كلاغ هاي شايعه
روزی یکی از آشنایان سقراط با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی درباره ی یکی از شاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: صبر کن! قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تو می خواهم آزمون کوچکی را که نامش (سه پرسش )است پاسخ دهی.
مرد پرسید: سه پرسش؟
سقراط گفت: بله درست است. پیش از اینکه درباره ی شاگردم با من صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری با چند سوال آزمایش می کنیم .
مرد پاسخ داد : نه، فقط در موردش شنیده ام.
سقراط گفت: بسیار خوب، پس واقعاً نمیدانی که خبر درست است یا نادرست.
مرد پاسخ داد: نه، بر عکس…
سقراط ادامه داد: پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
مرد پاسخ داد: نه، واقعا…
سقراط نتیجه گیری کرد: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟
در سوره احزاب، خداوند، شایعه سازان را با منافقان که در قلب هایشان مرض و ناپاکی است، برابر دانسته است. 1) آیا کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟ 2) آیا آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟ 3) آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟
( سوره احزاب، آیه 61)