صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    khabar بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    ۳ سال پیش بود که طی مراسمی ویژه در تالار وحدت تهران، تندیس بانوی پیشکسوت فرهنگ ایران را به او اهدا کردند.
    سیمین‌دخت وحیدی بانویی است که امروز ۸۰ سال از زندگی‌اش می‌گذرد و حدود ۶۰ سال است که می‌نویسد، می‌سراید، نقاشی می‌کشد و در عرصه‌های مختلف ادبیات و هنر انقلابی و متعهد حضوری فعال و جدی داشته و دارد؛ بانویی که وقتی وارد خانه‌اش می‌شوی بوی برنج تازه دم ایرانی به همراه انبوه کتاب‌ها و کاغذهایی که در اتاق کارش کنار میز رایانه‌اش قرار داده توجه تو را بیش از هر چیزی جلب می‌کند.
    سیمین‌دخت وحیدی هنگامی که با حوصله فراوان به سوال‌های ما گوش می‌کند و پاسخ آنها را دقیق و با جزییات کامل بیان می‌کند و در نهایت با مهربانی تمام می‌گوید برای ناهار حتما باید پیش من بمانید درست شبیه مادری است که تمام جوان‌های این سرزمین را به چشم فرزند خودش نگاه می‌کند؛ بانویی که در اوج جنگ تحمیلی، دوشادوش همین جوان‌ها در جبهه‌ها حاضر می‌شد و شعر می‌خواند و با روحیه خاص خودش برای آنها هم مادری مهربان بود.
    سیمین‌دخت وحیدی؛ بانویی که در کنار خاطرات و دیدگاه‌هایش نسبت به جریان شعر و هنر دفاع مقدس در این گفتگو از غمی سخن می‌گوید که این روزها به سراغش آمده است و با نگاهی همراه با حسرت به گذشته می‌نگرد.
    امضاء

  2. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    خانم وحیدی، شما جزو معدود شاعران و نویسندگان بانوی کشورمان هستید که در دوران ۸ سال جنگ تحمیلی بارها در قالب کاروان‌ شاعران و هنرمندان به جبهه‌ها رفتید و در کنار رزمندگان بودید. برای ما کمی از آن روزها بگویید.

    هنگامی که شما و بسیاری دیگر از دوستان وارد حوزه شعر و ادبیات دفاع مقدس می‌شوید برای من همواره این پرسش پیش می‌آید که چرا این رخداد عظیم کشور را تنها به یک مقطع و محدوده تاریخی نسبت می‌دهید و این در نظر گرفتن محدودیت‌های زمانی، شگفتی من را در پی داشته است، چراکه معتقدم ما در طول تاریخ همواره در حال دفاع بوده و هستیم و همیشه هم دفاع ما دفاعی مقدس بوده است.
    اما دوران ۸ ساله جنگ تحمیلی در مقایسه با آنچه پیش‌از آن در کشور ما و حتی در مقیاسی بزرگ‌تر در سطح جهان رخ داده بود، انصافا بی‌نظیر بود هم در حماسه‌های واقعی که گروهی از مردان و زنان نیک‌سیرت این سرزمین آفریدند و به جهان نمایش دادند و هم در پیروزی‌ها، دلاوری‌ها و تنگناهایی که در آن روزگار با آن مواجه بودیم.
    من هنوز هم با خاطرات آن دوران و حضور در جبهه‌ها زندگی می‌کنم و امیدوارم روزی بتوانم خاطرات خودم را از آن دوران و به طور کل زندگی‌ام ثبت و منتشر کنم.
    روزگاری که با شاعرانی همچون زنده یادان قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، محمود شاهرخی و سپیده کاشانی به جبهه‌ها می‌رفتیم و البته دوستان ارجمندی همچون حمید سبزواری و مشفق کاشانی و از همه مهم‌تر روانشاد اوستا هم حضور داشتند.
    امضاء

  5. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    اشاره کردید به خاطرات و حضور در جبهه‌ها در کنار دوستانی که بسیاری از آنها چه از رزمندگان و چه دوستان شاعر، امروز دیگر در جمع ما نیستند. فضای آن روزهای جبهه و جنگ و حال و هوای شاعرانه و معنوی‌اش چگونه بود؟
    من فکر می‌کنم در جبهه‌ها برخلاف آن فضای سنگینی که برخی دوست دارند به تصویر بکشند و بیان کنند در کنار ایمان، استقامت، مقاومت، رزم و جنگ همواره روحیه امید و سرزنده‌بودن رزمندگان موج می‌زد.
    نوعی همپوشانی میان ایمان و سرزندگی و طراوت وجود داشت و ما هم که به جبهه‌ها می‌رفتیم همواره تلاشمان در بالا بردن روحیه سپاه اسلام بود و حتی در کنار شعرخوانی‌ها، به شوخی و مزاح با رزمندگان می‌پرداختیم و به طور کل فضای سنگرها تغییر می‌کرد.
    به خاطر دارم که با بچه‌ها دور هم می‌نشستیم و من به شوخی به هر یک می‌گفتم کدامشان چند روز یا چند هفته دیگر شهید می‌شوند!
    من فکر می‌کنم در جبهه و میان فرزندان پاک این سرزمین آنچه مهم‌تر از همه نمایان بود، ایمان به قدرت الهی و خواست خدای متعال بود و این که قدم برداشتن در راه جهاد و اسلام را یک افتخار و وظیفه‌ای می‌دانستند که از آن به عنوان یک نعمت یاد می‌کردند.

    امضاء

  7. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    خانم وحیدی شما چند وقت در جبهه‌ها شعرخوانی می‌کردید؟
    من بیش از ۲ سال به صورت متناوب در جبهه‌ها حضور داشتم. به جرات می‌توانم بگویم در تمام عملیات‌ها در آن برهه زمانی حضور داشتم. در شکست ها، در پیروزی‌ها در غم‌ها و شادی‌ها کنار رزمندگان بودم.
    از غرب تا جنوب جبهه‌ها را می‌رفتم و شعر می‌خواندم. در جبهه‌هایی که از پیر تا جوان حضور داشتند من به عنوان یک مادر با آنها صحبت و دلجویی می‌کردم. حتی گاهی به نوجوانان دانش‌آموز یا بچه‌های کم‌سن و سال بومی همان منطقه برمی‌خوردم که نیاز به تقویت روحیه و همدردی و هم سخنی داشتند.
    امضاء

  9. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    بیشتر چه شعرهایی در جبهه‌ها می‌خواندید و مورد استقبال قرار می‌گرفت؟
    بیشتر شعرهای تهییجی و تشویقی بود که انرژی و روحیه را بالا ببرند و ذکر حماسه و دلاوری‌های دیگر رزمنده‌ها همواره در میان مضامین وجود داشت و حتی به صورت مشخص به برخی عملیات‌ها و پیروزی‌ها هم گاهی اشاره می‌شد.
    نکته‌ای در شعرهای شما وجود دارد که برای من بسیار جالب و تامل‌برانگیز بود. این که اغلب یا حتی می‌توانم بگویم تمام شعرهای دفاع مقدسی که شما سروده‌اید از موضع قدرت و پیروزی است و حتی گاهی که به دلیل یک شکست مقطعی فضا ناامید و تیره بوده باز هم شاهد هستیم که شما در مضمون‌هایتان به سراغ پنجره‌های تازه و رو به آینده رفته‌اید و از این زاویه سخن گفته‌اید مثلا:
    برای رویش شب‌بوها فرصتی دیگر هست
    مجال سبزتری در دل برای عشق میسر هست
    به شهر سوخته‌ام زخمی اگر که مانده به جا
    به هر طرف نظر اندازم هزار نخل تناور هست…
    امضاء

  11. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    این روحیه بالا و نگاه روشن از کجا در شعر شما ریشه کرده است؟
    خب ببینید ما می‌رفتیم در جبهه‌ها شوخی می‌کردیم و می‌خندیدیم. گاهی حتی برخی دوستان، شعر طنز می‌خواندند. از سوی دیگر من خودم همیشه از آه و ناله بدم می‌آید. من معتقد هستم گریه و ناله هیچ گاه فایده‌ای ندارند و انسان باید با مشکلاتش روبه‌رو شود.
    پس فکر می‌کنم مقداری از این مضمون‌های استوار و محکم به دلیل روحیه شخصی من است، چون بندرت اشکم جاری می‌شود و کمتر زمانی است که در برابر مشکلات و سختی‌ها احساس ضعف کنم.
    اما بهتر است این گونه هم بگویم که من وقتی با مادران شهدا سخن می‌گفتم و در تهران یا دیگر شهرها پیش آنها می‌رفتم و روحیه بالای آنها را می‌دیدم که آرزو می‌کردند فرزند دیگرشان هم در راه حفظ وطن و آرمان‌هایشان به جبهه برود و شهید شود، واقعا نمی‌توانستم جور دیگری شعر بگویم.
    وقتی این همه بزرگواری، کرامت نفس و عشق به وطن و اسلام را می‌دیدم چگونه ناله و فریاد می‌کردم؟! این روحیه ستایش می‌خواهد، مدح می‌خواهد و باید از حماسه گفت نه ناله و دریغ و اشک و آه و حسرت!
    امضاء

  13. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    خانم وحیدی شما نخستین مجموعه شعرتان را با نام «هور» در دهه ۴۰ منتشر کردید. درست زمانی که غلبه شعر با جریان روشنفکری بود. چه شد شما در آن روزگار که تازه از جهرم به تهران هم آمده بودید به جریان شعر مذهبی و مبارزه با طاغوت پیوستید؟
    من فکر می‌کنم این روحیه مبارزه با شاه و طاغوت و به طور کل ظلم در خانواده ما موروثی است. ما همواره با شاه جنگ داشتیم و پدران ما هم در زمان رضا شاه حتی در زندان بوده‌اند و مبارزه با طاغوت در خانواده ما کاملا موروثی است.
    در مورد دهه ۴۰ و آغاز فعالیت‌های ادبی هم باید بگویم که خود من در آن روزگار چندین بار از سوی فرح به بنیاد آنها و جلساتشان دعوت شدم. حتی تماس می‌گرفتند و به صورت جدی بر حضور من در محافلشان تاکید داشتند، اما خدا را شاکرم که به من توفیق داد اسیر آنها نشوم و راه مبارزه را ادامه بدهم.
    اما یکی از نکاتی که به من در راه مبارزه خیلی کمک کرد علاقه ویژه و خاصی بود که به حضرت امام(ره) داشتم. خاطره‌ای هم در این ارتباط دارم که اگر حوصله دارید برایتان تعریف کنم.
    بفرمایید… .
    من در کنار شعر نقاشی هم می‌کردم و تمام تابلوهایی که الان شما در منزل می‌بینید کار خودم است و حتی در خارج از کشور هم تابلوهایم نمایش داده شده است و علاقه‌مندانی داشته که حاضر بوده‌اند آنها را بخرند، اما دخترم که در خارج از کشور ساکن است مخالفت کرده و همه تابلوها را در خانه‌اش نگهداری می‌کند.
    امضاء

  15. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    قاشی را هم پس مانند شعر به صورت جدی آموخته‌اید و دنبال کرده‌اید؟

    نه…! من نقاشی را در دوران کودکی و نوجوانی که در جهرم بودم فراگرفتم بدون هیچ استاد و کلاس خاصی. در مورد شعر اما دایی هایم بویژه عنایت‌الله احیا نقش مهمی داشت.
    او مردی عالم، روحانی و مدرس حوزه علمیه بود و تاثیر خیلی زیادی در پرورش من داشت. پدرم و دایی هایم به نوعی شاعر بودند و شب‌ها با هم مشاعره می‌کردند و من را هم در این مشاعره شرکت می‌دانند و حافظ و سعدی را حفظ می‌کردم و شب در مشاعره برای آنها می‌خواندم.
    حتی قرآن را هم با کمک دایی بزرگوارم در یک سال حفظ کردم؛ البته من در آن موقع متوجه نبودم ولی آنها پی به استعداد من برده بودند و سعی داشتند به نوعی آن را در مسیر درست هدایت کنند. البته داستان هم می‌نوشتم.
    امضاء

  17. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    اگر اشتباه نکنم یک مجموعه داستان هم با نام «لاله‌های داغدار» از شما منتشر شده است؟

    بله… البته در مقایسه با شعر من خیلی کمتر آن را جدی گرفتم و بیشتر نوشته‌های منثورم
    آنهایی است که همان سال‌های پیروزی انقلاب در رادیو می‌نوشتم، چون بلافاصله با پیروزی انقلاب من به رادیو رفتم و ابتدا به عنوان نویسنده برنامه‌های مختلف و سپس به عنوان سرپرست برنامه خانواده سال‌ها در رادیو کار کردم.
    امضاء

  19. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : بانوی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس

    خانم وحیدی از خاطره‌ای که قرار بود تعریف کنید، دور شدیم.
    بله، داشتم می‌گفتم که من نقاشی‌های خوبی هم می‌کشیدم. روزی در اوج مبارزات علیه شاه یکی از بستگان از من خواست چهره حضرت امام(ره) را به تصویر بکشم و برایش ارسال کنم.
    من هم تصویری از امام را نقاشی کردم و اتفاقا خیلی هم کار خوبی شده بود و آن را بسته‌بندی کردم و دورش را با کاغذ پوشاندم و به اداره پست رفتم.
    یادم هست که راهپیمایی‌ها هم به اوج رسیده بود و اوضاع شاه و رژیم هم خیلی خراب بود و به اصطلاح بگیر و ببند‌های زیادی توسط ساواک ایجاد شده بود.
    وقتی به اداره پست رسیدم با خودم فکر می‌کردم که اگر این بسته را باز کنند چه کنم و اضطراب زیادی هم داشتم.
    به هر حال بسته را پست کردم و چند روزی گذشت که یک روز زنگ خانه را زدند. در را که باز کردم دیدم مردی روحانی است و یک بسته هم در دستش است و گفت خانم این بسته برای شماست و پیش من امانت مانده بود و برایتان آورده‌ام. بسته را گرفتم و باز کردم و دیدم همان تصویری است که از امام کشیده بودم.
    هنوز هم که هنوز است نمی‌دانم آن مرد روحانی که بود و چگونه آن بسته‌ای که من پست کرده بودم به دست او رسیده بود.
    امضاء

  21. تشكر

    نرگس منتظر (06-10-2010)

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi