صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: ديوان غزليات سيف فرغاني

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ديوان غزليات سيف فرغاني





    ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبت
    مستی امشبم از باده‌ی دوشین لبت
    نیست شیرین که ز فرهاد برای بوسی
    ملک خسرو طلبد شکر رنگین لبت
    وه چه شیرین صنمی تو که دهان من هست
    تا به امسال خوش از بوسه‌ی پارین لبت
    محتسب سال دگر بر سر کویت آرد
    همچنین بی خودم از باده‌ی نوشین لبت
    طبع شوریده‌ی من این همه شیرین کاری
    می کند در سخن امروز به تلقین لبت
    سیف فرغانی چون وصف تو می‌کرد گرفت
    طبعم اندر شکر افشاندن آیین لبت







  2. تشكر

    صافات (05-10-2009)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ديوان غزليات سيف فرغاني





    تبارک‌الله از آن روی دلستان که توراست
    ز حسن و لطف کسی را نباشد آن که توراست
    گمان مبر که شود منقطع به دادن جان
    تعلق دل از آن روی دلستان که توراست
    به خنده ای بت بادام چشم شیرین لب
    شکر بریزد از آن پسته‌ی دهان که توراست
    ز جوهری که تو را آفریده‌اند ای دوست
    چگونه جسم بود آن تن چو جان که توراست
    ز راه چشم به دل می‌رسد خدنگ مژه
    مرا مدام ز ابروی چون کمان که توراست
    چو عندلیب مرا صد هزار دستان است
    به وصف آن دورخ همچو گلستان که توراست
    صبا بیامد و آورد بوی تو، گفتم
    هزار جان بدهم من بدین نشان که توراست
    بیا که هیچ کس امروز سیف فرغانی
    ندارد آب سخن اینچنین روان که توراست





  5. تشكر

    صافات (05-10-2009)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,697
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,853
    مورد تشکر
    7,587 در 2,105
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ديوان غزليات سيف فرغاني





    دلم بربود دوش آن نرگس مست

    اگر دستم نگیری رفتم از دست


    چه نیکو هر دو با هم اوفتادند
    دلم با چشمت، این دیوانه آن مست
    نمی‌دانم دهانت هست یا نیست
    نمی‌دانم میانت نیست یا هست
    تویی آن بی‌دهانی کو سخن گفت
    تویی آن بی‌میانی کو کمر بست
    بجانم بنده‌ی آزاده‌ای کو
    گرفتار تو شد وز خویشتن رست
    دگر با سیف فرغانی نیاید
    دلی کز وی برید و در تو پیوست
    گدایی کز سر کوی تو برخاست
    به سلطانیش بنشاندند و ننشست







  7. تشكر

    nasimevahy (05-10-2009)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,528 در 2,242
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    دیدن روی تو را محرم نباشد چشم ما
    دیده از جان ساخت باید دیدن روی ترا
    از رخ و روی تو رنگی تابناک آمد بچشم
    وز سر زلف تو بویی سر بمهر آمد بما
    گر بیاد روی گلرنگ تو درخاکم نهند
    تا بحشر از تربت من لاله گون روید گیا
    نان لطف ای شاه در زنبیل فقرم ار نهی
    همچو من درویش شد چون تو توانگر را گدا
    گوهر عشقت که جان بی دلانش معدنست
    قلب ما را آنچنان آمد که مس را کیمیا
    از هوای تو هرآنکس را که در دل ذره ییست
    روز و شب گو همچو ذره چرخ می زن درهوا
    از صف مردان راه عشق تو هر دم کند
    دفع تیر حادثه همچون سپر تیغ قضا
    عشقت از شیطان کند انسان واز انسان ملک
    آدمی از پشم قالی سازد از نی بوریا
    بر سر کویت چو عاشق پای دار دامن کشد
    دست او اورا چنان باشد که موسی را عصا
    جای عاشق در دو عالم هیچ کس نارد بدست
    کندران عالم که پای اوست آنجا نیست جا
    همچو عاشق را توجه در دو عالم سوی تست
    رو بدرگاه سلیمان کرد هدهد از سبا
    سیف فرغانی برین در عذر گو حاجت بخواه
    نزد او هم عذر مقبولست وهم حاجت روا
    با بت اندر کعبه نتوان رفت وبا سگ در حرم
    بر در جانان اگر از خویشتن رفتی بیا
    سیف فرغانی چو غایب گردد از درگاه تو
    ذره را با مهر کی باشد دگر بار التقا




    امضاء


  9. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,528 در 2,242
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دیدن روی تو را محرم نباشد چشم ما
    دیده از جان ساخت باید دیدن روی ترا
    از رخ و روی تو رنگی تابناک آمد بچشم
    وز سر زلف تو بویی سر بمهر آمد بما
    گر بیاد روی گلرنگ تو درخاکم نهند
    تا بحشر از تربت من لاله گون روید گیا
    نان لطف ای شاه در زنبیل فقرم ار نهی
    همچو من درویش شد چون تو توانگر را گدا
    گوهر عشقت که جان بی دلانش معدنست
    قلب ما را آنچنان آمد که مس را کیمیا
    از هوای تو هرآنکس را که در دل ذره ییست
    روز و شب گو همچو ذره چرخ می زن درهوا
    از صف مردان راه عشق تو هر دم کند
    دفع تیر حادثه همچون سپر تیغ قضا
    عشقت از شیطان کند انسان واز انسان ملک
    آدمی از پشم قالی سازد از نی بوریا
    بر سر کویت چو عاشق پای دار دامن کشد
    دست او اورا چنان باشد که موسی را عصا
    جای عاشق در دو عالم هیچ کس نارد بدست
    کندران عالم که پای اوست آنجا نیست جا
    همچو عاشق را توجه در دو عالم سوی تست
    رو بدرگاه سلیمان کرد هدهد از سبا
    سیف فرغانی برین در عذر گو حاجت بخواه
    نزد او هم عذر مقبولست وهم حاجت روا
    با بت اندر کعبه نتوان رفت وبا سگ در حرم
    بر در جانان اگر از خویشتن رفتی بیا
    سیف فرغانی چو غایب گردد از درگاه تو
    ذره را با مهر کی باشد دگر بار التقا



    امضاء


  10. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,528 در 2,242
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    جمالت کرد جانا هست ما را
    جلالت کرد ماها پست ما را
    دل آرا ما نگارا چون تو هستی
    همه چیزی که باید هست ما را
    شراب عشق روی خرمت کرد
    بسان نرگس تو مست ما را
    اگر روزی کف پایت ببوسم
    بود بر هر دو عالم دست ما را
    تمنای لبت شوریده دارد
    چو مشکین زلف تو پیوست ما را
    چو صیاد خرد لعل تو باشد
    سر زلف تو شاید شست ما را
    زمانه بند شستت کی گشاید
    چو زلفین تو محکم بست ما را



    امضاء


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi