روحاني شهيد سيد حسين آقامير تبار
بايد داستان خونين عاشقان حسيني و پيروان خميني را با خون و اشك نوشت. عيد قربان، نشان ازعمق دلدادگي و تسليم در برابر خداست، آن گاه كه حضرت ابراهيم(عليهالسلام) فرزندش، اسماعيل را به قربانگاه طاعت برد و در بلندترين قله عشق نشاند. و شهدا نيز فاتحان هميشه پيروز آن قلهاند.
و اينگونه بود كه شهيد «سيد حسين آقامير تبار» در روز عيد قربان سال1347 در روستاي خشكرود شهرستان بابل چشم به جهان گشود..
آري! تولدي كه مقارن با عيد قربان باشد، نبايد آن را تصادفي دانست بلكه تولدي پر رمز و راز بود، زيرا رسم شهدا اين بوده و هست كه با رمز و راز بيايند و بروند.
دوران دبستان را در روستاي خود تحصيل كرد و بعد از اتمام دوران ابتدايي جهت تحصيل در دورة راهنمايي به روستاي «كله بست» عزيمت كرد و با توجه به دوري راه و مشكلات فراوان، تا كلاس دوم راهنمايي ادامه تحصيل داد و آن گاه جهت تحصيل علوم ديني، عزم سربازي حضرت ولي عصر(عجلاللهتعاليفرجه) و شاگردي مكتب امام جعفرصادق (عليهالسلام) را كرد.
خوشا به حال آن دلهاي بيقراري كه در جوار كوي دوست به آرامش رسيده و از چشمهسار كوثرش سيراب گشتهاند. سيد حسين كه سال 1359 (هـ ـ ش) با عشق و علاقه رهسپار حوزه علميه شهرستان فريدونكنار گرديد، در سال 1361 راهي حوزه علمية ساري شد و پس از تحمّل رنج و زحمت بسيار، دوره سطح را در محضر استاد صدوقي به پايان رساند. حقيقت اين است كه مردان خدا هميشه، گوشه گمنامي ميجويند و شهدا ، گمنامترين انسانهاي تاريخ هستند و كدامين نشان مردان خدا، از بينشاني، عظيمتر است.
سيد حسين، قبلاً دو مرتبه به جبهه اعزام شده بود كه هر دو بار، با جراحت و بستري شدن در بيمارستان روانه منزل گرديد . براي سومين بار كه در تاريخ 10/2/66 (هـ –ش) به كردستان اعزام شد، در عمليات «كربلاي ده» در منطقه بانه و در ماه رمضان به فيض عظيم شهادت نايل آمد و در دوازده رمضان به خاك سپرده شد.
(روحش شاد و همنشينش مولايش علي(عليهالسلام) باد