نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: حوادث شب ولادت حضرت مصطفی محمد ابن عبدالله (صل الله علیه و اله)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    39
    نوشته
    569
    تشکر
    949
    مورد تشکر
    1,346 در 429
    وبلاگ
    3
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض حوادث شب ولادت حضرت مصطفی محمد ابن عبدالله (صل الله علیه و اله)




    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم


    در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت‏ حوادث مهم و اتفاقات زیادى در اطراف جهان بوقوع پیوست که ‏پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله‏«ارهاصات‏» بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد،و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است:

    یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسرى و هو منصدع کشمل اصحاب کسرى غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهى العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت‏ بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم

    و شاید جامعترین حدیث در اینباره حدیثى است که مرحوم صدوق‏«ره‏»در کتاب امالى بسند خود از امام صادق علیه السلام‏ روایت کرده و ترجمه‏ اش چنین است که آنحضرت فرمود:

    ابلیس به آسمانها بالا مى‏رفت و چون حضرت عیسى‏«ع‏»بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا مى‏رفت،و هنگامیکه رسولخدا«ص‏»بدنیا آمد از همه آسمانهاى هفتگانه‏ممنوع شد،و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع‏گردیدند،و قریش که چنان دیدند گفتند:
    قیامتى که اهل کتاب مى‏ گفتند بر پا شده!

    عمرو بن امیه که از همه مردم آنزمان به علم کهانت وستاره شناسى داناتر بود بدانها گفت:بنگرید اگر آن ستارگانى ‏است که مردم بوسیله آنها راهنمائى مى‏شوند و تابستان و زمستان ‏از روى آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت‏ بر پا شده و مقدمه ‏نابودى هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه‏ اى اتفاق ‏افتاده.

    و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتى درآنروز بر سر پا نبود،و ایوان کسرى در آن شب شکست‏ خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت.و دریاچه ساوه خشک شد.ووادى سماوه پر از آب شد.

    آتشکده ‏هاى فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید.
    و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانى سخت اسبان عربى ‏را یدک مى ‏کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده‏ شدند،و طاق کسرى از وسط شکست ‏خورد و رود دجله در آن‏ وارد شد.

    و در آن شب نورى از سمت‏ حجاز بر آمد و همچنان بسمت‏ مشرق رفت تا بدانجا رسید،فرداى آن شب تخت هر پادشاهى ‏سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن‏ نمى‏ گفتند.
    دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید،وهر کاهنى که بود از تماس با همزاد شیطانى خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائى افتاد.

    آمنه گفت:بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهاى‏خود را بر زمین گذارد و سر بسوى آسمان بلند کرد و بدان‏ نگریست،و نورى از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده‏اى‏مى‏گفت:تو آقاى مردم را زادى او را محمد نام بگذار.

    آنگاه او را بنزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته ‏بود به عبد المطلب گزارش دادند،عبد المطلب او را در دامن‏ گذارده گفت:

    الحمد لله الذى اعطانى هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فى المهد على الغلما
    ستایش خدائى را که بمن عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبورا که در گهواره بر همه پسران آقا است.

    آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد. (1) و در باره او اشعارى‏سرود.
    و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد(و آنها را بیارى‏طلبید)و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند:اى سرور چه چیزتو را به هراس و وحشت افکنده؟گفت:واى بر شما از سر شب تابحال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون مى ‏بینم و بطور قطع درروى زمین اتفاق تازه و بزرگى رخ داده که از زمان ولادت عیسى ‏بن مریم تاکنون سابقه نداشته،اینک بگردید و به بینید این اتفاق‏ چیست؟

    آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند:ما که تازه ‏اى‏ندیدیم.
    ابلیس گفت:این کار شخص من است آنگاه در دنیابجستجو پرداخت تا به حرم-مکه-رسید،و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آنرا گرفته‏ اند،خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر اوبانگ زده مانع ورود او شدند،بسمت غار حرى رفت و چون‏ گنجشکى گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد:

    -برو اى دور شده از رحمت‏ حق!ابلیس گفت:اى جبرئیل ‏از تو سؤالى دارم؟
    گفت:بگو،پرسید:از دیشب تاکنون چه تازه ‏اى در زمین رخ‏داده؟
    پاسخداد:محمد-صلى الله علیه و آله-بدنیا آمده.
    شیطان پرسید:مرا در او بهره‏ اى هست؟گفت:نه.
    پرسید:در امت او چطور؟
    گفت:آرى.ابلیس که این سخن را شنید گفت:خوشنود وراضیم.

    و در حدیث دیگرى که در کتاب کمال الدین نقل کرده ‏چنین است که در شهر مکه شخصى یهودى سکونت داشت ونامش یوسف بود،وى هنگامى که ستارگان را در حرکت وجنبش مشاهده کرد با خود گفت:

    این تحولات آسمانى بخاطرولادت همان پیغمبرى است که در کتابهاى ما ذکر شده که ‏چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع ‏گردند. و چون صبح شد بمجلسى که چند تن از قریش در آن بودندآمد و بدانها گفت:آیا دوش در میان شما مولودى بدنیا آمده؟

    گفتند:نه.
    گفت:سوگند به تورات که وى بدنیا آمده و آخرین پیمبران‏ است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است.

    این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه‏هاى‏خود رفتند داستان گفتگوى با آن یهودى را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند:آرى دیشب در خانه عبد الله بن‏ عبد المطلب پسرى متولد شده.

    این خبر را بگوش یوسف یهودى رساندند،وى پرسید:آیا این‏ مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد ازآن؟ گفتند:پیش از آن!گفت:آن مولود را بمن نشان دهید.

    قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند:فرزندخود را بیاور تا این یهودى او را به‏بیند،و چون مولود را آوردند ویوسف یهودى او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد وچشمش به خال سیاه و درشتى که روى شانه وى بود بیفتاد دراین وقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودى ‏عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند.

    یهودى برخاست و گفت:آیا مى‏ خندید؟باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما مى ‏نهد...
    قرشیان متفرق شده و گفتار یهودى را براى یکدیگر تعریف‏ مى ‏کردند.



    درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد اول صفحه 160
    رسولى محلاتى

    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:03
    امضاء



    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم و انصر شیعتهم

  2. تشكرها 5

    فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (04-10-2009), محب الحسین (17-02-2011), صافات (30-08-2012), عهد آسمانى (18-02-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    39
    نوشته
    569
    تشکر
    949
    مورد تشکر
    1,346 در 429
    وبلاگ
    3
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : حوادث شب ولادت حضرت مصطفی محمد ابن عبدالله (صل الله علیه و اله)




    بخش دوم حوادث شب ولادت :


    و در حدیثى که مرحوم کلینى شبیه به روایت ‏بالا از مردى ازاهل کتاب نقل کرده آنمرد کتابى به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوت ‏از خاندان بنى اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسى ‏است که آنها را پراکنده و نابود سازد!

    قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند،مرد کتابى ‏که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت:خورسند شدید! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطى بر شما پیدا کند که ‏زبانزد مردم شرق و غرب گردد.

    ابو سفیان از روى تمسخر گفت:او بمردم شهر خود تسلط مى ‏یابد!
    و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخى از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیارى از آنها این حوادث‏ قبل از بعثت رسولخدا«ص‏»ذکر شده نه مقارن ولادت.

    مانند روایاتى که در سیره ابن هشام و تاریخ‏ طبرى و جاهاى دیگر است و در صحیح بخارى نیز از ابن عباس روایت‏شده (2) و فخر رازى نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع ‏الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهاى شهاب همین گفتار را داشته و اقوالى در اینباره نقل‏ کرده (4) و از ابى بن کعب نیز حدیثى در اینمورد نقل کرده ‏اند که‏ گفته است:

    «لم یرم بنجم منذ رفع عیسى علیه السلام حتى بعث رسول‏الله-صلى الله علیه و آله-» (5)

    و در اشعار بعضى از شاعران‏ عرب نیز قسمتى از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعارزیر که از شاعرى بنام قیروانى نقل شده که مى ‏گوید:

    و صرح کسرى تداعى من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیل‏و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل‏خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمى الجن بالشعل

    یک سئوال

    اکنون جاى یک سئوال هست که اگر کسى بگوید:آیانظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهاى تاریخى و روایات غیراسلامى هم ذکرى از آنها شده یا نه؟

    که ما در پاسخ این سئوال مى‏گوئیم:اولا اگر حدیث وروایتى از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام براى اثابت‏شد دیگر کدام روایت و تاریخى براى ما معتبرتر از آن حدیث ‏و روایت مى ‏تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول واعتبار سند و به اصطلاح‏ «صغراى قضیه‏»است،ولى پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگى محمل دیگرى نمى ‏تواند داشته باشد،وگرنه کدام ‏تاریخ و روایتى معتبرتر از آن تاریخ و روایتى است که از منبع ‏وحى الهى سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثى‏محکمتر از داستان و حدیثى است که از زبان پیمبران و ائمه‏ معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد!
    مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم‏ آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهاى بشرى گفتار آنهااست؟

    و ثانیا- مى‏ گوئیم:مگر تاریخ صحیح و دست نخورده ‏اى از گذشتگان و زمانهاى قدیم در دست داریم که ما بتوانیم این ‏روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدى از آنها بگیریم؟

    جائى که مقدس‏ترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همه‏ نسخه‏ هاى متعددى که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانهابوده و جمله جمله و کلمه بکلمه آنها مورد احترام و متن دستورات ‏دینى آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان‏ نبوده،و طاغوتهاى زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها رابنفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کرده ‏اند،دیگر چگونه کتابهاى‏تاریخى معدودى که در زوایاى کتابخانه ‏ها با نسخه ‏هاى خطى‏ منحصر به فرد یا ا نگشت ‏شمارى وجود داشته مى ‏تواند مورد اعتمادباشد؟

    و ثالثا-بر فرض که چنین تاریخى وجود داشته باشد که ‏اوضاع و احوال آن زمانها را نوشته و ثبت کرده باشد آیا همه ‏وقایعى که در آن زمانها اتفاق افتاده در تاریخها ثبت و نگارش ‏شده؟و آیا وسائل ارتباطى آنچنان بوده که تاریخ نگاران بتواننداز هر اتفاقى که در گوشه و کنار جهان آنروز اتفاق مى ‏افتاده‏م طلع گردند و آنرا در تاریخ ثبت کنند؟

    مگر امروزه با تمام این ‏وسائل ارتباطى و مخابراتى و رادیوها و تلویزیونها و ماهواره‏ها و...چنین کارى انجام شده و چنین ادعائى مى‏ توان کرد؟...

    مگر وسائل ارتباطى جهان آزادند و مستقلانه و بدور از سیاستها واختناقها و خارج از کانالهاى مخصوص و صافیهاى انحصارى‏مى ‏توانند کوچکترین خبرى را منتشر کنند؟آن هم خبرى که‏ بصورت معجزه آسمانى براى شکست‏یک قدرت طاغوتى و یک‏دربار سلطنتى بوقوع پیوسته باشد...؟

    مگر معجزاتى امثال‏«شق ‏القمر»که وقوع آن مورد اتفاق همه مسلمانان مى ‏باشد و بگفته‏ دکتر سعید بوطى-نویسنده مصرى-در کتاب فقه السیرة از امورمتفق علیه در نزد علماء و دانشمندان اسلامى است در تاریخهاى ‏گذشته نقل شده...؟

    و بلکه معجزات انبیاء گذشته مانند سردشدن آتش بر ابراهیم خلیل علیه السلام و شکافته شدن دریابوسیله عصاى موسى و اژدها شدن و بلعیدن آن تمام مارهاى‏جادوئى ساحران و زنده شدن مردگان بدعاى حضرت مسیح وامثال آن جز در کتابهاى مقدس و مذهبى در تاریخها و روایات‏دیگر آمده و ذکرى از آنها دیده مى‏ شود؟!...

    و حقیقت آن است که تاریخ نویسان و وقایع نگاران گذشته‏در انحصار طاغوتهاى زمان بوده-چنانچه امروزه نیز عموما اینگونه‏است و بشر هنوز نتوانسته خود را از قید و بند ایشان آزاد سازد-وانبیاء الهى نیز پیوسته بر ضد همان طاغوتها قیام مى‏کرده ومبارزه داشتند،و آنها همواره در صدد از بین بردن انبیاء و محو نام و آثار ایشان بوده و بهر وسیله مى‏خواسته‏ اند آنها را افرادى ‏ماجراجو و بى شخصیت و افسادگر معرفى کنند،و هرگز اجازه ‏نمى ‏دادند آنها را بعنوان مردانى الهى که قدرت انجام معجزه رادارند معرفى کنند،و بهمین دلیل معجزاتى را که بوسیله ایشان ‏انجام مى ‏شده انکار کرده و یا توجیه مى‏ نمودند،و اگر کتابهاى ‏آسمانى و روایات مذهبى نبود اثرى از این معجزات بجاى نمانده‏و بدست ما نرسیده بود...

    چنانچه اکنون نیز ما در انقلاب اسلامى خود که یک انگیزه‏مذهبى داشته و ادامه آنرا نیز بیارى خدا همان انگیزه مذهبى وعشق شهادت طلبى در راه خدا و دین،تضمین کرده و بر ضدطاغوتهاى شرق و غرب قیام کرده همین شیوه تبلیغى را مى ‏بینیم‏ که هر حرکتى بنفع این انقلاب در داخل و یا خارج بشود مانند راهپیمایى میلیونى و غیر میلیونى که در داخل و یا خارج انجام ‏مى‏گیرد اصلا منعکس نمى ‏شود و در رادیوها و وسائل ارتباط جمعى ذکرى از آن نمى ‏شود،اما کوچکترین حرکت ضدانقلاب-مانند اجتماعات اندکى که جمعا به صد نفر نمى‏رسد با آب و تاب در همه رسانه‏ هاى گروهى بعنوان یک حرکت ضد رژیم نه یکبار بلکه چند بار پخش مى ‏گردد.

    و بهمین دلیل ما مى‏گوئیم انگیزه و نیازى براى تحقیق در تاریخهاى گذشته نداریم و اگر هم تتبع کنیم معلوم نیست‏ بجائى برسیم،مگر اینکه بخواهیم بهر وسیله و هر ترتیبى که شده ‏تاییدى از تاریخ براى این روایات پیدا کنیم اگر چه مجبور شویم‏ براى تطبیق این روایات با تاریخ دست ‏به توجیه و تاویلهاى‏نامربوط بزنیم،چنانچه نظیر آنرا در داستان اصحاب فیل ذکرکرده و شنیدید و خواندید،که ما آنعمل را محکوم کرده و دلیل برضعف ایمان و غرب‏زدگى و تاریخ زدگى و غیره دانستیم...


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:05
    امضاء



    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم و انصر شیعتهم

  5. تشكرها 4

    محب الحسین (17-02-2011), صافات (09-10-2012), عهد آسمانى (18-02-2011)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    39
    نوشته
    569
    تشکر
    949
    مورد تشکر
    1,346 در 429
    وبلاگ
    3
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : حوادث شب ولادت حضرت مصطفی محمد ابن عبدالله (صل الله علیه و اله)




    پى‏ نوشتهای بحث ولادت :

    1-یعنى او را بکنار خانه کعبه آورد و براى سلامتى و پناه او از شر شیاطین و دشمنان،بدنش را بچهار گوشه کعبه مالید.
    2-صحیح البخارى ج 6 ص 73.
    3-سوره جن آیه 9.
    4-مفاتیح الغیب ج 8 ص 241.
    5-بحار الانوار ج 15 ص 331.


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 08-01-2014 در ساعت 09:06
    امضاء



    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم و انصر شیعتهم

  7. تشكرها 5

    محب الحسین (17-02-2011), رفیق حاج همت (17-02-2016), صافات (09-10-2012), عهد آسمانى (18-02-2011)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi