هو الحق
باسمه تعالی و له الحمد با عرض سلام و ارادت
1. واژه نور دخیل است و از زبان سریانی و عبری وارد عربی شده است. آیا واژه اصیل امتیازی نسبت به واژه دخیل دارد؟
2. چرا باری تعالی واژه در آیه 69 سوره الزمر «أشرقت» را به کار برد؟ چرا واژه «أضائت» را به کار نبرد؟
3. نیز چرا نور را به رب اضافه نمود؟ چرا مانند بعضی آیات دیگر"نوره" استعمال نشده است؟
پاسخ:
1.کارکرد اصلی واژگان این است که برایالقای مقاصد اهل زبان به کار می رود. از این نظر میان واژه اصیل و دخیل هیچ تفاوتیوجود ندارد. اصیل گرایی در هر زبانی از تعصب اهل زبان بر می خیزد و هیچ ارزش علمیندارد.
2.کاربردهای قرآنی درباره «أشرقت» ودیگر متشقات آن و نیز «أضائت» و دیگر مشتقات آن نشان می دهد که هر دو برای روشناییخورشید به کار می رود. تنها تفاوتی که میان آن دو به چشم می خورد، این است که«أشرقت» برای روشنایی خورشید در آغاز روز به کار می رود؛ اما «أضائت» برای روشناییبه طور مطلق به کار می رود؛ اعم از این که برای خورشید باشد یا آتش، و اعم از اینکه برای آغاز روز باشد یا غیر آن.
به نظر می رسد، در آیه زمر درخشش احساس حضور خدا در قیامت به سر زدن خورشید از مشرق تشبیه شده است. گویا آدمی تا قبل از قیامت نسبت به احساس وجود خدادر تاریکی قرار دارد و حضور خدا را به وضوح احساس نمی کند و با برپایی قیامت گویاخورشید وجود خدا طلوع می کند.
3. گویا سئوال شده است، چرا گاهی «نور» به «الله» اضافه شده است و گاهی به «ربّ». «ربّ» درقرآن به معنای پادشاه است؛ به همین رو گفته شده است که او عرش(تخت پادشاهی)، خزینه(محل نگهداری دارایی ها)، جنود (سپاهیان) و جز این ها دارد؛ بنابراین در «ربّ» معنای پادشاهی نهفته است؛ اما در «الله» چنین نیست و تنها یک اسم برای خداست، بدوناین که متضمن معنایی باشد. در آیه «وَ أَشْرَقَتِ اْلأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» (زمر،69) خداوند به پادشاهی تشبیه شده است که بر زمین حکومت می کند و در روز قیامت گویاپادشاهی است که بر مردم ظاهر می شود.
بنابراین چه کلمه «أشرقت» و چه کلمه «ربّها» برایتجسم بهتر حضور خدا در قیامت به کار رفته است.