صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17

موضوع: زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

    جنگ جهانى اول پايان يافت. انگليسيها، مغرور از پيروزى بودند. وثوق الدوله، عامل سر سپرده انگليسيها به نخست وزيرى ايران گماشته مى شود. وثوق الدوله براى اجراى مقاصد شوم خود، به نيرنگ متوسل شده، به ميرزا كوچك پيغام صلح مى دهد، ولى پس از نااميدى از جنگليها تيمور تاش، را به استاندارى گيلان مى گمارد تا وى بتواند نهضت جنگل را نابود سازد. تيمور تاش، جلادترين فرمانرواى گيلان به قلع و قمع جنگليها پرداخت. دهها نفر به جرم كمك مالى به جنگليها اعدام و صدها نفر زندانى شدند.

    روز به روز جنگليها در وضعيت بدترى قرار مى گيرند. قزاقان روسى و ايرانى به پشتيبانى سربازان انگليسى كوههاى گيلان را زير پاى گذاشته تا به قلع و قمع جنگليها بپردازند.

    تسليم شدن حاج احمد كسمايى (از مشاوران ميرزا كوچك و از رهبران نهضت جنگل) و تسليم شدن و شهادت دكتر حشمت، براى ميرزا كوچك و نهضت جنگل بسيار كمرشكن بود. در همين روزنامه جنگل به افشاگرى مى پردازد و پرده از خيانتهاى وثوق الدوله بر مى دارد. پس از مدتى، اعلام خطر روزنامه جنگل بر همگان هويدا مى شود . وثوق الدوله با امضاى قرار داد 1919 ميلادى با انگليسيها، ايران را به صورت مستعمره بريتانيا قرار مى دهد. روزنامه جنگل (ارگان رسمى نهضت جنگل) به مخالفت با اين قرار داد مى پردازد. شيخ محمد خيابانى و آيت الله سيد حسن مدرس در مجلس چهارم شوراى ملى به مخالفت با قرارداد مى پردازند. شيخ محمد خيابانى در تبريز عليه قرارداد 1919 م. قيام مى كند. مردم به حمايت از او بر مى آيند. خيابانى نماينده اى به گيلان مى فرستد تا با اتحاد با نهضت جنگل عليه دولت مركزى همكارى نمايند. نماينده وى با هياءت اتحاد اسلام به گفتگو مى نشيند و پيام خيابانى را به آنها مى رساند. هيأت اتحاد اسلام پس از شور و بررسى نظر خود را اعلام مى دارند. اما متأسفانه تلاش خيابانى با مرگ ناگهانى و مشكوك نماينده اش در "زيده" ناكام مى ماند.


    آيت الله سيد حسن مدرس در استفتايى كه در جمادى الثانى 1339 ق. از ايشان مى شود، به پشتيبانى از نهضت جنگل مى پردازد. در قسمتى از فتواى تاريخى وى آمده است. "جلوگيرى از دخالت خارجه و نفوذ سياست آنها در گيلان عملياتى بوده بس مقدس كه به هر مسلمانى لازم. خداوند همه ايرانيان را توفيق دهد كه نيت و عمليات آنها را تعقيب و تقليد نمايند."


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

    نهضت جنگل بحرانى ترين وضعيت خود را در طول قيام پشت سر مى گذارد. جنگليها از جنگ و بى خانمانى خسته شده بودند. روز به روز از شمار جنگليها كاسته مى شد. در همين هنگام فرمانده قزاقهاى روسى در تهران در نامه اى به ميرزا كوچك خواستار تسليم وى مى شود. پاسخ دندان شكن ميرزا و نثر زيباى او مى طلبد كه متن نامه فرمانده قزاقخانه و پاسخ ميرزا را بياوريم.
    "جناب ميرزا كوچك خان! از آنجايى كه دولت عليه ايران، شخص مرا كه رئيس آترياد تهران و چند سال است به ايران به درستى و راستى خدمتگزار هستم جهت قلع و قمع ريشه فساد جنگل تعيين فرموده ... هرگاه جناب عالى را در محكمه عدل الهى حاضر نمايند و سؤال و جواب شود كه آنچه خسارات و تلفات به اهالى بيچاره از بدو الى ختم، وارد آمده، مسؤول درگاه الهى كيست، گمان مى كنم انصاف خواهيد داد و شرمنده خواهيد شد. بديهى است انسان كامل براى فايده موهوم راضى بدين مسؤوليت بزرگ نمى شود و نيز به من هم اين طور دستگير شده است كه با آن صفات عالى شما، براى شخص خود راضى به اذيت مسلمين بيچاره نخواهيد بود. لذا با كمال اطمينان و قول شرف نظامى و خداى يكتا قسم است چنانچه به اردوى قزاق ايران و به من پناهنده شوى و حرف مرا بپذيرى، قول مى دهم كه وسايلى فراهم داريم كه بقيه عمر خود را با كمال احترام و با مشاغل عالى به آسودگى زندگانى نمایى ... محلى را براى ملاقات و حرف آخر معين كنيد كه در آن محل با شما ملاقات شود تا رفع اشتباهات افواهى شده باشد.
    رتمستر كيكاچينكوف - رئيس اترياد طهران
    پاسخ ميرزا كوچك:
    هو الحق
    به تاريخ ليلة 22 شهر ذى حجة الحرام 1337 جناب رئيس اترياد طهران - رتمستر كيكاچينكوف.
    درى آمدى اى نگار سر مست ! ... وجدانم به من امر مى كند در استخلاص مولد و موطنم كه در كف قهاريت اجنبى است، كوشش كنم. شما مى فرماييد نظام، نظر به حق يا باطل ندارد و مدعيان دولت را هر كه و هر چه هست بايد قلع و قمع نمود تا داراى منصب و مقام گردد بنده عرض مى كنم. تاريخ عالم به ما اجازه مى دهد هر دولتى كه نتوانست مملكت را از سلطه اقتدار دشمنان خارجى نجات دهد، وظيفه ملت است كه براى خلاصى وطنش قيام كند اما كابينه حاضر مى گويد: من به محض استفاده شخصى بايد مملكت را در بازار لندن به ثمن بخس بفروشم. در قانون اسلام مدون است كه كفار وقتى به ممالك اسلامى مسلط شوند، مسلمين بايد به مدافعه برخيزند، ولى دولت انگليس فرياد مى كشد كه من اسلام و انصاف نمى شناسم، بايد دول ضعيف را اسير آز و كشته مقاصد مشووم خود سازم ... با اين ادله وجدانم محكوم است در راه سعادت كشورم سعى كنم گو آنكه كروره نفوس و نواميس و مال ضايع شود، در مقابل جوابى را كه موسى به فرعون و محمد به ابوجهل و ساير مقننين و قائدين آزادى و روحانى در محكم عدل الهى مى دهند، من هم مى دهم. بنده و همراهانم، شما و پيروانت در اين دو خط مخالف مى رويم. بايد ديد عقلاى عالم به جسد كشته ما مى خندند و يا به فاتحيت شما تحسين مى كنند؟! فرضاً به تمام مراتب فوق احتمال كذب رود، يعنى بنده حقيقه يك فرد جاه طلب نفسانى تصور شده، به مواعيد جناب عالى متمايل گردم؛ آن وقت عرض مى كنم كسانى كه تسليم گرديده و ورقه ممهور دولت را در دست داشته، همه را به دار آويخته، حبس كرده و يا تبعيد نموديد. بنده را با چه رو بعد از اين عمليات باز تكليف به تسليم شدن مى نماييد؟ در خاتمه كه در خواس ملاقات كرده بوديد عرض مى كنم اشخاصى كه داراى شرافت قولى نيستند ملاقات كردن با ايشان از قاعده عقل بدر و بيرون است فقط بين ما و شما را بايد خداوند حكم فرمايد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

    كوچك جنگلى.
    بامداد روز سه شنبه 28/2/1299 ش. / 29 شعبان 1338 ق. ناوهاى روسى سواحل بندر انزلى را به توپ مى بندند. نيروهاى نظامى انگليس كه براى رفتن به روسيه و سركوبى انقلاب كمونيستى روسيه، انزلى را اشغال كرده بودند، به سرعت عقب نشينى كرده، روسها انزلى را به تصرف در مى آورند. عقب نشينى مشكوك انگليسيها خبر از نقشه از پيش طرح شده روسها و انگليسيها را مى داد. احتمال مى رود كه انگليس و شوروى در پى يك توافق پنهانى در صدد اجراى قرار داد 1919 م. بودند.

    روسها به نهضت جنگل اميد بسته بودند. آنها مى خواستند از اين آب گل آلود ماهى بگيرند. كمونيستهاى روسى به ميرزا كوچك پيغام مى دهند كه حاضرند با آنها همكارى نمايند. پيشنهاد همكارى روسها در هيأت اتحاد اسلام، در کنگره مطرح و توافق مى شود كه ميرزا كوچك از سوى اين هيأت براى مذاكره با روسها به انزلى برود . ميرزا در انزلى با استقبال چشمگير مردم انزلى رو به رو مى شود و سپس به مذاكره با روسها مى پردازد. ميرزا كوچك با روسها در موارد زير به توافق مى رسد :

    1. تأسيس حكومت جمهورى انقلابى در گيلان
    2. عدم مداخله شوروى در ايران
    3. عدم اجراى اصول كمونيسم و ممنوع بودن تبليغات كمونيستى در گيلان


    بامداد روز جمعه، شانزدهم رمضان 1338 ق. جنگليها وارد رشت -كه انگليسيها از آنجا عقب نشينى كرده بودند- مى شوند و حكومت جمهورى را در گيلان اعلام مى نمايند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

    تأسيس حكومت جمهورى انقلابى در گيلان ثمره پربار مبارزات نهضت جنگل است. بر اساس توافق ميرزا كوچك و روسها، كميته اى مركب از جنگليها و روسها اعضاى كميته انقلاب را تشكيل مى دادند. ميرزا كوچك سر كميسر و كميسر جنگ اين كميته انتخاب شد. با كنار رفتن هيأت اتحاد اسلام از صحنه رهبرى نهضت جنگل، كمونيستها اندك اندك پستهاى كليدى را در دست مى گيرند. احسان الله خان دوستدار و خالو قربان كه رهبرى نظامى كردهاى نهضت جنگل را بر عهده داشتند، داراى افكار كمونيستى بودند. روسها به توافق خود با ميرزا كوچك پاى بند نبوده، در رشت به تبليغات كمونيستى مى پرداختند. مردم متدين گيلان كه تا پيش از تأسيس جمهورى انقلابى در گيلان با بذل جان، مال و فرزند از هيچ كوششى در كمك به نهضت جنگل دريغ نداشتند، با ديدن تبليغات كمونيستى از حمايت از نهضت جنگل دلسرد شدند.

    مجتهدان گيلانى كه بنيانگذار هيأت اتحاد اسلام و رهبران نهضت جنگل و از ابتداى نهضت همراه نهضت بودند، به كنج مسجد و حوزه هاى علميه پناه آورده، خود را كنار كشيدند. صدها نفر از كمونيستهاى روسى به گيلان آمده، به تبليغات كمونيستى پرداختند. به دنبال اوج گيرى تبليغات كمونيستى در گيلان و اقدامات خود سرانه روسها و كمونيستهاى ايرانى در گيلان و طرح نقشه ترور ميرزا و دستگيرى همفكرانش، ميرزا كوچك در روز جمعه 22 شوال 1338 ق. - 18/4/1299 ش. به نشان اعتراض به فومن رفت و اعلام كرد تا زمانى كه جلوی اقدامات كمونيستها گرفته نشود، به رشت بر نخواهد گشت.

    كودتاى سرخ در رشت از سوى روسها شكل گرفت. بسيارى از ياران ميرزا كوچك دستگير شدند. هيأت دولت انقلابى جديد در رشت تشكيل شد و احسان الله خان به سمت سر كميسر و خالو قربان به عنوان كميسر جنگ پيشه ورى به عنوان كميسر كشور انتخاب شد. كمونيستهاى ايرانى در صدد اجراى كمونيسم در ايران و تأسيس جمهورى سوسياليست در گيلان بودند. كودتاچيان كمونيست در پى دستگيرى و كشتن همه همفكران ميرزا كوچك بر مى آيند و كودتاگران در جنگلهاى گيلان به جنگ با ياران ميرزا كوچك مى پردازند. ميرزا كوچك در نامه هايى به رهبران كمونيستها در شوروى، جنايتهاى كمونيستهاى ايرانى در گيلان و شرح كودتاى آنها را بازگو مى نمايد. در يكى از اين نامه ها كه در تاريخ 15 ذيقعده 1338 ق. نوشته شده، آمده است:

    "مع الاسف تصوراتمان به عكس نتيجه داد. هنوز اطراف گيلان را قشون شاه پرست و عناصر مستبد احاطه دارند و هنوز قشون انگليس از حدود گيلان خارج نشده و مسائل حياتى بين ما و شما حل نگرديده است و با اين احوال شما در رشت و انزلى به اختلاف، حتى به منازعه شروع نموده ايد ... اگر اين اقدامات شما دوام پيدا كند ناچاريم به هر وسيله باشد به تمام احرار و سوسياليستهاى دنيا حالى كنيم كه وعده هاى شما همه اش پوچ و عارى از صحت و صداقت اند. به نام سوسياليزم اعمالى را مرتكب شده ايد كه لايق قشون مستبد نيكلا و قشون سرمايه دارى انگليس است ... "
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

    كودتاگران در رشت، انزلى و ديگر شهرها و روستاهاى گيلان به ياران ميرزا كوچك يورش مى برند و بسيارى از آنها را شهيد، زخمى و اسير مى كنند. در شهرها و روستاهاى گيلان به غارت اموال مردم مى پردازند و تمامى ادارات رشت و انزلى را تصرف مى كنند. دولت مركزى از اختلاف در نهضت جنگل استفاده مى برد و با تمام قوا به سوى رشت به پيش مى تازد و موفق مى شود در 30/4/1299 ش. (دو هفته پس از كودتاى سرخ) رشت را از تصرف كودتاچيان آزاد سازد. كودتاگران با پشتيبانى روسها موفق به تصرف دوباره رشت مى شوند. چهار ماه، ميرزا در جنگل به سر مى برد. در طول اين مدت وى با نامه هاى فراوان به رهبران كمونيستها در شوروى، فرستاده آنها را از اعمال روسها در گيلان با اطلاع مى سازد. كودتاگران در آبان 1299 ش. پيام آشتى براى ميرزا كوچك مى فرستند. ميرزا در پاسخ نامه آنها چنين مى نويسد: " ... بدون اطلاع كميته و شوراى انقلاب، قشون از روسيه وارد شد. تبليغات كمونيستى آغاز و متعاقبش دخالتها و اذيتها و پس از كودتاى شب چهارم ذيقعهد 39 (13) و گرفتن زمام امور در دست و تصرف اموال مردم و تعرض به ... مرا خائن، بد عهد، بى وفا و دزد خوانديد و راضى نشديد در بيغوله ها و زواياى جنگل آسوده و بى طرف بمانم، به تعقيبمان آمديد. دو ماه زمام انقلاب را در معيت يكديگر در دست داشتيم. منجيل تا لوشان فتح شدند. از طرف ديلمان، قزوين در تهديد بود. گيلانيان با ميل و رغبت كمك فكرى و مالى مى كردند. از تمام نقاط مملكت نداى مساعدت بلند بود. قرارداد معروف موقوف الاجرا و شاه ايران در مقام تغيير پايتخت از طهران به اصفهان بر آمد. انگليسيها از قزوين شروع به عقب نشينى كردند. به همان حال اگر باقى مانده بوديم، فتح مركز تهران) امكان پذير مى گشت. اكنون سه ماه و نيم است كه زمام انقلاب در دست شماهاست. گيلان وسيع و پر نعمت به صورتى در آمده كه از تهيه معاشش عاجز است و شما نيز از يك شهر گدا، مخارج بلديه را به زحمت تهيه مى كنيد. اگر نظر دقتى به خارج از محوطه رشت بيفكنيد، مى بينيد كه هزاران نفر از ترس غارت و كشته شدن و ننگ ناموس در جاده هاى قزوين و جنگلهاى گيلان آواره اند و چقدرشان نفله شده و مرده اند در نتيجه اين اوضاع، انگليسيها كه از قزوين در حال عقب نشينى بودند، تا رستم آباد جلو آمدند. شاه ايران به عوض تغيير پايتخت به تجهيز قوا پرداخت و تعرض را شروع نمود. پس از دوبار عقب نشينى تا انزلى، مجدداً رشت را تصرف کرده، اما هنوز نتوانسته ايد تا رستم آباد پيشروى نماييد. شعله آزادى تبريز در نتيجه اين مخالفتها خاموش شد ...
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

    نام سوسياليست و بلشويك به حدى منفور شده كه كسى حتى در خواب ميل ندارد آن را بشنود ... حاجى شيخ محمد حسن و ميرزا عبدالحسين خان را در انزلى دستگير گرديد ... . شيخ عبدالله خان در رشت شهيد شد .... من اگر چه در گوشه جنگل منزوى ام، ليكن از اوضاع جهان بى اطلاع نيستم و يك نمونه اش را كه در كشور ما روى داده است، براى استحضارتان مى نويسم: انگليسيها پيشنهاداتى به دولت ايران داده و جنگ با بلشويكها را به عهده گرفته اند. پيشنهادات مزبور از اين قرارند:
    1. امضا و اجراى قرارداد معروف (قرارداد 1919 م.)
    2. تشكيل پارلمانى از وكلايى كه در دوره زمامدارى وثوق الدوله انتخاب شده بودند.
    3. تسليم قزاقخانه به انگليسيها و اخراج صاحب منصبان روس.


    كابينه مشير الدوله اين پيشنهادات را نپذيرفت و استعفا داد. شاه قبول نموده، سپهدار رشتى را مأمور تشكيل كابينه و اجراى پيشنهادات مزبور نمود."
    در سوم اسفند 1299 ش . قزاقان ايرانى، به فرماندهى رضاخان از قزوين به تهران حمله برده، پايتخت را تصرف مى كنند. كودتاى سوم اسفند را انگليسيها طرح و رهبرى كرده بودند. سيد ضياء كه تمايلات شديد انگليسى داشت، به نخست وزيرى و رضاخان به عنوان سردار سپه انتخاب مى شود. احسان الله خان و خالو قربان به فومن مى آيند و با ميرزا كوچك آشتى مى كنند. كميته جديد انقلاب به رياست ميرزا كوچك در مرداد 1300 ش. تشكيل مى شود. در اين كميته روسها هيچ پستى ندارند. قرار مى شود كميته جديد انقلاب، هفته اى يك بار در روستاى "ملا سرا" برگزار گردد. ميرزا كوچك در فومن به سر مى برد و شمارى اندك از جنگليها باقى مى مانند. گروهى از آنها شهيد، زخمى يا دستگير شده و بسيارى هم رفاه را برگزيده، دست از جنگ مى كشند. خالو قربان و حيدرخان عمو اوغلى در پى توطئه اى ديگر براى كشتن ميرزا كوچك و به دست گرفتن قدرت بر مى آيند. اما اين بار ميرزا پيشدستى كرده، توطئه را در نطفه خفه مى كند. بدين سان ميرزا كوچك با تعدادى انگشت شمار از يارانش به جنگلهاى انبوه گيلان پناه مى برد.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : زندگینامه ميرزا كوچك خان جنگلى

    رضاخان با تمام قوا در پى سركوبى نهضت جنگل مى آيد و رشت را از تصرف كردها بيرون مى آورد. خالو قربان خود را به رضاخان تسليم مى كند و به درجه سرهنگى مفتخر مى شود. سيد جلال چمنى و سيد محمد تولمى نيز تسليم مى شوند. اينك رضاخان با همراهى نيروهايى كه تار و پود جنگل را مى شناسند و ساليانى در كنار ميرزا كوچك اند، به دنبال دستگيرى ميرزا كوچك بر مى آيد.

    پاييز 1300 ش. بسيار زرد و فصل برگ ريزان بود. ياران همه رفته بودند و ميرزا تنها مانده بود. تنها تنى چند از ياران وفادارش با او بودند. ميرزا در يكى از آخرين نامه هايش به يكى از دوستان مى نويسد: "اتكاى من و همراهانم به خداوند دادگرى است كه در بسيارى از اين ممالك حفظم نموده است ... افسوس مى خورم كه مردم ايران مرده پرستند و هنوز قدر اين جمعين را نشناخته اند . ."

    تنهاترين سردار نخستين سال قرن چهاردهم هجرى شمسى در سوگ ياران شهيدش چون ابر مى گريست. او به ياد آخرين سردار شهيدش شيخ محمد خيابانى اشك مى ريخت. ميرزا در آذر 1300 ش. به سوى كوههاى خلخال به راه افتاد تا بتواند در آنجا دوستان قديمش را گرد آورد و دوباره قيام را آغاز نمايد. اما برف بى امان مى باريد. شلاق بادهاى سرد كوههاى بلند گيلان بر صورت رنج كشيده اش فرود مى آمد. سرانجام سدار جنگل در يازدهم آذر 1300 ش . در كوههاى گيلوا، جان به جان آفرين تسليم كرد.پيكرش در زير برف و بوران يخ زده بود.ساعتى بعد به دستور خان طالش سرش را از تن جدا كرده، به رشت آوردند. خالو قربان، يار ديروز ميرزا سرش را به تهران آورد و به رضاخان تسليم نمود. سر ميرزا را در گورستان حسن آباد تهران دفن كردند. پس از آن، يكى از ياران ميرزا، مخفيانه سرش را به رشت آورد، در كنار پيكرش در "سليمان داراب" رشت به خاك سپرد. (متوفاى 1300 ش.)

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi