صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: آشنايي با اسوه ها▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh آشنايي با اسوه ها▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐



    بلال حبشي فرياد بلند اسلام

    بلال
    نام بلال ، همراه است با ايمان و عقيده و استوارى در راه هدف . ياد بلال ، يادآور صبر و مقاومت در برابر دشمن است .
    و خاطره
    بلال ، ثبات قدم و تحمل شكنجه در راه خدا را به ياد مى آورد.
    و بالاءخره ...،
    بلال ، نامى است خاطره انگيز، و يادآور مساوات اسلامى ، مؤ ذن پيامبر، كعبه و فتح مكه ، تقوا به عنوان ملاك برترى ، ارزش انسانى مؤ من و... بسيارى مسائل ديگر.
    در
    فتح مكه ، پيامبر اسلام بلال حبشى را ماءمور كرد تا برفراز كعبه رفته و با نداى بلند، اذان بگويد.
    اين عمل ، هم طنين افكن ساختن نداى توحيد از نقطه و در محلى است كه قبله گاه مسلمين است ، و هم اعلام برابرى انسان ها از هر نژاد و رنگ و مليت و زبان . و خط بطلانى است بر پندارهاى موهوم اشراف ، كه برترى ها را در قبيله و رنگ و ثروت و امتيازات طبقاتى و عناوين تشريفاتى مى دانستند.
    طبيعى است كه اذان گفتن بلال بر بام كعبه ، براى خيلى از مشركين گران بود.
    برده تحقير شده و غلام سياه پوست ديروز، امروز سخنگوى نهضت اسلام و مؤ ذن پيامبر شده و در اسلام ، مقام و منزلتى خاص يافته است .
    عيبجوئى و استهزاء برخى از مشركين را در اين مورد، اين آيه قرآن پاسخ داد كه :
    اى مردم !... ما همه شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را گروه گروه و قبائل گوناگون قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. همانا گرامى ترين شما نزد خداوند، با تقواترين شماست و خداوند، دانا و آگاه است (54)
    نزول اين آيه ، در شاءن بلال و در رد ملاك هاى غلط و افكار موهوم كافران بود و مرتبه و مقام بلال را دو چندان بالا برد.

    بلال شكنجه شده ديروزى ، اينك در سايه اسلام ، عزيز و گرامى است .
    برده آزار ديده عصر جاهليت ، در پناه دين ، امروز محترم است .
    بلال ، در تمام مدت حيات پيامبر، اذان گوى آنحضرت بود و بانگ جانبخش ‍ او در دعوت مردم به نماز، تا آخرين روز زندگى رسول خدا ، طنين افكن بود.
    اما... پس از رحلت پيامبر، بلال ديگر اذان نگفت . زيرا آنكس را كه بلال ، به پيشوائى و امامتش براى مسلمانان عقيده داشت ، با مسلمين نماز نمى خواند. كسان ديگرى بودند كه بلال نمى خواست
    مؤ ذن آنان باشد.
    از اينجهت ، رخت سفر به شام بست و تا پايان عمر، در همانجا ماند و ملت اسلام را براى هميشه ، در انتظار شنيدن
    اذان بلال گذاشت .
    در اين نوشته ، با ترسيمى از چهره الهام بخش و مصمم بلال آشنا مى شويم تا شايد از رهگذر اين شناخت و معرفت ، از
    اسوه اى ديگر تاءسى بجوئيم و از الگوئى ديگر كه تربيت شده دامان اسلام است ، الهام بگيريم .
    انسان نمونه اى كه :
    در راه دين و در ره ايمان و اعتقاد
    كوهى است استوار
    هرگز نكرده است براى كسى سجود
    جز بر خداى دادگر و آفريدگار
    آرى ... بلال ، اسوه ايمان و زندگى است
    نام و وفا و عشق و فداكارى بلال
    صبر بلال و همت و جانبازى بلال ،
    جاويد و زنده است .
    از ما درود پاك بر آن قهرمان صبر


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh در آستان اسلام ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐





    در آستان اسلام

    بلال ، فرزند رباح حبشى ، از اصل و تبار مردم حبشه در آفريقاى سياه بود كه سال ولادت او را، دهمين سال پس از عام الفيل دانسته اند. پدر و مادر بلال برده بودند و بلال ، دوران نوجوانى و جوانى خود را همزمان با اوج فسادها و تباهى هاى قريش سپرى كرد.
    قريش ، اهل ستم و فساد و گناه بودند، حتى گاهى مجالس عشرت و لهب و لعب خود را در كنار خانه خدا بر پا مى كردند.
    بلال ، بخاطر فطرت پاكش ، از فسادهاى قريش ، رنجيده خاطر مى شد و خود عملا مى كوشيد تا به فساد كشيده نشود.
    صداقت و پاكى بلال باعث شده بود، با اينكه برده اى سياه بود، مورد توجه قرار گيرد و به او احترام قائل شده و كارهاى بزرگ به او بسپارند. گر چه بلال ، در محروميت و تحقير، همچون ديگر بردگان بود ولى به خاطر خصلت هاى نيكش ، نسبت به بردگان ديگر از موقعيت بهترى برخوردار بود.

    در عين حال ، نفرتى كه از مشركان و اربابان داشت ، سر جاى خود محفوظ بود و با گذشت سالها، نفرت و بيزارى او از فسادهاى اربابان عياش و سودجو و ظالم بيشتر مى شد و در پى چاره و فرصتى بود كه بتواند روح پاكش را تعالى بخشد و از بند آن بندگان شهوت و قدرت و صاحبان زر و زور نجات بخشد.
    وقتى خورشيد اسلام در مكه درخشيد و حضرت محمد (ص ) به پيامبرى و نجات انسانها مبعوث شد، بلال ، در حدود سى سال داشت .
    بعلت رفت و آمدهايش به شهر، خبر دعوت جديد محمد (ص ) را شنيد. روح تشنه اش به دنبال اخبارى تازه و آگاهى دقيق تر از پيام دعوت اين پيام آور بود. كم و بيش بعضى از آيات قرآن هم به گوشش خورده بود.
    يك شب پس از انجام كارهايش ، فرصتى پيدا كرد و خود را به حضرت رسول (ص ) رساند و از زبان مباركش آيات قرآن را شنيد. اشك شوق در چشمان بلال ، حلقه زد. او گمشده اى را پس از ساليان دراز يافته بود و اينك ، متواضعانه ، خود را بر قدم هاى آن پيامبر افكند و اسلام را پذيرفت . گر چه بلال مى دانست بخاطر مسلمان شدنش ، شكنجه ها و آزارهائى را در پيش ‍ خواهد داشت ، ليكن عشق او به حق و دلباختگى اش به پيامبر و آئين او، او را براى تحمل هر گونه شكنجه و سختى در راه ايمان ، آماده ساخته بود.
    دور از چشم اربابانش و براى مصون ماندن از اذيت آنان ، هر شب مخفيانه به ديدار پيامبر مى رفت و جان شيفته خود را در زمزم كلام آن پيامبر پاك ، طراوتى تازه مى بخشيد.
    رفت و آمدهاى او به حضور پيامبر، كم كم آشكار شده بود.
    روزى در مسجدالحرام در حال طواف به دور كعبه بود. وقتى به بت ها رسيد به آنها پرخاش و اهانت كرد و به يكى از آنها آب دهان انداخت . بى خبر از اينكه يكى از مشركين ، تمام رفتار او را زير نظر دارد. خبر به
    اميه بن خلف ، صاحب بلال رسيد. (56)
    اميه ، كه از سرسخت ترين دشمنان اسلام و رسول خدا (ص ) بود و هرگز باورش نمى شد كه برده اى از بردگانش به اسلام بگرود، بشدت خشمگين شد و گفت : بلائى بر سر او بياورم كه ديگر كسى هوس مسلمان شدن نكند.
    بلال هم آمادگى براى تحمل شكنجه را داشت . صحبت هاى اميه با او، هرگزنتوانست او را قانع كند كه دست از پيامبر و دين او بكشد. از اين رو تصميم گرفت كه با خشونت رفتار كند.


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-10-2010 در ساعت 21:29
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh شكنجه در راه خدا▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐




    شكنجه در راه خدا
    اينك درون مكه ، خبرهاى تازه اى است
    در گوشه و كنار،
    از قدرت و شكيب غلامى خداپرست
    بحث است و گفتگوست
    اينك بلال ، زير شكنجه است ،
    - بى دفاع !
    در زير آفتاب
    جان در گلو، نداى زبانش : احد، احد،
    با پيكرى كبود و سيه فام و زخمدار
    در راه فكر و ايده خود مى كشد عذاب
    جسم نحيف و لاغر اين برده سياه
    مى سوزد از حرارت و گرماى آفتاب در زير تازيانه ارباب زور و زر
    ديگر نمانده پيكر او را توان و تاب .
    صبحى اميد بخش ، پس از اين شب سياه
    افكنده است در دل او آتش يقين
    پاينده نيست ظلمت شب ،
    - صبح مى دمد!
    ديرى نمى كشد كه صداى اذان او
    خواهد فكند، در دل اين آسمان ، طنين
    بر بام كعبه ، بانگ اذانش چنان رساست ،
    كز صولتش به لرزه فتد قلب مشركين
    الله اكبرش بدمد روح انقلاب ،
    در جان مسلمين ...
    برنامه شكنجه ، آنهم در ملاء عام و در برابر چشم ديگران ، رسمى بود كه سران شرك براى زهر چشم گرفتن از ديگران ، به آن مى پرداختند، بعلاوه اين را نوعى تفريح و سرگرمى هم به حساب مى آوردند.
    اينك طبق اعلام در شهر، مردم زيادى به تماشاى صحنه شكنجه و آزار بلال ، غلام اميه بن خلف جمع شده بودند. مردم ، هم سرسختى اميه را در دشمنى با اسلام مى دانستند و هم اشتياق زائدالوصف بلال را به دين محمد (ص ) و منتظر بودند ببينند بر سر اين برده سياه چه خواهد آمد.
    برخلاف انتظار اميه ، صحنه آزار بلال ، نه تنها مانع از گرايش افراد به اسلام نمى شد، بلكه ميزان مقاومت و استوارى مسلمين را هم در راه آئين خود، بيشتر مى كرد و مقاومت مردانه بلال در زير شكنجه ها، عده اى را به اسلام ، جذب مى كرد. بلال يكى از هفت نفرى بود كه اسلام خود را آشكارا كرده بود.
    خاندان ياسر هم (ياسر، سميه و پسرشان عمار) از اين گروه بودند كه بخاطر دينشان مورد شكنجه هاى سخت قرار گرفتند و ياسر و سميه اولين شهداى راه اسلام بودند كه قامت استوارشان درهم شكست و به شهادت رسيدند ولى ايمان و اراده شان درهم نشكست .
    بلال هم از اين جمع بود و به همين جهت هم شديدا مورد شكنجه قرار گرفت و به دستور اميه ، در مقابل ديدگان مردم ، با دست ها و پاهائى بسته ، در زير آفتاب سوزان حجاز، روى زمين داغ خوابانده مى شد و سنگى بزرگ بر روى سينه او نهاده مى شد تا بدنش به زمين داغ چسبيده و گوشت پيكرش و پوست بدنش بسوزد. (57)
    بلال ، دل به خدا سپرده بود و بدون ناله و افغان ، تحمل مى كرد و فقط نداى
    احد، احد سر مى دادم
    يادى از ناله جانسوز بلال
    كه در اين دشت پر از خوف و گزند به
    احد بود بلند...
    بلال ، در برابر خواسته اميه كه اصرار داشت تا از آئين محمد دست بردارد يا آنقدر در اين حالت بماند تا بميرد، جواب مى گفت :
    اى اميه ! همچنانكه قبلا گفته ام . ايمان به رسالت محمد (ص ) از روى هوى و هوس نبوده كه گاهى به آن دل بندم و ساعتى از آن دل بركنم . تو مرا از عذاب و رنج مى ترسانى ؟ يقين بدان كه در زير شديدترين رنج ها، جز شهادت بر وحدانيت خدا و رسالت محمد (ص ) سخنى از زبانم نخواهى شنيد




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 04-10-2010 در ساعت 16:51
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh تن فداي آن خار مي كرد بلال ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐



    تن فداي آن خار مي كرد بلال

    شكنجه ها ادامه مى يافت ، سنگهاى گداخته بر پوست بدنش مى چسبيد و آنرا مى سوزاند، و گاهى پوست بدن كنده مى شد. بعضى از تماشاچيان از ديدن اين صحنه رقت انگيز، چشم خود را مى بستند و به سوى ديگر نگاه مى كردند ولى ابوجهل و اميه و ديگر دشمنان پيامبر، از تماشاى عذاب بلال ، لذت مى بردند و قهقهه سر مى دادند و شادى مى كردند.
    بلال ، با قدرت ايمان و اراده آهنينش ، پايمردى و استوارى نشان مى داد اميه به ستوه مى آمد و فكر مى كرد بلال ، ديگر دست از پيامبر و خدا مى كشد، وقتى به نزديك او مى رفت ، مى ديد كه بلال با رمق اندك و نفس هاى ضعيف ، همچنان
    احد، احد مى گويد و خدا رابه يگانگى مى خواند.
    اميه بيشتر خشمگين مى شد و دوباره آزار و شكنجه را از سر مى گرفت .
    بلال ، قلبش به درياى توكل و صبر متصل بود و با ياد خدا، مرهمى از
    ذكرالله بر زخمهاى بدن خويش مى نهاد و حماسه اى شگفت ، از پايدارى و استقامت در راه عقيده مى آفريد. صبر و تحمل بلال ، به راستى اربابانش را به زانو در مى آورد، و آنان با همه قدرت و تسلط، عاجز و درمانده مى شدند. رهايش مى كردند تا زخمهايش خوب شود و براى شكنجه اى ديگر آماده گردد.
    اميه ، فردايش به بلال مى گفت :
    من ديروز تو را زياد شكنجه نكردم تا شايد برگردى و به تو رحم كردم . اگر از عقيده ات دست برندارى ، امروز كارى مى كنم كه رفتار ديروز، پيش آن كوچك باشد.
    بلال :
    اميه !فكر نكن كه با شكنجه و تهديد بتوانى عقيده ام را متزلزل ، يا دگرگون سازى .
    اميه ! مردن در راه اسلام ، برايم بسيار شيرين و گواراست .
    فرداى آنروز، مردم دوباره براى تماشاى مقاومت سياه حبشى در مقابل شكنجه ها، جمع شدند.
    به دستور اميه ، بلال را آوردند. زخمهاى ديروزش هنوز خوب نشده بود. ريسمانى بلند به دستهايش بستند. پاهايش نيز بسته بود به ميدان آوردند و دو سر طناب را چند نفر گرفته و شروع به دويدن كردند.
    بلال دست و پاى بسته ، با اولين حركت آنان ، نقش زمين شد و آنان او را روى زمين ، بر پستى و بلندى مى كشيدند و بلال صدمه بيشترى مى ديد و چنان مجروح مى شد كه اميد زنده ماندنش نبود. در عين حال ، لبهايش ‍ همچنان شعار مقدس و توحيدى
    احد، احد را تكرار مى كرد.
    گاهى هم بر بدن لخت او، لباس داغ و بافته شده از آهن پوشانده و او را زير آفتاب سوزان بيرون مكه رها مى كردند.
    تكرار اينگونه شكنجه ها، تنها مقاومت و ايمان بلال را بيشتر مى كرد و كوچكترين تاءثيرى در متزلزل ساختن ارده استوار او نداشت . صبر بزرگ و تحمل عظيم بلال ، همه را تحت تاءثير قرار مى داد و همه افراد، دوست و دشمن ، مؤ من و مشرك او را تحسين مى كردند.
    حتى يك عالم مسيحى كه آنروزها مورد احترام همه بود، روزى هنگام عبور از كنار بلال ، با ديدن اين صحنه ها و مقاومت بلال ، گفت :
    ثبات و بردبارى بلال و ايمان او به آئين يكتاپرستى مرا مجذوب خود ساخته است . به خدا سوگند، اگر اين غلام ، در اين راه شهيد شود من قبر او را زيارتگاه قرار داده و به عنوان بركت يافتن ، قبرش را زيارت مى كنم .
    گاهى افراد، از روى خيرخواهى و نصيحت ، از بلال مى خواستند كه تقيه كند و براى حفظ جانش آنچه را مى خواهند بگويد، ولى عشق به خدا و رسول و ايمان سرشار او، مانع از آن مى شد كه چنين كند و تحمل سختى در راه ايمان را بيشتر دوست مى داشت .
    جلال الدين مولوى ، در مثنوى خود، به شرح اين ماجرا پرداخته است . براى علاقه مندان به شعر و ادب ، قسمتى از بيان مولوى را در اين باره نقل مى كنيم :
    تن فداى خار مى كرد آن بلال
    خواجه اش مى زد براى گوشمال
    كه چرا تو ياد احمد مى كنى
    بنده بد منكر دين منى
    مى زد اندر آفتابش او به خار
    اواحد مى گفت بهر افتخار
    باز پندش داد. باز او توبه كرد
    عشق آمد توبه او را بخورد
    توبه كردن زين نمط بسيار شد
    عاقبت از توبه او بيزار شد
    فاش كرد، اسپرد تن را در بلا
    كاى محمد،اى عدو توبه ها
    اى تن من ، وى رگ من پر ز تو
    توبه را گنجا كجا باشد درو
    توبه را زين پس ز دل بيرون كنم
    از حيات خلد، توبه چون كنم ؟
    عشق ، قهار است و من مقهور عشق
    چون شكر شيرين شدم از شور عشق
    برگ كاهم پيش او اى گردباد
    من چه دانم كه كجا خواهم رفت
    گر هلالم ، گر بلالم ، مى دوم
    مقتدى بر آفتابت مى شوم
    عشقان بر سيل تند افتاده اند
    بر قضاى عشق ، دل بنهاده اند
    همچو سنگ آسيا اندر مدار
    روز و شب گردان و نالان بى قرار
    گر ز زخم خار، تن غربال شد
    جان و جسمم گلشن اقبال شد
    بوى جانى سوى جانم مى رسد
    بوى يار مهربانم مى رسد
    پيش مشرق ، چارميخش مى كنند
    تن برهنه ، شاخ خارش مى زنند
    از تنش صدجاى ، خون برمى جهد
    او احد مى گويد و سر مى نهد



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 04-10-2010 در ساعت 16:53
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh آزادي بلال ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐




    آزادى بلال


    رسول خدا (ص ) كه غمخوار ملت بود، بيش از همه رنج روحى مى كشيد و از شكنجه شدن ياران مسلمانش در ناراحتى بود و همواره در فكر مسلمانان زير شكنجه بود و از حالشان خبر مى گرفت و به آن سركشى مى كرد و به صبر و پايدارى دعوتشان مى كرد و به آنان ، بخاطر اين استقامت در راه دين و وفادارى به آئين خدا، نويد بهشت مى داد.
    شكنجه بلال به اوج رسيده ، توان بدنى او بشدت رو به ضعف نهاده و امكان شهادتش بسيار بود.
    رسول خدا (ص ) پيشنهاد كرد كه براى خلاصى بلال از اين شكنجه ها، از صاحبش خريدارى شده و در راه خدا آزاد گردد.
    اميه بن خلف هم از مقاومت بلال به ستوه آمد و از طرفى مى ديد كه بلال ،ديگر خدمتگزار او نخواهد بود و اگر هم او را بكشد مايه سرافكندگى است ، با پيشنهاد پيامبر موافقت كرد و بدينصورت ، نام افتخارآميز بلال ، در كنار ديگر بردگانى كه آزاد شده بدست پيامبر بودند قرار گرفت .
    بلال ، پس از بهبودى ، تلاش گسترده اى را در راه اسلام آغاز كرد و عاشقانه در راه دين خدا فداكارى نمود و در تمام لحظه ها و ايام پرخطر و دشوار، در كنار حبيبش محمد (ص ) بود و دوران گرسنگى و سختى
    شعب ابيطالب را هم در كنار مسلمانان بود. آوازه ايمان و صبر بلال ، همه جا پيچيده و به او عظمتى كم نظير و نفوذ كلامى فراوان بخشيده بود و تا زمان هجرت به مدينه با بيان شيرين خود همواره به تبليغ و ترويج اسلام مى پرداخت .


    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-10-2010 در ساعت 21:31
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh هجرت به مدينه ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐




    هجرت به مدينه

    بلال ، يكى از آن دسته از مسلمانانى بود كه پيش از هجرت پيامبر به مدينه (يثرب ) عزيمت كرده بود، بلال ، كه قلبى شيفته محمد داشت و دورى از او را به سختى تحمل مى كرد، با اينكه تب شديدى داشت در عين حال ، روزها بر سر راه مكه مى نشست و در زير آفتاب ، چشم انتظار آمدن پيامبر به مدينه بود. تا اينكه دوران انتظار به سر آمد، هنگام ورود آنحضرت به مدينه ، بلال ، همراه عده قابل توجهى از مردم كه به پيامبر ايمان داشتند ولى او را نديده بودند با شور و شوقى زائدالوصف به استقبال پيامبر شتافتند و مقدم پيامبر را بر ديار يثرب گرامى داشتند.
    با ورود پيامبر به مدينه ، كارهاى جديد و سروسامان دادن به وضع مردم و تشكيل حكومت بر اساس اسلام شروع شد.
    پيامبر اسلام ، در آغاز ورود به مدينه ، با همكارى مسلمانان مسجدى را جهت عبادت و اجتماعات مسلمين بنا كرد و براى تحكيم رشته هاى پيوند مسلمين ، عقد اخوت و پيمان برادرى بين مسلمانان ايجاد كردند. در اين ميان ، بلال هم با
    عبيده بن حارث بن عبدالمطلب برادر شد. عبيده از مسلمانان فداكارى بود كه بعدا در جنگ بدر، در كنار پيامبر و على (ع ) جهاد كرد و مجروح شد و چند روز بعد، در بين راه ، هنگام بازگشت پيامبر از جنگ بدر، وفات كرد.




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-10-2010 در ساعت 21:35
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh اولين موذن ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐




    اولين مؤ ذن

    در همان روزهاى نخست هجرت به مدينه ، ضرورت ايجاد مى كرد كه براى خبردادن به مردم جهت حضور در نماز جماعت و شركت در مسجد، يك وسيله و شعار اعلان وجود داشته باشد.
    اذان ، از سوى خداوند به صورت وحى بر پيامبر نازل شد و پيامبر (ص ) به حضرت على (ع ) فرمود كه اذان را به بلال تعليم دهد.

    بدينگونه بود كه بلال ، عنوان افتخارآميز اولين مؤ ذن را در اسلام ، دريافت كرد، بلال ، گر چه يك سياه حبشى و غلام آزاد شده اى بود، ولى اينك به عنوان مؤ ذن پيامبر و سخنگوى رسمى دين خدا از طرف پيامبر انتخاب شده است و اين امتياز، بخاطر تقوا و تعهد و تقرب او به خداست . گر چه در آن روزگار، كسانى كه صوتى دلنشين تر و لهجه اى فصيحتر از بلال داشتند فراوان بودند ولى پاكدلى و ايمان و خلوص بلال ، او را تا آن پايه و حد بالا برد و فضيلت يافت .
    از آن پس ، بلال همواره همراه پيامبر بود، در سفر و حضر، در مسافرت ها و جنگ ها، مؤ ذن رسول الله (ص ) بود و نداى او به تكبير كه بلند مى شد، خداجويان و حق پرستان از هر سو به مسجد روى مى آوردند تا در نيايش ‍ دسته جمعى نماز، به پيامبر اقتدا كنند.
    بلال ، پس از هر اذانى كه براى نماز مى گفت ، به در خانه پيامبر مى آمد و مى گفت :
    حى على الصلاه ، حى على الفلاح يا رسول الله و با دين پيامبر، شروع به اقامه گفتن مى كرد تا آنكه نماز شروع شود.
    بلال ، مؤ ذنى وقت شناس و دقيق بود، پيامبر مى فرمود: روزه هايتان را با اذان بلال ، شروع و ختم كنيد كه دقيق است .
    بارها پيامبر خدا، به بلال مى فرمود:
    ارحنا يا بلال يعنى : اى بلال ، با اذان گفتنت به ما روح و نشاط ببخش ، اذان بگو تا به نماز بايستيم .
    بلال ، شب ها هنگام سحر به مسجد مى آمد و كنار ديوار مى نشست ، لحظاتى به آسمان نگاه مى كرد و در عظمت آفرينش خدا مى انديشيد و قبل از اذان ، با خداى خود نيايش مى كردم
    سخن پيامبر به بلال در مورد اذان ، نشانه خلوص دل و قلب سرشار از ايمان و صفاى باطن آن مسلمان روشن ضمير است .
    جان كمال است و نداى او كمال
    مصطفى گويان ، ارحنا يا بلال
    اى بلال ، افراز بانگ سلسلت
    زاندمى كاندر دميدم در دلت
    اى بلال اى گلبنت را جان سپار
    خيز و بلبل وار، جان مى كن نثار
    زان دمى كادم از آن مدهوش شد

    هوش اهل آسمان بيهوش شد.



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-10-2010 در ساعت 21:36
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh پاسخ : ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐



    ازدواج

    بلال ، در سفرى كه به همراه برادرش به يمن داشت تصميم به ازدواج گرفت . هنگام خواستگارى خود را اينگونه معرفى كرد:
    من بلال ، و اين مرد برادرم ، هر دو غلامى از حبشه بوديم ، گمراه بوديم ، كه خداوند هدايتمان كرد، برده بوديم كه خداى كريم ، آزادمان كرد. اگر به ما دخترانتان را بدهيد، الحمدالله ، خدا را سپاس ، و اگر ندهيد، الله اكبر، خدا بزرگ است .

    قبل از آنكه جواب قطعى به بلال بدهند، پيش پيامبر آمده و با گفتن جريان ، از آنحضرت نظر خواستند. حضرت سه بار بلال را به آنان پيشنهاد كرد و فرمود:

    چه كسى را مى خواهيد بهتر از او، كه مردى از اهل بهشت است ...

    نوع خواستگارى بلال ، و نيز كيفيت پاسخ دادن پيامبر به مشورت بستگان دختر، راهنماى خوبى در جهت يك ازدواج اسلامى است و ملاك ها و معيارهاى ارزش را در اسلام بيان مى كند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh بلال در ميدان هاي جنگ ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐




    بلال ، در ميدان هاى جنگ
    حضور بلال در صحنه هاى كارزار و ميدان هاى جهاد، نشانه آنست كه او، اسلام را در همه ابعاد، شناخته و پذيرفته و عمل كرده بود. تنها اهل نماز و اذان نبود، بلكه قهرمان نبرد و مرد جنگ هم بود.
    بلال تقريبا در همه جنگ ها شركت داشت . در جنگ بدر، كه به پيروزى اسلام و شكست مسلمين انجاميد، هنگام جمع آورى اسرا، يكى از مسلمانان هم
    اميه و پسرش را گرفته و به سوى اردوگاه مسلمين مى آورد. تا چشم بلال به آن دو افتاد و اميه ، اين دشمن ديرين اسلام و شكنجه گر معروف را شناخت ، به انصار بانگ زد كه : اين اميه ، رئيس ‍ كفر است . آنگاه گفت : والله ما نجوت ان نجوت : بخدا سوگند، نجات نيابم اگر بگذارم كه تو نجات يابى !
    انصار كه از اميه و اذيت هاى او نسبت به مسلمانان در مكه ، جريانات زيادى شنيده بودند، با صداى بلال ، به كمك او شتافتند و اميه بن خلف و پسرش ‍ را از پاى درآوردند.
    بدينصورت ، اميه ، كه يكى از سران شكنجه نسبت به مسلمانان ، بخصوص ‍ در مورد بلال بود، به دست همين برده سياه مسلمان ، به كيفر دنيوى آنهمه ستم هايش رسيد.
    در جنگ هاى ديگر هم كه بلال ، حضور داشت ، يكى از مسؤ ليت هايش ‍ ابلاغ پيام هاى رسول خدا به نيروهاى اسلام بود. در جنگ احد، كه به شكست مسلمين منتهى شد، بلال ، پيام پيامبر خدا را نسبت به بسيج دوباره نيروهاى اسلام و تعقيب دشمن در فرداى آنروز، اعلام كرد. در جنگ احد با يهود
    بنى قريظه نيز، اعلان جنگ را از طرف پيامبر، بلال بعهده گرفت . در صحنه ها و ميدان هاى ديگر هم ، حضور بلال ، اين صحابى پاكباخته و روشندل و بصير، به خصوص در اوقات نماز و دعوت مسلمين به حضور دز نماز جماعت ، چشمگير بود.
    در عين حال كه پيامبر، بلال را به شدت دوست مى داشت ، اشتباهاتش را به او تذكر مى داد. از جمله در جنگ خيبر، هنگامى كه بلال ،
    صفيه دختر حى بن اخطب را به اتفاق يك زن ديگر به اسيرى گرفته و به حضور پيامبر آورد، آنها را از كنار جسدهاى كشته هايشان در ميدان جنگ عبور داد. صفيه از ديدن آن منظره بسيار ناراحت شد و صورت خراشيد و خاك بر سر ريخت و با صداى بلند گريه كرد، پيامبر وقتى از واقعه باخبر شد به بلال فرمود: مگر رحم و عاطفه از تو رفته است كه زن اسير را از كنار كشته ها عبور دادى ؟
    اين تنها بارى بود كه بلال ، مورد عطاب پيامبر قرار گرفت .
    و اين درسى از انسانيت است كه پيامبر اسلام ، حتى در ميدان جنگ نسبت به اسير مى دهد.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-10-2010 در ساعت 21:37
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,909
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    parandeh بلال ، خزانه دار پيامبر ▐✿▐✿▐✿▐ بلال حبشي ▐✿▐✿▐✿▐




    بلال ، خزانه دار پيامبر

    بيت المال مسلمين را در اختيار داشتن و خطا نكردن و سوء استفاده ننمودن ، دليل تقواى مالى انسان و نشان تعهد و خداترسى اوست .
    بلال ، در مدينه خزانه دار پيامبر هم بود. پولهائى كه از خمس اموال و غنائم جنگى و يا پولهايى ديگر كه بدست پيامبر مى رسيد، در اختيار بلال قرار مى گرفت . هر فقير و نيازمندى كه به پيامبر مراجعه مى كرد، آنحضرت او را به بلال ارجاع مى داد تا براى او طعام و لباس تهيه كند.
    بلال ، محتاجان را هرگز رد نمى كرد، حتى اگر در صندوق ، پولى نبود، از جاى ديگر قرض مى كرد و حوائج آنان را برطرف مى كرد. هيچگاه فقيرى را رد نكرد.
    به دستور پيامبر، هرگز ثروتى را ذخيره نمى كرد بلكه در راه رفع احتياجات مردم مصرف مى كرد يك بار، پيامبر وارد شد و پيش بلال ، كيسه اى از خرما ديد. پرسيد: اين چيست ؟
    بلال پاسخ داد: براى تو و مهمانت نگه داشته ام .
    حضرت فرمود: آيا نمى ترسى كه شعله هاى آتش باشد؟ آنرا در راه خدا انفاق كن و نترس . خداوند چيز كم را بركت و افزايش مى دهد و به پاداش ‍ زياد مى پذيرد.
    بلال ، وكيل خرج پيامبر و ماءمور خريد خانه آنحضرت هم بود
    و به همين خاطر به خانه پيامبر، رفت و آمد زيادى داشت و به خدمتگزارى به خاندان پيامبر، خصوصا حضرت زهرا (ع ) علاقه بسيار داشت .
    حتى يكبار كه پيامبر و مسلمين در مسجد نشسته و منتظر اذان بلال بودند تا نماز بخوانند، علت دير آمدنش را پيامبر پرسيد. بلال پاسخ داد: به خانه فاطمه (ع ) رفتم ، او مشغول دستاس كردن بود و حسن گريه مى كرد. گفتم :اى دختر پيامبر! اجازه بده دستاس كنم يا حسن را نگه دارم تا شما گندم را آسياب كنيد. فرمود: من به نگهدارى فرزندم سزاوارترم . او حسن را برداشت تا آرام كند و من مشغول دستاس كردن شدم و بهمين جهت تاءخير پيش ‍ آمد.
    پيامبر فرمود: به او مهربانى كردى ، خدا هم با تو مهربانى فرمايد.





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-10-2010 در ساعت 21:38
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 5 راه براي حفظ علاقه در رابطه ي زناشويي!
    توسط خادمه زینب کبری(س) در انجمن خانواده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 21-10-2010, 17:23
  2. ۩~*~۩تصاويرراهپيمايي مردم مسلمان ايران دراعتراض به سوزاندن قرآن۩~*~۩
    توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* در انجمن محل درج مطالب مرتبط به هتك حرمت قرآن مجيد
    پاسخ: 134
    آخرين نوشته: 18-09-2010, 20:08
  3. اطلاعات دارويي(داروخانه)
    توسط montazeran در انجمن داروشناسي
    پاسخ: 26
    آخرين نوشته: 17-09-2010, 16:40
  4. جمعه ؛ راهپيمايي سراسري عليه هتک حرمت قرآن
    توسط مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* در انجمن محل درج مطالب مرتبط به هتك حرمت قرآن مجيد
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 15-09-2010, 14:49
  5. جن و فرشته چه تفاوتهايي دارند ؟
    توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* در انجمن علوم قرآن
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 12-09-2010, 18:58

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi