پيشگويى فتنه هاى پس از پيامبر
پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از اطمينان به حضرت على عليه السلام مبنى بر تحقق آرزويش و تكرار بشارت شهادت ، آن حضرت را مورد خطاب قرار مى دهد و انواعى از فتنه هايى كه به دست دنيا پرستان در دين واقع مى شود، بيان مى كند. حضرت در بيان خويش بر سه نوع فتنه تكيه مى كنند: يا على ان القوم سيفتنون باموالهم و يمنون بدينهم على ربهم و يتمنون رحمته و ياءمنون سطوته يستحلون حرامه باشبهات الكاذبه و الاهواء الساهيه ، فيستحلون الخمر بالنبيذ و السحت بالهديه و الربا بالبيع .(78)
1- فتنه مالى
اولين مساله اى كه پيامبر به آن اشاره مى كنند فتنه در اموال است . بر كسانى كه اطلاعى از فقه اسلامى دارند پوشيده نيست كه بخش عظيمى از احكام عملى اسلام درباره اموال و كسب و تجارت و امور اقتصادى است . در اسلام حقوق افراد به نيكوترين و دقيق ترين وجه ممكن مورد توجه شارع مقدس قرار گرفته است . ضوابط و قواعد خريد و فروش و كسب و تجارت كه شرع مقدس مسلمان ها را ملزم به رعايت آنها كرده است ضوابط و قواعدى است كه بر اساس مصالح واقعى زندگى اجتماعى انسان ها تشريع شده است ، تا مردم با رعايت آنها از زندگى سالم و سعادت دنيوى و اخروى برخوردار باشند. از آن جا كه بيشترين روابط اقتصادى در جامعه بر اساس بيع و خريد و فروش انجام مى گيرد و قوام زندگى اجتماعى و تعاون و هم يارى بين انسان ها در رفع نيازهاى يكديگر بر داد و ستد و معاملات استوار است ، و از طرف ديگر به دليل غريزه زياده طلبى در انسان ، معاملات ربوى ، اين بدترين و مبغوض ترين نوع معامله از نظر اسلام ، در ميان مردم شايع بوده است ، قرآن مردم را از انجام داد و ستد و معاملات ربوى به شدت منع كرده است . لحن قرآن در منع از اين كار بسيار شديد است ، تا جايى كه آن را به منزله جنگ با خداوند مى داند: فان لم تفعلوا فاءذنوا بحرب من الله ؛(79) اگر دست از معاملات ربوى بر نمى داريد پس بدانيد با خدا اعلان جنگ كرده ايد.
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايند بعد از من مردم در اموال و روابط اقتصادى خويش دچار فتنه خواهند شد و حكم صريح قرآن را، مبنى بر حرمت ربا، ناديده خواهند گرفت و به بهانه بيع و خريد و فروش ، با حيله هاى واهى رباخوارى خواهند كرد.
2- فتنه اعتقادى
آنچه هر انسان عاقلى با تمام وجود آن را تصديق مى كند و بعد از تصديق بايد به لوازم آن پاى بند باشد اين است كه ما انسان ها آفريده و بنده خدا هستيم . خداى متعال است كه عالم را خلقت نموده و ما را از نعمت وجود برخوردار كرده است و براى اين كه ما انسان ها به تكامل و سعادت برسيم با فرستادن بهترين بندگانش همراه با كتب آسمانى ، نعمت خويش را بر ما تمام كرده است . شكر و سپاس نعمت هدايت و دين ، كه بزرگ ترين نعمت الهى بعد از نعمت وجود محسوب مى شود، جز با قبول بندگى و عبوديت خدا، كه اين نيز بالاترين مقام متصور در حق انسان محسوب مى شود، تحقق پيدا نمى كند.
از طرف ديگر اين خداى متعال است كه بر انسان ها منت دارد كه نعمت خويش را در حق آنها تمام كرده است و هدايت و دين حق را بر آنها فرو فرستاده است . راستى چه اندكند آنها كه بى قدرى و ناچيزى خود را بشناسند و به عظمت خدا و بزرگى نعمت هايى كه براى انسان آفريده است پى ببرند و آن همه لطف و مهربانى خدا را در حق خود درك كنند!
راستى چه قدر زشت و ناپسند و ناسپاسى است كه انسان نادان بر خدا منت داشته باشد كه هدايت و راهنمايى او را پذيرفته است . غافل از آن كه خدا بر ما منت دارد؛ زيرا او ما را به دين حق هدايت كرده است .
قرآن كريم خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
يمنون عليك ان اسلموا قل لا تمنوا على اسلامكم بل الله يمن عليكم ان هديكم للايمان ؛(80) مردم بر تو منت مى نهند كه اسلام آورند؟! بگو اسلام آوردن خود را بر من منت نگذاريد، بلكه اين خداست كه بر شما منت دارد كه شما را به ايمان هدايت كرده است . اين شما هستيد كه بايد با بندگى و اطاعت و عبادت ، اين حق را به طور شايسته ادا كنيد، نه آن كه به بهانه ايمان آوردن خود را صاحب حق بدانيد و از خداى متعال طلبكار باشيد. بنابراين در بينش دينى ، اصل بر بندگى و عبوديت و تسليم در مقابل خداست ، نه بر منيت و روح استكبارى در مقابل خدا. پيامبر صلى الله عليه و آله داشتن روحيه منيت و استكبارى به جاى آن كه خدا را بر نعمت دين و هدايت شكرگزار باشند و از او به خاطر دين حق ممنون باشند، بر خدا منت دارند كه دين را پذيرفته اند و خود را صاحب حق و طلبكار خدا مى دانند و از خدا (از موضع طلبكارانه ) انتظار پاداش و رحمت دارند! همچنين در قبال ايمان آوردن خود را مستحق هيچ نوع مجازاتى نمى دانند. هر چند خداى متعال هيچ مجازاتى را بدون دليل بر بنده اى روا نمى دارد، لكن پيامبر صلى الله عليه و آله داشته چنين روحيه اى را فتنه در دين مى داند؛ زيرا صاحبان چنين روحيه اى ، آن جا كه رعايت دستور دينى با خواسته هاى نفسانى آنها سازگارى ندارد به راحتى با توجيهات نابجا در صدد فريب خويش و ديگران بر مى آيند. بنابراين ، داشتن روحيه استكبارى مذكور در مقابل خدا با حقيقت دين و روح اسلام ، كه چيزى جز تسليم در مقابل دين خدا نيست ، ناسازگار است .