ماهيت حكومت قرآني
يکي از وجوه تمايز يک نظام سياسي از نظام هاي سياسي ديگر نگاه خاصي است که به جايگاه حکومت و وظايف و اختيارات و اهداف آن دارد. لذا لازم است در بحث از حکومت اسلامي که به بهترين وجه خود در حکومت جهاني قراني امام زمان (روحي له الفداه ) اجرا خواهد شد اين موارد نيز مورد بررسي قرار گيرد لذا در اين پست و چند پست بعدي سعي خواهد شد ماهيت و اهداف حکومت از منظر اسلام و وظايف کارگزاران حکومت ديني در حد امکان از منظر قران مورد بررسي قرار گيرد
ماهيت حکومت قرآني :
مراجعه به ايات و روايات نشان دهنده اين مساله است که در بينش قراني حکومت و تصدي منصب هاي حکومتي به خودي خود داراي ارزش و کمال نيستند حکومت برعهده گرفتن بار امانت خداوند و مسووليت است و کشيدن اين بار امانت نيازمند اهل بودن و دارا بودن شرايط و ويژگيهاي خاصي است به همين علت در حاکم اسلامي ويژگيها و شرايط خاصي لحاظ شده است .
خداوند تبارک و تعالي در سوره نساء آيه 58 مي فرمايد :
"انَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَميعاً بَصيراً "
خداوند به شما فرمان مى دهد که امانتها را به صاحبانش بدهيد! و هنگامى که ميان مردم داورى مى کنيد، به عدالت داورى کنيد! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مى دهد! خداوند، شنوا و بيناست.
علي (عليه السلام ) در نامه اي که فرمانده سپاه اسلام در آذربايجان – اشعث بن قيس- مي نويسد ، تاکيد مي کند که حکمراني و زمامداري وي در آن جا لقمه و طعمه اي شيرين براي استفاده او نيست بلکه امانتي است که بايد در قبال آن پاسخ دهد و اموال بيت المال در واقع مال باري تعالي است که بايد با امانت کلمل از آن نگهباني کند
( نهج البلاغه تصحيح صبحي صالح نامه شماره 5)
بنابرين حکومت زماني براي حاکم کمال محسوب مي شود که بتواند قدرت سياسي را وسيله اي براي اداي مسووليت و امانت الهي قرار دهد عبدالله بن عباس نقل مي کند که هنگام خروج به سمت بصره در محلي به نام ذي قار نزد اميرمومنان رفتم که نعلين خود را پينه مي زد از من پرسيد بهاي اين نعلين چند است ؟ گفتم ارزشي ندارد ، فرمود :
و الله لهي احب الي من امرتکم ، الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا
( نهج البلاغه ، همان، خطبه 33)
به خدا قسم من اين نعلين ها را بيشتر از حکومت بر شما دوست دارم مگر اينکه حقي را به صاحبش برگردانم يا از باطلي جلوگيري کنم