خاک قم گشته مقدس ، از جلال فاطمه
نور باران گشته اين شهر از جمال فاطمه
گرچه شهرقم شده گنجينه علم و ادب
قطره اي باشد ز درياي کمال فاطمه
تابش شمع و چراغ و کهرباي نورها
باشد از نقد جمال بي مثال فاطمه
صافي آيينه ايوان نيـــــــکو منظرش
گوشه اي از صافي قلب زلال فاطمه
عطرآگين گشته ، گر اين بارگاه جنتي
اين نسيمي است از عبير(1) بي همال(2) فاطمه
بر سر ما سايه افکن از کرامت اي بتول
شد سعيد آن کس که بُد اندر ظـِلال فاطمه
آفت دل ها ، غم است بر درگه معصومه ام
حرمت من حرمت عز و جلال فاطمه
يارب از غم ها ا مرا برهان هم از افسردگي
عفو کن ما را به قلب پرملال فاطمه
کبريا از درگهش کس را نکرده نااميد
خاصه آن کو داشت پشتيبان مثال فاطمه
1 – بوي خوش
2 – نظير ، مانند