طلبه شهيد علي احمدي
باران آفرينش از كرانههاي ملكوت بر زمين مي باريد و اهالي توحيد در شكوه آفرينش ، نظارهگر كودكي از تبار آفتاب بودند كه در سال 1347 ديده به جهان گشود. نامش علي بود و هالهاي از نجابتي آسماني به چهره داشت.
در آن باران معصوميت، رايحة حضورش شور و شعفي وصفناپذير براي مادر داشت. از كودكي ترنم صوت فرحبخش قرآن بر دلش نشست. وقتي در باغ ايمان قد كشيد، قدم به مدرسه نهاد و ترنم آواي ملكوتياش در هر صبحگاه، جان را نوازش مي داد.
پس از گذراندن دوران ابتدايي به علت فقر مالي خانواده از تحصيل بازماند و مشغول كار شد. در كنار كار از محضر روحاني محل بهرهمند شد و دروس مقدماتي حوزه را فرا گرفت. او از چشمة فيض سخنان اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) ـ كه در نهج البلاغه جاري بود ـ سيراب شد.
بعد از چند سال با اوجگيري قيام مردمي عليه حكومت شاهنشاهي، به صف مبارزان پيوست و همزمان با حوادث انقلاب در مدرسه علميه وليعصر (عجل الله تعالي فرجه) تبريز مشغول به تحصيل شد. «شهيد احمدي» در جريان اغتشاش حزب خلق در منطقه تبريز به مقابله با آنان ميپرداخت و با سخنان حكيمانهاش آنها را منكوب مي كرد.
خورشيد حقيقت در پس پرده غيبت جلوهنمايي ميكرد و علي كه هويت عشقش را از آن خورشيد ميدانست ، دل به كوي دوست سپرد و با پوشيدن لباس طلبگي، دلدادگياش را به امام عشق نشان داد.
«شهيد احمدي» تا سطح دو حوزه تحصيل كرد. او به فرحناكي صبح و در ترنم نسيم، دل به افلاك ميسپرد و به خوبي مي دانست كه سرنوشت عشاق را با خون رقم زده اند، و شهادت سند افتخاري براي عشاق ميباشد.
بلنداي ماووت جايي بود كه او به نمازي ابدي ايستاد و در عمليات «بيتالمقدس سه» وقتي نواي جنونش آسمان را درنورديد حرارت عشق را به نمايش گذاشت.
«ستارة نامش بر مدار يادها هميشگي باد »