حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: مردى در زمانهاى گذشته زندگى مى كرد، در جستجو بود دنیا را از راه حلال به دست آورد و ثروتى فراهم نماید ولى نتوانست . از را حرام جدیت كرد باز نتوانست ، شیطان برایش مجسم و آشكار شده گفت : از راه حلال خواستى ثروتى فراهم كنى نشد از راه حرام هم نتوانستى ، اگر مایلى من راهى به تو بیاموزم كه به آرزوى خود برسى ثروت سرشارى به دست آورى و عده اى هم پیرو و تابع پیدا كنى ؟ گفت : آرى مایلم .
شیطان گفت : از خود، كیش و دینى اختراع كن مردم را به سوى دین اختراعى خود دعوت نما به دستور شیطان رفتار كرد، مردم گردش را گرفته پیروى اش كردند و به آنچه مایل بود از ثروت دنیا رسید. روزى ناگاه متوجه شد كه چه كار ناشایستى كردم مردم را گمراه نمودم خیال نمى كنم توبه اى داشته باشم مگر اشخاصى را كه به واسطه من گمراه شده اند متوجه كنم كه آنچه از من شنیدند باطل و ساخته شده خودم بود آنها را برگردانم شاید توبه ام پذیرفته شود.
به پیروان خود یك یك مراجعه كرد، آنها را گوشزد نمود كه آنچه من مى گفتم باطل بود، اساس و پایه اى نداشت آنها جواب مى داد نه دروغ مى گویى ، گفتار سابق تو حق بود اكنون در دین خود شك كرده گمراه گشته اى . این جواب را كه از آنها شنید غل و زنجیرى تهیه نمود به گردن خود آویخته گفت : باز نمى كنم تا خدا توبه ام را بپذیرد.
خداوند به پیامبر آن زمان وحى نمود كه به فلانى بگو قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخوانى و ناله نمایى كه بندبندت از هم جدا شود دعایت را اجابت نمى كنم مگر كسانى كه به دین تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودى به حقیقت كار خود اطلاع دهى و از كیش تو برگردند. (كه این هم محال بود)
منبع: عاقبت بخیران عالم