صفحه 19 از 19 نخستنخست ... 91516171819
نمایش نتایج: از شماره 181 تا 187 , از مجموع 187

موضوع: ۩۞۩ حكايتها و داستانهاي عبرت اموز ۩۞۩

  1. Top | #181

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    گندم مرا زودتر آرد کن!

    زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.

    زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».

    آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»


    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #182

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سه پند لقمان حکیم به پسرش:

    در زندگی بهترین غذا را بخور
    در بهترین رختخواب جهان بخواب
    در بهترین خانه ها زندگی کن

    پسر گفت : ما فقیریم چطور این کارها را بکنم ؟

    لقمان :

    اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری ،
    هرغذایی طعم بهترین غذای جهان را میدهد

    اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی
    هرجا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است

    و اگر با مردم دوستی کنی
    در قلب آنها جای میگیری و آنوقت

    بهترین خانه های جهان مال توست


    امضاء



  4. Top | #183

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم

    بیمارستان
    در بیمارستان می فهمیم که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست.


    زندان
    در زندان می بینیم که آزادی گران بهاترین دارایی ماست.

    قبرستان
    در قبرستان درمی یابیم که زندگی هیچ ارزشی ندارد.


    زمینی که امروز روی آن قدم می زنیم فردا سقف مان خواهد بود.


    پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم.



    امضاء



  5. Top | #184

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    گفتگوى عالم و عابد

    عالمى نزد عابدى رفت و از او پرسید:نماز خواندنت چگونه است ؟
    عابد: از عبادت مثل من عابد مى پرسى ؟ با اینکه نمازم خیلى طول مى کشد
    من از فلان وقت تا فلان وقت مشغول عبادت هستم .
    عالم : گریه ات هنگام راز و نیاز چگونه است ؟
    عابد: چنان مى گریم که اشکهایم جارى مى گردد.
    عالم : براستى اگر بخندى ولى خدا ترس باشى ،
    بهتر از گریه اى است که به آن ببالى و افتخار کنى .
    (ان المدل لا یصعد من عمله شى ء):آن کس که به عملش ببالد چیزى از عملش بالا نمى رود. (مورد قبول درگاه الهى نمى شود.)



    امضاء



  6. Top | #185

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پزشک و مرد بیمار


    حافظه مردی، به تدریج داشت از کار می‌افتاد.

    پزشکی پس از معاینه‌ی دقیق گفت: می‌تواند با عمل جراحی حافظه مرد را برگرداند؛

    اما این کار یک خطر بسیار بزرگ دارد و آن این است که او ممکن است پس از عمل بینایی هر دو چشمش را از دست بدهد."

    پزشک پرسید: "کدام را انتخاب می‌کنید؟ حافظه یا بینایی‌تان را؟

    بیمار کمی فکر کرد و گفت: بینایی‌ام را ترجیح می‌دهم که ببینم به کجا خواهم رفت

    تا اینکه به‌خاطر بیاورم به کجا رفته‌ام...


    امضاء



  7. Top | #186

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    کور، کر و لال

    بهلول بر جمعی وارد شد.
    یکی از او پرسید:
    کدامیک زین سه بر تو سخت‌تر می‌بود؟ کوربودن، کربودن یا لال‌بودن؟
    بهلول گفت:
    از قضا من به هر سه دچارم و مرا خیالی نیست!
    جماعت پرسیدند:
    چگونه این‌چنینی؟ وانگهی کوری و کری و لالی هم‌زمان بسیار نامحتمل است!
    بهلول پاسخ چنین داد:
    آن هنگام که پایمال‌شدن حق خویش را ببینم و هیچ نکنم، ندای مظلومی که حقش ادا نشده را بشنوم و یاری نرسانم،
    و به خیال عافیت دم ز گفتن حتی کلامی فروبندم، هم کورم هم کر و هم لال!
    وین فقره چون من در این روزگار بسیار است


    امضاء



  8. Top | #187

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    کور، کر و لال

    بهلول بر جمعی وارد شد.
    🔸یکی از او پرسید:
    کدامیک زین سه بر تو سخت‌تر می‌بود؟ کوربودن، کربودن یا لال‌بودن؟
    🔹بهلول گفت:
    از قضا من به هر سه دچارم و مرا خیالی نیست!
    🔸جماعت پرسیدند:
    چگونه این‌چنینی؟ وانگهی کوری و کری و لالی هم‌زمان بسیار نامحتمل است!
    🔹بهلول پاسخ چنین داد:
    آن هنگام که پایمال‌شدن حق خویش را ببینم و هیچ نکنم، ندای مظلومی که حقش ادا نشده را بشنوم و یاری نرسانم،
    و به خیال عافیت دم ز گفتن حتی کلامی فروبندم، هم کورم هم کر و هم لال!
    🔸وین فقره چون من در این روزگار بسیار است


    امضاء



صفحه 19 از 19 نخستنخست ... 91516171819

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

فرشته, قضاوت, لباس ژنده, لطف پروردگار, ملتفت مطلب, ميزان فاصله ي قلب آدم ها و تٌن صدا, ماجرايي تامل برانگيز, متواضعانه, مرد و فرشته, مرد روستایی, مشکل زندگی, معامله با اهل بيت (عليهم السلام), نیمه پر لیوان, چاله اي در شعبه رود زندگي, نجوا, نخواه گناه کنی.. نمیکنی, همدردی بین حیوانات, و خدائي كه در اين نزديكي ست, یک آیه و یک داشتان بسیار خواندنی, یک جرعه, کمال ناباوری, کوتاه, کاسه های نفیس و قدیمی, کاسه آب, کرامت خداوند, گشاینده گره ها, پاسخ فرشته, پرواز پروانه, آوارگی, آدم کش فراری, آرامش, آرامش و خونسردی, الطاف و رحمات خداوند, اموز, انتظار همدردی, ایثارگر, اتفاق, اتحاد, اخلاق نیک, بهترین اره حل, بخشش و کرامت خدا وند, بخشش خدا, تقلای پروانه, تماشای پروانه, تکبر و غرور, تحمل, تصدیق دعا, ثروتمندان مشهور اصفهان, حفظ حرمت, حكيمانه, حكايات, حكايت, حكايت شمع, حكايتها, حكايتها و داستانهاي عبرت آموز, حكايتها و داستانهاي عبرت اموز, حکایات آموزنده, حکایت گواهي كبك, حکایت ارزش تجربه, حکایت تاوان عشق, حرمت, خوش رویی, خدایی مهربانتر از مادر, خدایا متشکرم, خروج از پیله, خشمگین, دیوار شیشه ای, داستان, داستان مرد میوه فروش, داستان مرد جنایتکار, داستان همدردی حیوانات, داستان کوتاه, داستان پل زندگی, داستان پند آموز, داستان تله موش, داستان عتیقه فروش, داستان عتیقه فروش و مردروستایی, داستانها, داستانهای عبرت آموز, داستانی بسیار جالب و خواندنی, داستانی بسیار خواندنی, داستانی تامل برانگیز, داستانک, درنهایت فقر و تنگدستی, درس, درس راهب هندو به شاگردش, دعای مستجاب شده, رنج و اندوه, روح وقدرت, رحمتهای خدا, رعیت, زندگی, زود, سفرعجیب, ساختن پل در زندگی, سجده, سختیها, شوهر حضرت زينب كبرى, صدای ملایم, طلب بخشش, طول زندگی, عكس پروانه, عیادت بیمار, عبدالله بن جعفر, عبرت, عبرت اموز, عشق بین دو نفر, غلام

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi