طلبه شهيد صفر ابراهيمي
فرزندي از نسل سرافرازان زمين و برگزيدگان تاريخ، در سال« 1349 ه . ش» در روستاي «خلج»، چشم به جهان گشود. دوران طفوليت را در آن روستا؛ سپري كرد.
پنج ساله بود كه همراه خانواده، به روستاي «سراي»، از توابع «هريس» نقل مكان كرد. در سال 1357 همراه خانوادهاش به شهرتبريز كوچ نمودند. تمامي اين مسافرتها و هجرتها دست به دست هم دادند تا فرزندي پاك از شهر قهرمانپرور تبريز، تقديم حضرت اباعبدالله الحسين (عليهالسلام) گردد.
شهيد صفر ابراهيمي دروس كلاسيك را تا سطح ديپلم، در تبريز به پايان رساند. در درس، خيلي جدي بود. با آن كه در امر گذراندن معيشت و زندگي به خانوادهاش كمك ميكرد، ولي چندين سال به عنوان شاگرد اول، در مدرسه معرفي شد. او با سن كمي كه داشت، در انجام دادن واجبات الهي كوشا بود و به نماز اول وقت خيلي اهميت ميداد. او پس از گرفتن مدرك ديپلم، با انديشهاي برگرفته از معرفت عاشقانه به امام زمان (عجلاللهتعاليفرجه) به سوي حوزة علميه شتافت و در مدرسة حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه) تبريز، به كسب علوم و معارف الهي پرداخت.
طلاب اين مدرسه سعي ميكردند كه در مواقع عمليات، در جبهه باشند و هر وقت جبههها به نيرو نياز پيدا ميكرد، از يكديگر سبقت ميگرفتند. او در زمستان 1364، با هجرتي. عاشقانه، قدم در وادي عشق نهاد و سنگر مدرسه و حوزه را رها كرد و با پوشيدن لباس رزم، قدم در عرصه جبهه و خط مقدم مبارزه با استكبار جهاني نهاد.
در لشكر، نيروهاي جوان و زبده و عاشق را جمع ميكردند و در گردانهاي مخصوص غواصي، سازماندهي ميكردند. «شهيد ابراهيمي» نيز كه سرباز عاشق و دلباخته حق بود و هميشه سعي داشت كارهاي مشكل و سخت را به عهده گيرد، اين بار، در گردان غواصي ثبتنام نمود. او همراه با گذراندن آموزشهاي سخت غواصي در شبهاي سرد رودخانههاي خروشان، لحظه لحظه، تمام وابستگيهاي دنيوي را از روح و جان خود، شستشو ميداد.
سر انجام صفر ابراهيمي، اين روحاني مبارز و غواص، در عمليات والفجر هشت(منطقه فاو) در 24/11/1364 به خيل عاشقان دلباخته حضرت اباعبدالله الحسين (عليهالسلام) پيوست و جاودانه شد. لباس رزم پوشيدند ياران شراب عشق نوشيدند ياران زمان هجر با شوق شهادت لبـان تيغ بوسيدند ياران
«روحش شاد و راهش پررهرو باد»