نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت...(**(اشعار در وصف باب الحوائج)**)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    March 2010
    شماره عضویت
    283
    نوشته
    391
    تشکر
    2,041
    مورد تشکر
    766 در 288
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت...(**(اشعار در وصف باب الحوائج)**)





    خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت.....


    خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت


    بالها را می خرید و دستها را می فروخت

    خواب دیدم آب بی تاب نگاهش مانده بود

    او نگاهش را به یک فردای زیبا می فروخت

    مثل باران در صدایش مهربانی غرق بود

    اشکهایش را به یک لبخند صحرا می فروخت

    او علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بود

    ماه زیبا را به تاریکی شبها می فروخت

    گریه می کردند آنشب نخلهای نینوا

    در کنار کودکی تنها که خرما می فروخت

    خواب دیدم مشک را بر شانه اش آتش زدند

    دستهایش در میان رود دریا می فروخت




    نغمه مستشار نظامی
    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 18:54
    امضاء

    آنانکه هوای عالم راز کنند/ باید گره علاقه را باز کنند

  2. تشكرها 9

    mostasharnezami (15-06-2014), parsa (30-09-2010), فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (29-09-2010), مدير اجرايي (23-06-2012), نرگس منتظر (26-01-2011), حور العین (29-09-2010), خادمه زینب کبری(س) (04-12-2010), شهاب منتظر (15-06-2014), عهد آسمانى (26-01-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. چهار امامی که تو را دیده اند ...((شعری قدیمی در وصف حضرت عباس))


    السلام علیک یا ابوالفضل العباس بن علی (ع)
    چهار امامی که تو را دیده اند ......**...*. دست علمگیر تو بوسیده اند
    طفل بدی مادر نیکو گهر ........**.*...برد تو را سا حت قدس پدر
    چشم پدر تا که دو دست تو دید...***....بوسه زد و اشک زچشمش چکید
    با لب آغشته به زهر جفا ..... ***...*.بوسه زده دست تو را مجتبی

    دید چو در کرببلا شاه دین .....**...*. دست تو افتاده به روی زمین
    خم شد و بگذاشت روی دیده اش .*....بوسه بزد با لب خشکیده اش
    حضرت سجاد و همان دست پاک .***..بوسه زد و کرد نهان زیر خاک



    ملکوت فدایی تشنگی و ایثار ابالفضل
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 12-11-2010 در ساعت 00:16
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. تشكرها 7

    mostasharnezami (15-06-2014), parsa (27-01-2011), فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (12-11-2010), مدير اجرايي (23-06-2012), نرگس منتظر (26-01-2011), شهاب منتظر (15-06-2014), عهد آسمانى (26-01-2011)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت...(**(اشعار در وصف باب الحوائج)**)

    حضرت عباس

    تا تو بودي خيمه ها آرام بود
    دشمنم در كربلا نا كام بود
    تا تو بودي من پناهي داشتم
    با وجود تو سپاهي داشتم
    تا تو بودي خيمه ها پاينده بود
    اصغر شش ماهه من زنده بود
    تا توبودي خيمه ها غارت نشد
    بعد تو كس حافظ يارت نشد
    تا تو بودي چهره ها نيلي نبود
    دستها آماده سيلي نبود
    تا تو بودي دست زينب باز بود
    بودنت بهر حرم اعجاز بود
    تا كه مشكت پاره و بي آب شد
    دشمن پر كينه ات شاداب شد


    امضاء

  7. تشكرها 5

    mostasharnezami (15-06-2014), parsa (27-01-2011), مدير اجرايي (23-06-2012), نرگس منتظر (26-01-2011), شهاب منتظر (15-06-2014)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت...(**(اشعار در وصف باب الحوائج)**)


    آبی برای رفع عطش در گلو نریخت
    جان داد تشنه کام و به خاک آبرو نریخت
    دستش ز دست رفت و به دندان گرفت مشک
    کاخ بلند همت خود را فرو نریخت
    چون مهر خفت در دل خون شفق ولیک
    اشکی به پیش دشمن خفاش خو نریخت
    غیرت نگر که آب به کف کرد و همتش
    اما به جام کام می از این سبو نریخت
    چون رشته امید بریدش ز آب گفت
    خاکی چومن کسی به سر آرزو نریخت
    از عطش نگاه تو ديده آب گريه كرد
    چشم غمين كربلا در تب و تاب گريه كرد
    بر دل صفحه زمان دست تو عشق مي نگاشت
    واژه تمام گشت و هم چشم كتاب گريه كرد
    واي از اين دوباره غم پشت حسين گشته خم
    سينه و دل خراب شد باز خراب گريه كرد
    العطش از صداي هر ناله به گوش مي‌رسد
    رود فرات مانده در فكر جواب گريه كن
    لحظه به لحظه دست تو شاخه صد اميد بود
    شاخه زبن شكسته شد خون به شتاب گريه كرد
    فرش زمين زخون تو نقش عزا به بر گرفت
    ذره ذره به خاك هم غرق گلاب گريه كرد
    ضياء اشك لاله شد خون زديده رفته‌ات
    ديده شب به ناله در سوي شهاب گريه كرد
    لب به سكوت باز شد در غم (ساقي وفا)
    چشم پر از نگاه هم پشت حجاب گريه كرد


    امضاء

  9. تشكرها 3

    parsa (27-01-2011), نرگس منتظر (26-01-2011), شهاب منتظر (15-06-2014)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو آشنا
    تاریخ عضویت
    June 2014
    شماره عضویت
    6903
    نوشته
    26
    تشکر
    178
    مورد تشکر
    130 در 30
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee



    (قطعه ای نذر پیکر های قطعه قطعه عشق)




    "انا ابن الرسول " پاسخ داد:

    "انا ابن علی ولی الله"

    "انا ابن البتول" ... پاسخ نیست!


    در گلوی تو آه حلقه زده



    انا ابن الرسول ابن بتول


    انا ابن الخدیجه الغَرّاء

    انا ابن علی ولی الله

    اشک در چشم شاه حلقه زده


    "السلام علیک یا مولا

    کاش می شد که آب شد اینجا"

    تیر در چشم و مشک بر دندان

    ابر بر روی ماه حلقه زده


    شب به بازو نشانه می گیرد

    مشک را مه به شانه می گیرد

    آب و آتش زبانه می گیرد

    دور شط ذوالجناح حلقه زده


    در شریعه شریعت است ادب

    تابع امر حجت است ادب

    پاسدار امامت است ادب

    دل برین خانقاه حلقه زده


    پیکرم را به خیمه ها نبرید

    شرم دارم ز خواهران شهید

    با همین چشم خون فشان قلبم

    بر درخیمه گاه حلقه زده


    بچه ها بچه ها خدا حافظ

    غنچه های دعا خدا حافظ



    شاه آمد به سمت بازویت

    سمت زخم کمان ابرویت

    تا شب بی قرار گیسویت

    دور چشم سیاه حلقه زده


    دستهایت کجاست ماه حسین؟

    چشمهایت چه شد سپاه حسین؟

    کو علمدار و تکیه گاه حسین؟

    غم در این قتلگاه حلقه زده


    کمر شاه را شکسته غمت

    رونق ماه را شکسته غمت

    انت ابن البتول یا عباس

    اشک در چشم شاه حلقه زده...


    نغمه مستشارنظامی-1391
    امضاء
    ای پاسخ گرامی امن یجیب ها
    تعجیل کن به خاطر ما ناشکیب ها

  11. تشكرها 2


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi