نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: طلبه شهید محمد علی آقا لار

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    طلبه شهید محمد علی آقا لار




    روحاني شهيد عبدالله آقابرارپور


    شهيد عبدالله آقابرارپور ، فرزند ميرزا ، در سال 1350 در حومة «كياسر» از توابع شهرستان قائم شهر ديده به جهان گشود. دوران كودكي خويش را با مشكلات و مشقت‏هاي فراوان و بارنج و زحمت پدر و مادر پشت سر گذاشت.

    در سه سالگي دچار بيماري سختي شد ، تا آنجا كه همگي از درمانش نااميد شده و فقط دست توكل به سوي خداوند دراز كردند. پدر و مادرش دستان نياز را به درگاه معبود و ائمه اطهار (عليهم السلام) دراز مي‌كردند كه دعاها مستجاب شد و عمر دوباره‏اي به اين فرزند زيبا داده شد.

    اين كودك خردسال در شش سالگي وارد مدرسة محلة خود شد و دوران ابتدايي را در آنجا گذراند. از سن ده سالگي نماز مي‏خواند و حتي به مسجد محلّه مي‏رفت و نمازش را به جماعت مي‏خواند. از همان نوجواني، هميشه به پدر و مادر اصرار مي‏كرد كه او را به حوزة بفرستند تا بتواند درس‏هاي حوزه را بخواند.

    بعد از اتمام كلاس اول راهنمايي، وارد حوزة علمية كوتنا مي‏شود و به مدت سه سال از محضر اساتيد آنجا، بخصوص آقاي سليماني بهره‌مند‏ گرديد. آن هنگام كه عاشقان كوي يار به نداي رهبر خويش لبيك گفتند و به ميادين عشق و ايثار شتافتند، اين شهيد عزيز يكي از روزها به منزل آمد و پس از تعريف خوابي كه ديده بود، از خانواده ‏اش خواست كه با رفتن وي به جبهه مخالفت نكنند.

    پدرش را راضي كرد و شادمان به طرف منزل برادر خود به راه افتاد تا براي ثبت نام در بسيج آماده شوند. با شور فراوان براي تعليم دورة آموزشي به پادگان آموزشي سپاه واقع در «بندپي» بابل رفت و بعد از اتمام آموزشي، به جبهه اعزام شد.

    با رفتن او به جبهه، صفا و روشنايي هم از خانه رخت بست و همگي نااميد و مأيوس، چشم به در دوخته بودند تا ببينند پرندة سبكبالشان چه وقتي از سفر بر مي‏گردد.

    همه مي‏دانستند ايشان حتماً به شهادت مي‏رسد، امّا باز هم خدا را شكر مي‏كردند كه چنين سعادتي نصيب وي مي‏شود. درختان ، زرد و خشك شده بود، آب چشمه‏ها كد: 1511 خشكيد و كبوتران در آشيان سمت آسمان مي‏ناليدند.

    از رفتن ايشان به جبهه چيزي نگذشته بود كه جسد پر از بوي عطر و گلاب را براي پدر و مادر به ارمغان آوردند. مرغ جانش در 12/4/1367 شلمچه به پرواز در آمد و تا بي نهايت سير كرد. پيكر پاكش پس از تشييع بر فراز دستان مردم قدرشناس ، در گلزار شهداي «موحدين» به خاك سپرده شد. «روحش شاد و قرين الطاف حضرت حق باد.»


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 26-09-2010 در ساعت 02:30
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 3

    parsa (26-09-2010), نرگس منتظر (02-01-2012), حسنعلی ابراهیمی سعید (20-10-2019)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    طلبه شهید محمد علی آقا لار



    طلبه شهید محمد علی آقا لار

    شهادت شهداء! شما نگین های درخشان آمان هستید. شما بهشتیان روی زمین و آسمانید. خوشا به حالتان ای زندگان تا همیشه تاریخ! هرگز نمرده اید، آنان که تن به ستم ستمگر می دهند، مرده اند. چگونه می توان شما را « رفته» خواند که «مالنده اید» و سر مست از شراب لقای الهی هستید. آری! سخن از شقایقی است که گلبرگهای خونین آن هر یک پیام آور عزب و سعادت برای جامعه اسلامی ما شدند و پرچم خونین شهادت را بر راز این مرز و بوم افراشتند تا نشانه ای باشد از مردانگی و مردی.

    در یکی از روزهای سال 1343 در شهرستان«میانه» مولودی رعنا از نسل شقایق و نسترن در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. کودکی با چشمانی آسمانی که ستاره بخت خویش را در سرزمین های دور جستجو می کرد. عشق این خانواده به خاتم انبیاء محمد(صلی الله علیه و آله) و امی مؤمنان علی(علیه السلام) باعث شد تا نام مبارک(محمد علی) را برای او انتخاب کنند.

    چهر ماهه بود که به همراه خانواده اش به شهرستان گنبد کاوووس منتقل شدند. (محمد علی) تحصیلا خود را در این شهرستان تا پایان دورة راهنمایی با موفقیت گذراند او از آن لحظه ای که در نوجوانی گوهر جان خویش را شناخت، تمام هم و غمش قدم در جهت ردش و رسیدن به کمالات انسانی شد. زندگی بدون عشق به ذات حق تعالی و لقاء او برایشمعنایی نداشت.

    او بهترین راه عشق بازی با معبود را. از راه مودتو محبت به امام زمان(عحل الله تعالی فرجه) میدانست بنا بر این راه اردوگاه سربازان حضرت مهدی (سلام الله علیه) را در پیش رفت و راهی حوزه علمیه شد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت شهید محمد علی آقا لار در دوران مبازات بر ضد رژیم ستم شاهی در تظاهرات و راهپیمایی ها نقش بسیار فعالی داشت.

    با شروع جنگ تحمیلی، او که در یافته بود تنها حضور در وادی عشق و جنون و پیوستن به اصحاب امام عشق می توانس روح بی قرارش را آرام کند، عازم جبهه شد و به نبرد با دشمنان اسلام پرداخت او پنج بار در مناطق مختلف عملیاتی شجاعانه و عاشقانه حضور پیدا کرد سر انجام در 22/12/1363 در منطقه جزیره محنون (عملیات بدر) گمشده خویش را یافت، چشم از دنیا فرو پوشید و سبکبال و آسوده خاطر به باغهای شهادت پرواز کرد و به یاران رفته ملحق شد. (خاطره اش جاوید و روحش خشنود باد


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 2


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,455
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    لاله های روحانی؛




    طلبه شهید محمدعلی آقالار




    طلبه شهید محمدعلی آقالار لیوان لویی، سال 1343 در شهرستان میانه در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود، تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی با موفقیت گذراند؛ سپس راهی حوزه علمیه شد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت.




    زمان تقریبی مطالعه : 1 دقیقه






    تاریخ : شنبه 1396/12/26 ساعت 11:47










    طلبه شهید محمدعلی آقالار لیوان لویی، سال 1343 در شهرستان میانه در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود.


    عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام باعث شد تا نام مبارک محمدعلی را برای او انتخاب کنند.



    چهل‌ماهه بود که به همراه خانواده‌اش به شهرستان گنبد کاووس منتقل شدند.




    محمدعلی تحصیلات خود را در این شهرستان تا پایان دوره راهنمایی با موفقیت گذراند؛ سپس راهی حوزه علمیه شد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت.



    شهید محمدعلی آقالار در دوران مبازات ضد رژیم ستم‌شاهی در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و پس‌از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی، عازم جبهه شد و به نبرد با دشمنان اسلام پرداخت.




    او پنج‌بار در مناطق مختلف عملیاتی شجاعانه و عاشقانه حضور پیدا کرد، تا سرانجام در 22/12/1363 در منطقه جزیره محنون و در عملیات بدربه فیض عظمای شهادت رسید.



    وصیت‌نامه



    اوضاع کنونی جهان دو راه بیشتر در مقابل انسان قرار نمی‌دهد؛


    زندگی توأم با ذلت و یا مرگ با عزت و بر حسینیان ننگ است که تن به ذلت دهند.


    ما زندگی را برای خدا می‌خواهیم همان‌گونه که حضرت ابراهیم علیه‌السلام خواست.



    ملتی که زندگی را در مرگ می‌جوید از چه باک دارد؟


    آیا می‌شود ملتی را به اسارت درآورد، در حالی‌که شهادت شرف و عزت اوست؟




    خدایا! مرا در حالی بمیران که دلم سرشار از عشق تو باشد. در حالی‌که متمسک به ولایت خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام هستم.




    خدایا! وقتی که به خویش می‌نگرم، یأس و ناامیدی وجود مرا فرا می‌گیرد و وقتی‌که در اندیشه تو هستم، خود را درمانده و مأیوس نمی‌یابم و چشم طمع به فضل و جود تو می‌دوزم.






    منبع: وبسایت افق حوزه


    امضاء



  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,455
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    طلبه شهید عبدالله آقابرارپور






    روحانی شهید عبدالله آقابرارپور از شهدای محراب و منبر است که سال آخر جنگ تحمیلی سال آخر عمر شریفش بوده و توفیق تشرف به مقام شامخ شهادت را کسب نموده است.






    ایشان به سال 1350 در توابع شهرستان قائم‌شهر دیده به جهان خاکی گشوده است.


    دوران کودکی‌اش را مشقت‌های فراوانی پشت‌سر گذاشت.


    در سه‌سالگی به بیماری سختی مبتلا شد، به‌طوری که همگی از درمانش ناامید شدند و این ناامیدی از خلق، موجبات گشوده‌شدن باب رحمت خالق را فراهم نمود و بدین‌سان عبدالله حیات تازه‌ای یافت.


    در شش‌سالگی وارد مدرسه زادگاهش شد و دوران ابتدایی را در آن‌جا سپری نمود. در سن ده‌سالگی نماز می‌خواند وقتی به مسجد می‌رفت و نماز خود را به جماعت می‌خواند


    و از همان نوجوانی از والدین خویش درخواست می‌کرد تا او را به حوزه علمیه بفرستند.




    عبدالله با چنین روحیه‌ الهی‌اش نتوانست در مدارس معمولی بماند بلکه با اتمام کلاس اول راهنمایی، مسیر زندگی‌اش را به سوی کسب کمالات علمی و عملی سوق داد و در همین ایام از ندگانی‌اش، وارد حوزه کوتنای قائم‌شهر می شود و به‌مدت سه‌سال از محضر اساتید آن‌جا به‌خصوص جناب آقای سلیمانی بهره‌مند گردید.



    این طلبه بزرگوار در یکی از روزها به منزل آمد و پس‌از تعریف از خوابی که دیده بود از خوانده‌اش می‌خواهد که با رفتن وی به جبهه مخالفت نکنند.


    آنان را راضی کرد و با شور فراوان برای تعلیم دوره آموزشی به پادگان آموزشی واقع در «بندپی» بابل رفت و پس‌از آن به‌سوی جبهه‌ها اعزام شد.



    از رفتن شهید آقابرارپور به آن دیار مقدس چیزی نگذشته بود که در مرداد 1367 در منطقه شلمچه ردای شهادت را برتن نمود.


    پیکر پاکش پس‌از تشییع بر فراز دستان مردم منطقه در گلزار شهدای «موحدین» به خاک سپرده شد.





    فرازهایی از وصیت‌نامه شهید:



    وصیت به خواهرانم این است که آن حجابی که در شأن یک زن مسلمان است را حفظ کنید.


    به گفته فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، هنگامی‌ زن به خدا نزدیک‌تر است که مراقب عفت و حجاب خویش باشد.






    منبع: وبسایت افق حوزه
    https://www.uplooder.net/img/image/67/99a5ee011c41292702297d389515777c/beretta9mm___hasan_ali_ebrahimi_said__5_.jpg
    امضاء



  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,455
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    روحانی شهید عبدالله آقابرارپور از شهدای محراب و منبر است که سال آخر جنگ تحمیلی سال آخر عمر شریفش بوده و توفیق تشرف به مقام شامخ شهادت را کسب نموده است.





    ایشان به سال 1350 در توابع شهرستان قائم‌شهر دیده به جهان خاکی گشوده است.


    دوران کودکی‌اش را مشقت‌های فراوانی پشت‌سر گذاشت.


    در سه‌سالگی به بیماری سختی مبتلا شد، به‌طوری که همگی از درمانش ناامید شدند و این ناامیدی از خلق، موجبات گشوده‌شدن باب رحمت خالق را فراهم نمود و بدین‌سان عبدالله حیات تازه‌ای یافت.


    در شش‌سالگی وارد مدرسه زادگاهش شد و دوران ابتدایی را در آن‌جا سپری نمود.


    در سن ده‌سالگی نماز می‌خواند وقتی به مسجد می‌رفت و نماز خود را به جماعت می‌خواند و از همان نوجوانی از والدین خویش درخواست می‌کرد تا او را به حوزه علمیه بفرستند.





    عبدالله با چنین روحیه‌ الهی‌اش نتوانست در مدارس معمولی بماند بلکه با اتمام کلاس اول راهنمایی، مسیر زندگی‌اش را به سوی کسب کمالات علمی و عملی سوق داد و در همین ایام از ندگانی‌اش، وارد حوزه کوتنای قائم‌شهر می شود و به‌مدت سه‌سال از محضر اساتید آن‌جا به‌خصوص جناب آقای سلیمانی بهره‌مند گردید.





    این طلبه بزرگوار در یکی از روزها به منزل آمد و پس‌از تعریف از خوابی که دیده بود از خوانده‌اش می‌خواهد که با رفتن وی به جبهه مخالفت نکنند.


    آنان را راضی کرد و با شور فراوان برای تعلیم دوره آموزشی به پادگان آموزشی واقع در «بندپی» بابل رفت و پس‌از آن به‌سوی جبهه‌ها اعزام شد.





    از رفتن شهید آقابرارپور به آن دیار مقدس چیزی نگذشته بود که در مرداد 1367 در منطقه شلمچه ردای شهادت را برتن نمود. پیکر پاکش پس‌از تشییع بر فراز دستان مردم منطقه در گلزار شهدای «موحدین» به خاک سپرده شد.





    فرازهایی از وصیتنامه شهید:


    بنا به دستور حضرت امام رحمت الله‌علیه که فرمودند:


    جنگ از اهم واجبات دین است بر آن شدم که به سوی جبهه‌ها حرکت کنم. در زندگی صبور باشید که صلاح مؤمنان در صبر است.





    برادران گرامی همیشه پشتیبان ولایت‌فقیه باشید و گول زر و زیور و زیبایی دنیا را نخورید و دل به این دنیای ناچیز مبندید که جز پشیمانی، سود دیگری نخواهد داشت.





    وصیت به خواهرانم این است که آن حجابی که در شأن یک زن مسلمان است را حفظ کنید.



    به گفته فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، هنگامی‌ زن به خدا نزدیک‌تر است که مراقب عفت و حجاب خویش باشد.





    خداوندا! لباس مقدس بسیجی را لباس دامادی‌ام، سنگر را حجله عروسی‌ام و نقل و نبات عروسی‌ام را گلوله‌های سلاح دشمن قرار بده و از گناهانم درگذر و بهشت اعلی‌علیین را نصیبم کن.





    روحش با بهشیان عالم قدس محشور باشد




    تهیهوتنظیم: علیاکبر بخشی

    امضاء



  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    August 2022
    شماره عضویت
    14917
    نوشته
    5
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    4 بار در 1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خداوند رحمتشان کند
    امضاء

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi