در صدد تحميل عقايد باطل به دين برمى آيند جهالت هايى است كه از انسان هاى جاهل و نادان ديگرى گرفته اند و به اسم معارف دينى و مطالب علمى بيان مى كنند. شايد شما تعجب كنيد كه چگونه ممكن است كسانى جهل و نادانى را از ديگرى اقتباس كنند! اقتباس جهل و نادانى از ديگرى يعنى چه ؟! براى آن كه به اعجاز كلام حضرت واقف شويم و بر مسووليت خود نسبت به روشنگرى در مقابل منحرفان از حق بيش از پيش واقف گرديم ، به نمونه اى از اقتباس جاهل هاى عالم نما از جهالت ها و نادانى هاى ديگران ، كه امروزه با نام ره آوردهاى علمى بيان مى شود، اشاره مى كنيم .
    امروزه در غرب اين تفكر فلسفى رواج دارد كه حصول علم براى انسان غير ممكن است و بشر بايد در همه چيز شك داشته باشد و هرگز به مطلبى يقين پيدا نكند. طرفداران اين تفكر معتقدند اگر كسى بگويد من به مطلبى يقين دارم نشانه نفهمى و حماقت اوست ، زيرا علم به چيزى ممكن نيست . آنان با افتخار به اين شك و جهل خويش مى گويند علامت علم و دانش و خردمندى اين است كه انسان به هيچ مطلبى اعم از دينى و غير دينى علم و يقين پيدا نكند. چنين سخنان سخيفى از حدود يكصد سال پيش در ميان اروپاييان مطرح شده و قبل از آن نيز مبناى فكرى شكاكان بوده است . امروزه در جامعه ما نيز كسانى با مبنا قرار دادن سخنان جاهلانه آنها در صددند تا با تشكيك در معتقدات دينى مردم ، به بهانه اين كه ما در هيچ زمينه اى نمى توانيم معرفت يقينى پيدا كنيم ، آنها را در اعتقادات دينى خود سست كنند و به مقاصد و هواهاى نفسانى خود جامه عمل بپوشانند. جالب آن كه آنها اين سخنان را به اسم مطالب علمى بيان مى كنند و انتظار دارند مردم فهيم و نكته سنج ما آنها را بپذيرند.
    حضرت على عليه السلام به وجود چنين انسان هاى شيطان صفت در طول تاريخ اشاره مى كنند و مى فرمايند: فاقتبس جهائل من جهال و اضاليل من ضلال (83) آنان از يك دسته گمراه و نادان مطالب جهالت آميزى اقتباس مى كنند و آنها را به اسم سخنان علمى بيان مى كنند. سخن علمى آنها اين است كه در همه چيز بايد شك كرد و بشر نبايد به چيزى علم و يقين پيدا كند! در امور دينى هر كس هر چه مى فهمد، همان حق است ! زيرا اصلا حق و باطل وجود ندارد! هيچ ملاكى براى حق و باطل ، جز فهم شخصى هر كس وجود ندارد!
    و نصب للناس اشراكا من حبائل غرور و قول زور؛(84) اين دسته گمراه و نادان و اين جاهلان عالم نما دام هايى از ريسمان هاى فريب و گفتار دروغ براى مردم گسترانيده اند و آنها را با گفتار و اعمال نادرست خود فريب مى دهند.
    قد حمل الكتاب على آرائه اينان قرآن كريم را به راى خويش تفسير و آيات آن را بر انديشه هاى خود حمل مى كنند و حق را بر طبق خواهش ها و اميال نفسانى خود قرار مى دهند.
    آن گاه حضرت شيوه هاى تبليغاتى اين افراد را مورد توجه قرار مى دهند و مى فرمايند آنها براى جلب توجه مردم و جذب ديگران ، مردم را از گناهان كبيره و پيامدهاى سوء اعمال و رفتارشان ايمن مى گردانند و هيبت و عظمت گناهان كبيره را در نظر مردم مى شكنند و مردم را به انجام آنها تشويق مى كنند و ارتكاب جرايم و معاصى را در نظر مردم بى اهميت و آسان جلوه مى دهند. اينان در واقع با اين حرمت شكنى ها غيرت دينى و خداترسى را در مردم تضعيف مى كنند. حضرت مى فرمايند اين افراد در بحث و گفتگو چنين اظهار مى كنند كه ما از ارتكاب شبهات بر حذر هستيم و از گفتن سخنان و احكام مشكوك و مشتبه خوددارى مى كنيم ؛ در حالى كه چون از احكام و موازين شرع و دين بى اطلاعند، در گرداب شبهات گرفتارند. در مقام سخن ، چنين اظهار مى كنند كه ما از بدعت ها و احكام خلاف دين كناره مى گيريم ، و حال آن كه در ميان بدعت ها آرميده اند و هر سخنى كه در باب دين مبتنى بر راى خويش مى گويند، بدعت است . چنين انسان هايى هر چند به صورت انسانند لكن قلب و روح آنها قلب و روح حيوان است ؛ چرا كه باب هدايت را نمى شناسند تا هدايت شوند و باب گمراهى و ضلالت را نيز نمى شناسند تا از آن بپرهيزند. اين افراد مرده هايى در ميان زنده ها هستند.
    آن گاه حضرت مردم را مورد خطاب قرار مى دهند و مى فرمايند بعد از روشن شدن حق و باطل و شناختن طرفداران هر يك ، و در حالى كه پرچم هاى حق برپاست و نشانه هاى آن آشكار و هويداست به كجا مى رويد؟! چرا در حالى كه صراط مستقيم هدايت و عترت پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان شماست و مى توانيد از انوار هدايت ائمه عليهم السلام بهره مند شويد، خود را از علوم اهل بيت محروم كرده و حيران و سرگردانيد؟
    قرآن كريم با بيانى بسيار شديدتر از بيان حضرت على عليه السلام از اين جاهلان عالم نما نام مى برد و مردم را از فريب كارى آنها برحذر مى دارد و مى فرمايد: و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شياطين الانس و الجن يوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربك ما فعلوه فذرهم و ما يفترون ؛(85) و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطان هاى انس و جن برگماشتيم . بعضى از آنها به بعضى ، براى فريب (يكديگر)، سخنان آراسته القا مى كنند؛ و اگر پروردگار تو مى خواست چنين نمى كردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مى سازند واگذار.
    دشمنان پيامبران و مخالفان هدايت الهى هر چند در ظاهر و به صورت ، انسانند، لكن از آن جا كه تمام فعاليت هاى آنها نتيجه اى جز گمراه كردن ديگران و محصولى جز القاى شبهات و در نتيجه تضعيف اعتقادات دينى مردم و مقابله با هدايت الهى ندارد قرآن آنها را شياطين انس معرفى مى كند و مردم را از پيروى آنها برحذر مى دارد.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  8. Top | #57

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    برخورد دنيا پرستان مسلمان نما با قرآن
    كسانى كه از نظر ايمان به خدا و لوازم آن چندان قوى نيستند و آن طور كه شايسته و بايسته است ايمان در قلب و روح آنها رسوخ نكرده است ، در مقام تعارض بين خواسته هاى نفسانى و خواسته خدا و ارزش هاى دينى ، به دين و ارزش هاى دينى روى خوش نشان نمى دهند، و از نظر روحى متمايلند كه احكام و ارزش هاى دينى را طبق ميل خود و در جهت هواهاى نفسانى شان تفسير و توجيه كنند. و اگر تفسير دين و قرآن طبق هواهاى نفسانى آنها مجاز باشد، براى اين گروه بسيار خوشايند خواهد بود؛ چرا كه از يك طرف به خواهش هاى نفسانى خود رسيده اند و از طرف ديگر به ظاهر از رقبه اسلام خارج نشده اند و از مزاياى مسلمان بودن در جامعه اسلامى بهره مند هستند. همچنين طبيعى است كسانى كه ايمان و تقوا در جان و روح آنها رسوخ نكرده است و چندان پاى بند ارزش هاى دينى و احكام الهى نيستند نيز از چنين برداشت هايى از دين و قرآن استقبال كنند و از كسانى كه دين و قرآن و ارزش هاى دينى را طبق خواسته هاى نفسانى آنها تفسير و توجيه مى كنند پيروى نمايند و آنها را الگوى خود قرار دهند و از آنان تعريف و تمجيد كنند. نيز طبيعتا چنين كسانى ، با آن دسته از عالمان دينى كه قرآن و احكام را آن چنان كه هست و بدون در نظر گرفتن خوشايند و سليقه افراد و مردم تفسير و تبيين مى كنند ميانه خوبى ندارند.
    با كمال تاسف امروزه شاهديم كسانى به بهانه قرائت هاى مختلف از متون دينى در صددند تا به خواسته ها و اميال نفسانى خود رنگ دينى بزنند و براى رسيدن به اغراض دنيوى خود با دين خدا و قرآن كريم بازى مى كنند.
    حضرت على عليه السلام با پيش بينى وضعيت مذكور، از غربت قرآن در زمان خود و در آخرالزمان شكوه مى كند و مى فرمايد: الى الله من معشر يعيشون جهالا يموتون ضلالا و ليس فيهم سلعه ابور من الكتاب اذا تلى حق تلاوته و لا سلعه انفق بيعا و لا اغلى ثمنا من الكتاب اذا حرف عن مواضعه ؛(86) از جمعيتى كه در جهالت زندگى مى كنند و در ضلالت و گمراهى مى ميرند نزد خداوند شكوه مى كنم . جمعيتى كه اگر قرآن در بين آنها بحق تفسير شود، كسادترين كالا و بى مشترى ترين متاع است و اگر به راى تفسير شود و از مواضع واقعى خودش تحريف گردد، از گران بهاترين و ارزشمندترين اشياست .
    همچنين آن حضرت درباره جايگاه قرآن و معارف دين در ميان مردم آخرالزمان مى فرمايند: و انه سياءتى عليكم من بعدى زمان ليس فيه شى ء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اكثر من الكذب على الله و رسوله و ليس عند اهل ذلك الزمان سلعه ابور من الكتاب اذا تلى حق تلاوته و لا انفق منه اذا حرف عن مواضعه و لا فى البلاد شى ء انكر من المعروف و لا اعرف من المنكر فقد نبذ الكتاب حملته و تناساه حفظته فالكتاب يومئذ و اهله طريدان منفيان و صاحبان مصطحبان فى طريق واحد لا يوويهما موو فالكتاب و اهله فى ذلك الزمان فى الناس و ليسا فيهم و معهم و ليسا و معهم ، لان الضلاله لا توافق الهدى و ان اجتمعا فاجتمع القوم على الفرقه و افترقوا عن الجماعه كانهم ائمه الكتاب و ليس الكتاب امامهم .(87) بسيار شايسته و ضرورى است كه جامعه و مردم ما اين پيشگويى هاى قرآن و نهج البلاغه درباره آيندگان و اوضاع و احوال دينى را مورد توجه قرار دهند و وضع فرهنگى حاكم بر جامعه خود را نيز مورد مطالعه قرار دهند و آن را با اين پيش گويى ها مقايسه نمايند تا خداى ناكرده اگر وضعيت دينى جامعه را در جهت نامطلوب مى بينند، احساس خطر كنند و در صدد اصلاح فرهنگ دينى جامعه برآيند. مردم در هر زمان بايد با تبعيت و پيروى از ولى فقيه و علما و بزرگان دينى در صدد حفظ و حراست از مرزهاى عقيدتى و ارزش هاى دينى خود باشند و با الگو قرار دادن قرآن ، خود را از فتنه هاى آخرالزمان در امان بدارند و از اين كه مصداق چنين پيشگويى هايى قرار بگيرند نگران و برحذر باشند. به هر حال اميرالمومنين عليه السلام چنين پيشگويى مى كند كه : زمانى بعد از من خواهد آمد كه در آن زمان چيزى مخفى تر از حق و چيزى مشهورتر از باطل نيست . در آن زمان دروغ و افترا بر خدا و پيامبرش ‍ از بيشترين امورى است كه جاهلان عالم نما و منافقان دنياپرست براى رسيدن به اهداف خود به كار مى گيرند.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  9. Top | #58

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    هشدار على عليه السلام به مردم
    آنچه در اين خطبه از اهميت بيشترى برخوردار است و هشدارى جدى براى مردم تلقى مى شود اين است كه وضعيت روحى و فرهنگ عموم مردم را در آينده تصوير و ترسيم مى كند. آنچه تاكنون از آيات قرآن و سخنان حضرت على عليه السلام در اين نوشتار مورد بحث و گفتگو قرار گرفت هر چند خطاب به مردم است ؛ لكن در بيشتر آنها روى سخن با خواص جامعه و كسانى بود كه در مقام تاثيرگذارى بر فرهنگ جامعه هستند. در اين خطبه حضرتش به صراحت ، وضعيت روحى و فرهنگ دينى مردم را در آينده پيشگويى مى كنند و آنان را از مبتلا شدن به چنين فرهنگى يا غفلت در مقابل آن برحذر مى دارند. حضرت بعد از تبيين روحيه حاكم بر بعضى از خواص جامعه ، مبنى بر اين كه آنها در جهت رسيدن به اغراض و اهداف دنيوى خود بيشترين افترا و دروغ را به خدا و پيامبر نسبت مى دهند و قرآن و دين را به راى خود تفسير مى كنند و مردم را به گمراهى مى كشانند، فرهنگ حاكم بر عموم مردم را چنين پيش بينى مى كنند: مردم و اهل آن زمان نيز چنين اند كه ، اگر قرآن و كتاب خدا درست و بحق تفسير و تبيين شود، از بى ارزش ترين اشيا نزد آنان است و اگر طبق هواهاى نفسانى تفسير شود، از رايج ترين و پر رونق ترين اشيا در نظر ايشان است . در آن زمان ارزش هاى دينى و الهى در ديد مردم از منكرترين اشيا و ارزش هاى ضد دينى از محبوب ترين امور محسوب مى شود.
    بر آگاهان پوشيده نيست كه دشمنان قرآن و قدرت هاى استكبارى امروز در صددند تا چنين فرهنگى را بر جامعه ما حاكم كنند. آنان در توطئه تهاجم فرهنگى ، با حمله به مقدسات دينى و تبليغ ارزش هاى ضد دينى بر آنند تا به تدريج همان وضعيتى كه اميرالمومنين عليه السلام پيشگويى كرده و مردم را از مبتلا شدن به آن برحذر داشته است در جامعه ما حاكم كنند.
    حضرت در ادامه چنين مى فرمايند: در آن زمان ، از آشنايان به كلام خدا جز بى اعتنايى و از حافظان قرآن ، كه وظيفه آنان پاسدارى از ارزش هاى دينى است ، جز فراموشى و اهمال در انجام وظيفه ، حركتى ديده نمى شود. در آن زمان قرآن و پيروان راستين آن و عالمان دين هر چند در ميان مردمند اما در حقيقت جداى از آنانند و مردم نيز از آنها دورند؛ زيرا مردم آنها را منزوى كرده ، از آنها پيروى نمى كنند. آنان هر چند با مردم زندگى مى كنند، لكن دل هاى مردم با آنها نيست ؛ چون راهى كه مردم در پيش مى گيرند گمراهى است كه با راه قرآن كه هدايت است ، جمع نمى شود.
    در پايان حضرت مى فرمايند: فاجتمع القوم على الفرقه و افترقوا عن الجماعه كانهم ائمه الكتاب و ليس الكتاب امامهم ؛ مردم در آن زمان اجتماع مى كنند بر افتراق و اختلاف . گويا توافق مى كنند بر اين كه با قرآن و مفسران واقعى آن نسازند و به تبعيت از جاهلان عالم نما در حالى كه گويا خود را رهبر قرآن مى دانند و قرآن را طبق خواسته هاى نفسانى خود تفسير و توجيه مى كنند، از مسلمانان واقعى و عالمان دين و مفسران حقيقى قرآن جدا مى شوند و از آنها فاصله مى گيرند. به جاى اين كه در فكر و عمل ، قرآن را امام و راهنما و رهبر خود قرار دهند از قرآن پيشى گرفته ، از امامت و رهبرى آن سر باز مى زنند و قرآن و دين را به راى خويش تفسير مى كنند.
    اكنون دشمنان دين و قرآن تمام تلاش خود را در جهت تهى كردن ملت مسلمان از هويت دينى خود بسيج كرده اند و در تلاشند تا با تضعيف عقايد دينى آنها، استقلال و آزادى و هويت آنان را سلب كنند. با توجه به اهميت و حساسيت شرايط، بسيار شايسته است ملت مسلمان و به خصوص انديشمندان دينى احساس خطر كنند و به هوش باشند و هرگز خود را از خطر دشمنان اسلام و قرآن در امان ندانند.
    در اين ميان ، چنان كه قبلا اشاره شد، نكته مهم اين است كه دشمنان اسلام و كفر جهانى براى رسيدن به اهداف استكبارى خود، در مقابله با فرهنگ دينى مردم و تهاجم فرهنگى ، بر خلاف تهاجم نظامى ، به طور آشكار دشمنى خود را با اسلام و امت اسلامى اظهار نمى كنند. در اين تهاجم ، آنان پيوسته از انسان هايى كه به حسب ظاهر مسلمانند و در جامعه اسلامى زندگى مى كنند و از يك طرف دارى موقعيت هاى اجتماعى و فرهنگى هستند و از طرف ديگر مطالعاتى هر چند بسيار ناقص در زمينه معارف دينى دارند، استفاده مى كنند و اينان دانسته و يا ندانسته ، آلت دست عوامل بيگانه شده ، با تحريف معارف دينى ، اسباب گمراهى مردم را فراهم مى كنند. اين انسان ها در آيات بسيارى از قرآن كريم و روايات ائمه معصومين عليهم السلام مورد مذمت و نكوهش ، قرار گرفته اند و به مردم توصيه شده است كه از گوش فرا دادن به سخنان آنان برحذر باشند؛ زيرا موجب گمراهى و بازماندن از رسيدن به سعادت دنيوى و اخروى مى گردند.
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

  10. Top | #59

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض پاسخ : قرآن در آيينه نهج البلاغه

    انگيزه جاهلان عالم نما در تحريف معارف دين ، از ديدگاه على عليه السلام
    چنان كه پيش از اين گفتيم ، قرآن كريم عملكرد چنين انسان هايى را در جامعه اسلامى ، ((فتنه )) نام مى نهد و كسانى كه در صدد تحريف قرآن و حقايق و معارف دين برمى آيند فتنه جويانى مى داند كه با تحريف معارف دينى ، شيطان را در گم راه كردن مردم ، يارى مى رسانند. حال ممكن است اين سوال مطرح شود كه چرا كسانى ، با اين كه حق را مى دانند و بر بى اساس بودن اوهام و جهالت هايى كه از ديگران به عاريت گرفته اند، واقفند، در صدد توجيه فريب كارى هاى خويش و گم راه كردن ديگران بر مى آيند؟ به عبارت ديگر از نظر روان شناسى ، انسان هايى كه در صدد تحريف معارف دينى بر مى آيند و با تحريف حقايق دين ، اسباب گمراهى مردم را فراهم مى كنند، از نظر روحى چه مشكلى دارند كه به بهاى بازى كردن با دين خدا به دنبال حل كردن آن هستند؟ در واقع ، فتنه در دين ، كه در شكل تحريف معارف دين بروز مى كند، از كجا ناشى مى شود؟
    حضرت على عليه السلام در جواب اين پرسش مى فرمايند: انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احكام تبتدع ؛(88) آنچه از نظر روحى زمينه چنين انحرافى را در انسان فراهم مى كند و ريشه فتنه شناخته مى شود عبارت است از هواهاى نفسانى . فتنه هايى كه در دين واقع مى شود از هواهاى نفسانى و اميال و اغراض ‍ دنيايى سرچشمه مى گيرد. آنان كه با تحريف هاى معارف دينى مردم را به گمراهى مى كشانند كسانى هستند كه داراى روحيه تسليم و بندگى در مقابل خداى متعال نيستند، يا در اثر القائات و وسوسه هاى شيطانى روحيه تسليم و بندگى را از دست داده اند.
    روحيه تسليم و بندگى اقتضا مى كند انسان در مقابل خدا و دستورات او تسليم و در عمل و گفتار پاى بند شريعت و ارزش هاى دينى باشد. وجود اين روحيه از آن جهت لازم است كه ممكن است بسيارى از دستورات شريعت و دين با خواسته هاى نفسانى انسان موافق نباشد و انسان با طوع و رغبت حاضر به پذيرش و عمل آنها طبق نباشد. انسان ها در چنين مواردى دايما بر سر دو راهى هستند و ناگزير مى بايد يك راه را انتخاب كنند؛ يا خواسته خدا و شريعت را برگزينند و با هواى نفس مخالفت كنند، يا هواى نفس و خواسته خود را بر خواست خدا و ارزش هاى دينى مقدم بدارند. كم نيستند انسان هايى كه در اين امتحان بزرگ خواسته هاى نفسانى را بر خدا و ارزش هاى دينى مقدم مى دارند. در اين ميان ، برخى از اين گروه اين روحيه و مردانگى را دارند كه به صراحت بگويند ما خود را پاى بند اعتقادات دينى و ارزش هاى آن نمى كنيم ، البته در صدد تحريف و ضديت با ارزش هاى دينى هم نيستيم . اين نوع برخورد با دين ، فتنه در دين محسوب نمى شود و چنين روحيه اى منشا فتنه نيست ؛ زيرا كسى با فريب كارى به گمراهى كشيده نشده است .
    زمانى فقدان روحيه تسليم و بندگى در مقابل خدا و دستورات الهى منشا فتنه در دين مى شود كه فاقدان آن در صدد برآيند تا با توجيهات واهى ، دين را طبق خواسته هاى نفسانى خود تفسير كنند.
    چنين انسان هايى به ويژه اگر از نظر موقعيت اجتماعى در مقامى باشند كه عده اى ممكن است از آنها حرف شنوى داشته باشند، بيشتر از هر كس ديگر مورد طمع شياطين هستند؛ زيرا اين اشخاص خواسته هايى دارند كه از يك طرف شريعت و دين آدمى را از آنها نهى كرده است و از طرف ديگر گذشتن از اين امور و صرف نظر كردن از آن ، براى اين اشخاص ، به خاطر ضعف روحيه بندگى بسيار سخت است ، و از سوى ديگر اينان از توانايى هايى برخوردارند كه با بهره گيرى از آنها گاه مى توان حق را بر خود آنان مشتبه كرد. شيطان از اين فرصت طلايى حداكثر استفاده را مى كند و با نفوذ در دل و جان چنين انسان هايى آنها را در جهت فتنه و انحراف دين تشويق و ترغيب مى كند. شيطان براى عملى كردن نقشه خود، خواسته هاى نفسانى اين اشخاص را پيش چشم آنها مجسم مى كند و آتش شوق بهره مندى از آنها را در جان آنها شعله ور مى گرداند. از طرف ديگر چنين به آنها القا مى كند كه از كجا آنچه علما و بزرگان دين به عنوان وظايف و ارزش هاى دينى بيان كرده اند همان هايى باشد كه خدا و دين از ما خواسته است ؟
    چنين افرادى چون مى بينند با وجود سخنان عالمان دين و علوم اهل بيت و با وجود قرآن ، آنها به خواسته هاى نفسانى و هوس هايشان نمى رسند، در صدد برمى آيند تا راه جديدى پيدا كنند كه هم به خواسته هاى خود برسند و هم به حسب ظاهر از رقبه اسلام خارج نشده باشند و از مزايا و موقعيت هاى اجتماعى جامعه دينى برخوردار باشند. بنابراين آنچه از درون آنها را به سوى انحراف سوق مى دهد عدم روحيه تسليم و بندگى و تبعيت از هواهاى نفسانى است .
    حضرت على عليه السلام در پاسخ به اين سوال كه چه عواملى سبب مى شود تا كسانى در جامعه اسلامى در صدد ايجاد فتنه در دين برآيند، مى فرمايند ريشه همه فتنه هايى كه در دين واقع مى شود هواهاى نفسانى است كه اشخاص ‍ مذكور نمى توانند از آنها صرف نظر كنند و براى رسيدن به آنها، با اختراع راه جديد در مقابل احكام و ارزش هاى دينى ، دست به فتنه مى زنند.
    اما راه جديدى كه آنها براى پيشبرد مقاصد خويش به كار مى گيرند چيست ؟ حضرت مى فرمايند آنها احكامى را طبق اميال نفسانى خويش ابداع مى كنند و آنها را به اسلام نسبت مى دهند و با تفسير و توجيه هاى خودساخته و بى اساس به تحريف حقايق دين مى پردازند و قرآن و آيات الهى را به راى خويش تفسير مى كنند. در نتيجه ، سخنانى مى گويند كه با حقيقت دين و قرآن كريم سازگار نيست و مردم را در جهت خلاف قرآن و ارزش هاى دينى سوق مى دهد. البته بديهى است كه اين افراد برآنند تا به نحوى عمل كنند كه مردم از اهداف شيطانى آنها مطلع نگردند؛ زيرا مى دانند در آن صورت از آنها تبعيت نخواهند كرد.
    بنابراين حضرت على عليه السلام ريشه همه فتنه ها و بدعت هايى كه در دين گذاشته مى شود فقدان روحيه تسليم و بندگى و وجود روحيه هواپرستى مى دانند و مردم و به خصوص خواص جامعه را، از تبعيت هوا و هوس برحذر مى دارند و از اين كه مصداق آيه ارايت من اتخذ الهه هواه (89) قرار گيرند هشدار مى دهد.
    البته شايد كسانى كه امروز در نقش كارآمدترين نيروها و عوامل شيطان در تحريف معارف دينى انجام وظيفه مى كنند در ابتدا چنين تصميمى نداشته اند. چه بسيار بودند انسان هايى كه در آغاز جزء مسلمانان راستين و در شمار مبلغان راستين قرآن و معارف دين به شمار مى رفتند، ولى در نيمه راه تغيير جهت دادند و به صف مخالفان اسلام پيوستند و از ولايت خدا خارج شدند و ولايت و سرپرستى شيطان را پذيرفتند. همچنان كه فراوانند انسان هايى كه بعد از سال ها ضلالت و گمراهى و گمراه كردن ديگران ، توبه كرده ، به دامن اسلام بازگشتند و بقيه عمر خويش را صرف جبران گذشته نامطلوب خود كردند.
    در هر حال ، اين تغيير موضع ها و جابه جايى انسان ها در طول زندگى ، امرى است كه در صحنه حيات انسان ها فراوان اتفاق افتاده است ؛ لكن آنچه توجه به آن ضرورى اين است كه از نظر قرآن هيچ گناهى خطرناك تر و بزرگ تر از فتنه در دين نيست . بزرگ ترين گناه آن است كه كسانى بعد از آن كه حق را شناختند و با احكام و معارف دين آشنا شدند، در صدد برآيند تا مردم را از آشنايى و عمل به آن باز دارند.
    در هر صورت ، آنچه در پايان توجه همگان را بدان جلب مى كنيم و از خداى متعال مى خواهيم ما را بدان موفق بدارد اين سخن گران قدر حضرت على عليه السلام است كه مى فرمايند حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا؛(90) خود، عقايد و افكار و اعمال خويش را ارزيابى نماييد و خود، خويشتن را در دادگاه وجدان محاكمه كنيد و قبل از آن كه فرصت توبه و بازگشت به سوى خدا از دست برود به دامن قرآن و دين حق بازگرديد و خود را از دام شيطان و نفس اماره نجات دهيد و از سوء عاقبت و فرجامى ناخواسته بترسيد.
    سخن خود را با هشدار قرآن كريم در اين زمينه به پايان مى بريم كه مى فرمايد: ثم كان عاقبة الذين اسائوا السواءى ان كذبوا بايات الله و كانوا بها يستهزءون ؛(91) آن گاه فرجام كسانى كه بدى كردند اين گونه شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آنها را به مسخره مى گرفتند.
    از خداى متعال درخواست مى كنيم همگان را به راه حق هدايت كند.

    والسلام على من اتبع الهدى

    منبع : http://www.ghadeer.org
    امضاء
    خدایا...
    خسته ام از همه چیز...
    ...از فصول عاشقانه ام که بهاری ندارد
    خسته اماز اینکه دیگر دعاهایم اجابت نمی شوند
    نمی دانم در چنین راهی کجا می توانم آرامشم را بیابم
    خدایا...شنیده ام که مومنانت نمازشان را به درگاهت می آورند
    من ناتوانی ام را به درگاهت آورده ام .می پذیری؟

صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 23456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آيينه ي اسكندر . . .
    توسط ملکوت* گامی تارهایی * در انجمن اماکن سیاحتی و دیدنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-03-2011, 20:28
  2. فرصتي ديگر جهت تعيين سمت قبله
    توسط صالح در انجمن روزه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 15-07-2010, 17:15
  3. @# دستيار عزراييل #@
    توسط خادمه زینب کبری(س) در انجمن مقالات قرآني
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-07-2010, 10:09
  4. تصاویری زیبا از ييلاق شكردشت تالش
    توسط نرگس منتظر در انجمن طبيعت زيباي ايران زمين (تصاوير)
    پاسخ: 18
    آخرين نوشته: 11-06-2010, 14:04
  5. مباني تعيين اجرت المثل از ديدگاه قانوني و فني
    توسط درگاه محبوب در انجمن مباحث حقوقي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-05-2010, 22:36

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi