صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 47

موضوع: *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    اصلاح طلبان از نگاه آمريكا!
    از نظر آمريكا، اصلاح طلبان ، نقابدارانى هستند كه به خيابانهاى تهران بيايند و شيشه هاى مغازه مردم را بشكنند يا اتومبيل مردم را آتش بزنند. هر كس در هر گوشه يى از كشور عليه مصالح اين ملت ، انقلاب و امام حرفى بزند، از نظر آنها اصلاح طلب است من اصرار دارم كه جناحهاى سياسى حساب خود و شعارهاى خود را از حساب آمريكا جدا كنند و روشن كنند كه آنچه آمريكاييها مى گويند، چيست و آن چيزى كه آنها مى خواهند، چيست . اصلاحات بايد تعريف شود. اصلاح واقعى در اين كشور اين است فقر ريشه كن شود؛ تبعيض وجود نداشته باشد و فساد ادارى و اقتصادى نباشد. در اين چيزها مانع تراشى مى كنند؛ آنگاه براى ملت ايران دل مى سوزانند.



    امروز مردمى حكومتى كه ما مى شناسيم ، حكومت جمهورى اسلامى است . پايه هاى اين حكومت ، فقط آراء مردم نيست ؛ آراء و عواطف و ايمان مردم پايه هاى نظام مقدس جمهورى اسلامى است . مقدس است به خاطر اين كه با ايمان مردم سر و كار دارد و با آن پيوند و گره خورده است . در عين حال مى گويند اين نظام ، غير مردمى است . همين ها هستند كه از نظامهاى كودتايى ، استبدادى و كشورهايى كه هرگز هيچ مجلس و آراء و انتخاباتى به خود نديده اند، حمايت مى كنند. همينها هستند كه از اسرائيل غاصب ، با اين همه جلادى ، حمايت مى كنند.
    امروز آمريكا صلاحيت ندارد راجع به مردم سالارى حرف بزند. دولت امريكا صلاحيت ندارد راجع به اصلاح كشورها سخنى بر زبان جارى كند؛ خود آنها كانون فسادند. امروز بزرگترين مبارزه ى با آمريكا، كار كردن و تلاش ‍ كردن و مجاهدت براى اصلاح امور كشور است ؛ امريكاييها را نمى خواهند.(10)






    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    شكنجه گاههاى رژيم پهلوى ، نمود ليبرال دموكراسى غرب بود!
    علاوه ى بر آنچه امروز اردوگاه غرب و اردوگاهى كه راءس آن امريكاست و مردم از روش و سياست امريكا به باطن آنچه در آن اردوگاه هست - تعابير معرفتى و مكتب معرفتى - پى مى برند، آن روز دستگاه وسيع ديگرى به اسم ماركسيزم و كمونيزم و سوسياليزم وجود داشت كه داعيه ى آن خيلى بيشتر از ليبرالهاى غربى بود. هر چه هم از مبانى بايدهاى اسلامى و بايدهاى سياسى يا معرفتى اسلام مى گفتيم ، اينها مى گفتند بايد چيست ما بايد نداريم ؛ ماركسيزم علم است ؛ شما مى گوييد بايد بشود؟ ما مى گوييم چه بخواهيد، چه نخواهيد، مى شود. تعبير آنها از مسائل ماركسيستى ، اين بود، اين قدر آن را مسلم مس دانستند. در طول صد سال و يا بيشتر، نشسته بودند كلمه كلمه ى چيزهايى را كه بايد پشت سر هم بيايد تا نظامى سوسياليستى و بعد نظام كمونيستى در دنيا وجود بيايد، تدوين كرده بودند؛ مى گفتند برو برگرد ندارد دهمين است كه هست ؛ چه شما بخواهيد، چه نخواهيد، چه بگويد بايد چه بگويد نبايد روال ماركسيسم به خودى خود پيش مى آيد و همه ى دنيا را مى گيرد. امروز از آن قضاء لا يرد و لا يبدلى كه ماركسيستها تصوير مى كردند؛ در دنيا هيچ چيز باقى نيست . خودش كه رفت ، اسم و اعتبار و آبرويش هم رفت . امروز همان بايدها و همان قضاء لايرد و لايبدل را غربيها نسبت به مفاهيم خودشان تكرار مى كنند: چاره يى نيست ؛ جهانى شدن ، سرنوشت ناگزير بشرى است ؛ چه بخواهيد چه نخواهيد، خواهد شد. البته آنها واقعيتهاى زندگى خود را در وسط يك پرده آهنين حبس كرده بودند تا كسى آن را نبيند و از باطن كارشان سر در نياورد؛ لذا جوانهاى بسيارى به همين الفاظ فريب مى خوردند؛ اما اينها باطن كارشان هم آشكار است . در عين حال خجالت نمى كشند و گستاخانه ادعا مى كنند كه آنچه ما مى گوييم شدنى است و بروبرگرد هم ندارد يك عده بيچاره ساده لوح - كه به نظر من خوشبينانه ترين تعبير هم همين است كه آدم بگويد ساده لوح - اين الفاظ را مى گيرند، به خيال اينكه اينها اصلا قابل خدشه و مناقشه نيست . اين مفاهيم را در محيط فكرى و معرفتى جوان و غير جوان مى آورند و ترويج مى كنند؛ برايش سينه مى زنند و خودشان را مى كشند، براى اينكه اين مفاهيم را در ذهن افراد وارد كنند. انقلاب روزى متولد شد كه همه ى اين حرفها بود و انقلاب همه ى اين حرفها را باطل كرد.
    دنياى جذابى كه غربيها تصوير مى كنند - كه در آن حقوق بشر و آزادى و راءى وجود دارد - ما در طول دوران پهلوى آن را در زندگى خود ديديم . معناى دموكراسى و حقوق بشر آن روز را فهميديم . خود آمريكاييها براى ايجاد وحشتگاههاى ساواك و شكنجه گاهها و ابزارهاى شكنجه و روشهاى شكار جوانهاى مردم و سركوب ملت ، با رژيم پهلوى همكارى كردند؛ اين آن ليبرال دمكراسى يى است كه امروز دارند به مردم دنيا و عده مى دهند و راديوهايشان دارد تبليغ مى كند كه بشتابيد به سوى اين ؛ اى ملتهاى جهان سوم از جمله اين را به ما مى گويند. ما اين را در زندگى خود آزمايش و تجربه كرده ايم ؛ براى ما نديده نيست . ما حكومت سياه ديكتاتورى پهلوى را كه از


    پنجه هاشان خون مى ريخت و از سر و پايش فساد مى تراويد و در زير سايه ى امريكا و با كمك امريكا و با تكيه ى به آن كشور ، همه ى اين جنايتها را مى كرد، از نزديك لمس كرده ايم ؛ اين قضايا براى ما نديده نيست . حقوق بشر آمريكايى را اين جا ديده ايم - گوشه زندانها و در شكنجه گاهها - و با گوشت و پوستمان آن را لمس كرده ايم . مگر ملت ايران اين چيزها را فراموش مى كند؟
    آنچه انقلاب به عنوان معرفت سياسى در دنيا مطرح كرد، در شرايطى بود كه همه ى اين حرفها در دنيا وجود داشت و پيام امام در دنيا زلزله ايجاد كرد. آنچه آنها را وادار كرده است عليه اين انقلاب موضع بگيرند، آن زلزله است . همه ى ملتها و روشنفكران ، در آن مفاهيم پوشالى تشكيك كردند. امروز هم همه ى حرفهايى كه به اصطلاح روشنفكران غربى وابسته ى به دستگاه وزارت خارجه و سيا و دستگاههاى گوناگون امريكا بر زبان جارى مى كنند يا در مطبوعاتى كه نام آزاد دارند و به هيچ وجه آزاد به آن معنا نيستند، مى نويسند و منتشر مى كنند، در نظر نسل جوان و روشنفكران و تيزبينان سراسر دنيا - چه در دنياى اسلام چه حتى بيرون دنياى اسلام - كاملا زير سئوال رفته و مورد ترديد قرار گرفته و بسيارى از آنها به طور قاطع رد شده است و البته سياستمدارها به رو نمى آورند و همين حرفها را از موضع سياسى و با روش قدرتمندانه تكرار مى كنند؛ اما اسلام و انقلاب اسلامى كار خود را كرد. انقلاب اسلامى در معرفت سياسى يى كه ارائه داد، با استبداد مخالفت كرد. استبداد به راءى ، با هر نامى و از سوى هر كس ، از نظر اسلام ممنوع است . انقلاب اسلامى با استكبار و دست اندازى و دخالت و تجاوز به ملتهاى مظلوم و جنگ طلبى هاى خشن و قهرآميز و قبضه كردن منافع ملتها زير نامهاى خوش ظاهر هم مخالفت كرد. اينها مفاهيمى است كه از دل اسلام جوشيد؛ به عنوان مكتب سياسى نظام اسلامى و جمهورى اسلامى در دنيا و عرضه شد و همه در مقابل آن سر تعظيم فرود آوردند.
    علت رواج نام امام بزرگوار اينها بود. اين كه در اقصى نقاط دنيا به هر كشورى رفتيد و ديديد مردم در مقابل نام امام خمينى تعظيم مى كنند، علت ، وجود مفاهيمى بود كه ملتها آن را هم مى فهميدند و با همه ى وجود درك و لمس مى كردند، هم احساس مى كردند كه تنها درمان دردهاشان همين است كه از اين راه بروند. منتها شرايط براى بعضى ملتها فراهم بود و توانستند به اين نسخه عمل كنند؛ بعضى هم نتوانستند و سركوب شدند. خيلى از جاهاى دنيا، در بخشهايى به اين نسخه عمل كردند و اثر گرفتند. (11)




    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    روحيه آمريكا، همان روحيه ى معروف كابوى است !
    يكى از حرفهاى اصلى من مساءله ى كنونى امريكا بود كه البته خيلى هم جدى است ؛ بنده پيش از فروردين بود كه در اولين جلسه ى شوراى عالى امنيت ملى شركت كردم و اين حرف را به دوستانم گفتم : تهديد را كاملا جدى بگيريد، يعنى به هيچ وجه در محاسبات خودتان از جديت تهديد پايين نياييد منتها تهديد جدى معنايش تهديد حتمى نيست ؛ هيچ حتميتى وجود ندارد؛ ممكن است رفتار ما آن را تشديد و تسريع و طرف را تشويق كند؛ و نيز ممكن است به عكس ، آن را به تاءخير بياندازد و يا به كلى منتفى كند. اما در جدى بودنش ترديد نبايد كرد .الان هم همين اعتقاد را دارم ؛ تهديد امريكا جدى است . منتها چند نكته وجود دارد: يكى اين كه ، اين تهديد، به نوعى از اول انقلاب وجود داشته است . از اول انقلاب تا حالا امريكاييها با ما موضعشان ، موضع تعارض بوده است ؛ هرگز موضع كنار آمدن و دوستى نبوده است . حالا در هر برهه اى از زمان اسمى برايش ‍ مى گذاشتند مثلا يك وقت مى خواستند بيشتر برخوردهاى فيزيكى يا عملى كنند - معارضه ى عملى - آن محاصره اقتصادى نيمه كاره يى كه در سالهاى دهه ى شصت اتفاق افتاد، يا اوايل دهه ى شصت بعد از نيمه كاره يى كه در سالهاى دهه ى شصت اتفاق افتاد، يا اوايل دهه ى شصت بعد از قضيه ى سفارت آمريكا، و يا آنچه كه بعدا انجام دادند، يا حتى مثلا برخورد با هواپيماى مسافربرى ما در جنگ ، كمك با همه ى امكانات ممكن و ميسر به جنگ افروز - يعنى عراق - يا جلوگيرى از ارتباط كشورها با ما كه تا حالا هم ادامه دارد، يا مساءله ى كودتاى نظامى كه در سالهاى اول طراحى كردند كه بدون شك طراحى امريكاييها بود. يا حمله به طبس كه يك حركت عملى بود؛ اينها بود؛ اين چنين كارهايى مى كردند كه اينها تعرضهاى عملى بود.


    بعد از آن دوره ى اول ، در سالهاى اخير - از سال 74، 75، البته من قبل از اينها از سال 70 اين سال را استشمام كردم كه در صحبتهايم هم منعكس ‍ شد، منتها آنچه حالا در تحليلها مى آيد و ذكر مى شود اين است كه از سالهاى 74، 75 به طور واضح رفتند سراغ منضم كردن معارضه ى نظرى به معارضه عملى . يعنى اينكه ، تفكرات اصولى جمهورى اسلامى را مورد تهاجم همه جانبه قرار بدهند، در واقع به سراغ پشتوانه اصلى نظام رفتند كه عبارت است از همين پشتوانه فكر و ايمان مردم ، و خواستند اين را از نظام بگيرند چون يك امر براى آمريكاييها مسلم است . ببينيد عزيزان من اين مسلم است كه اگر ملت با هما صورتى كه در جنگ تحميلى بود، به صورت يكپارچه در مقابل امريكا بايستد، هيچ چيز نمى تواند امريكا را از اين ماجرا پيروز بيرون بياورد. ببينيد امريكاييها به بحران علاقه دارند؛ به شرط اينكه بتوانند بحران را مديريت كنند و از فاتح بيرون بيايند. اگر بتوانند در يك گوشه دنيا يك بحرانى به وجود بياورند كه مديريتش دست خودشان باشد و فاتح بيايند بيرون ، حتما از چنين بحرانى نمى گذرند؛ روحيه امريكا؛ همان روحيه ى معروف كابوى است ؛ اين روحيه در سياستهاى امريكايى و در رجال تصميم گير امريكا هم كم و بيش محسوس است ؛ يعنى آنها اين روحيه را دوست دارند؛ اين براى مصالح داخلى شان هم خوب است . خود امريكاييها هم از اين كه بفهمند رؤ سايشان رفتند فلان كشور را خرد و خمير كردند و فلان ديكتاتور را - به قول آنها - سركوب كردند. احساس هيجان و عزت مى كنند و خوششان مى آيد. برايشان منافع فراوان و متعددى دارد. اينها از بحرانى كه بتوانند وارد آن بشوند و فاتحانه سالم خارج بشوند استقبال مى كنند و روگردان نيستند. اما اگر واردش شدند، آن جا پا در گل خواهند ماند، هزينه اش زياد خواهد بود، به اعتبارشان لطمه خواهد خورد و بالاتر از همه مردمشان را دچار مساءله و شك مى كند، آن وقت از آن اجتناب مى كنند. آن ها مى دانند كه اگر چنانچه يك ملتى يك پارچه بايستد، با اين ملت با هيچ وسيله ى نمى توانند كارى بكنند؛ استقامت يك ملت امريكا نبود. هر جايى كه يك ملت در مقابل باشد شما نمى بيند؟ آمريكا وارد شده و حركتى كرده باشد و به آن حركت افتخار كرده باشد. گاهىكارهايى كرده اند مثلا در سومالى ؛ جنايتهايى كردند منتها لاپوشانى كردند؛ چون براى افكار عموميشان افتخارآميز و هيجان انگيز نبوده ، رويش را پوشاندند.
    بنابراين مساءله اين است كه در اين قضيه امريكاييها انگيزه شان چيست و مى خواهند چه كار بكنند، و ما در مقابل چه كار مى خواهيم بكنيم و چه كار مى توانيم بكنيم . يك نقطه اى اصولى اين جا وجود دارد، ما سياست بازدارندگى را تاءييد مى كنيم درست هم هست ولى اگر بخواهيم در اين جا سياست بازدارندگى را عمل بكنيم ، حتما بايد از موضع اقتدار باشد ولا هيچ موضع تسليم و زبونى موجب بازدارندگى نخواهد شد؛ هيچ . يكى از چيزهايى كه موجب تشويق دشمن مى شود، بد فهميدن وضعيت است . دستگاه امريكا در اين رويكرد جديد - بعد از بيست شهريور - رويكرد نظامى بوده است ، كه در اين ترديدى نيست . رئيس جمهورشان گفته ، آن مشاور امنيتى اش ، وزير دفاع و وزير خارجه اش دد همه شان ، رجال گوناگونشان گفته اند: رويكرد، رويكرد نظامى است . حالا يك نماينده يى در مجلس شان گفته است كه بله - البته بعد از يك فصل دشنام - ايران حقوق بشر را رعايت نمى كند، چنين نمى كند اى كاش كه ما به ايران برويم و شما - اشاره مى كند به يكى از آن طاغوتيها - سفير ايران در آن جا باشى (يعنى نظام عوض بشود) بعد از كلى از اين حرفها، يك كلمه هم مى گويد كه من حاضرم با ايرانيها مذاكره كنم . يك آدم ساده لوحى هم اينجا را ملاك رويكرد آشتى جويانه آمريكا قرار بدهد؛ اين خيلى ساده لوحى است ، اين خيلى غفلت از واقعيتها است واقعيت اين نيست واقعيت همان است كه در كلام رئيس جمهورشان ، در كلام وزير خارجه ، در كلام مشاور امنيتى و و كلام ديگرانشان محسوس است . يعنى اين جور اشتباهات دست دشمن را باز مى گذارد حالا انگيزه هاى دشمن چيست ، انگيزه هاى گوناگونى را ذكر مى كنند؛ حتما شنيده ايد، اين روزها هر كسى يك چيزى در اين زمينه مى گويد؛ مثلا اين كه مى خواهند مشكلات داخلى شان را حل كنند، و تحليلهاى ديگر. ليكن به نظر مى رسد يكى از انگيزه هاى مهم ، ارزيابى آنها از اوضاع داخلى ماست . يعنى آنها خيال مى كنند اوضاع داخلى انقلاب اسلامى به نحوى است كه موانع اصلى مقاومت در هم شكسته ؛ وحدت ملى نيست ، گروهى از نخبگان شدت علاقه مند و طرفدار رابطه ى با امريكايند، مردم هم به تبع آنها علاقمندند. يك سرپلى در داخل براى خودشان فرض كرده اند، اين سرپل اينها را به اين حماسه سرايى و رجزخوانيها تشويق كرده است كه البته اين هم مثل ديگر تحليلهاشان غلط اندر غلط است ؛ يقينا يكى از انگيزه ها اين است . اساس قضيه هم اين است كه وجود نظام اسلامى براى آمريكا ناخوشايند است ؛ يعنى وجود نظامى كه سلطه را به صورت يك اصل نفى مى كند و نظام سلطه و سلطه گرى و سلطه پذيرى را مطرود مى شمارد، يك چنين نظامى كه به هيچ وجه هم تسليم خواسته هاى امريكا نمى شود، وجودش براى آمريكا مضر است . يعنى وجود يك اپوزوسيون جهانى اثرگذار را كه دارد روى ملتهاى مسلمان اثر مى گذارد براى خودشان مضر مى دانند. اپوزسيونى كه اين وحدت جهانى و اين دهكده ى جهانى تصوير شده اى را كه خدايش هم آمريكاست ، زير سئوال دارد مى برد، نمى خواهند. اساس قضيه اين است . مى خواهند اين ، از اصل نباشد. البته نبودن او يا به اين است كه نظام به كلى برچيده بشود فكر مى كنم اين كار ديگر خيلى سخت است ، يا اين كه اين نظام صورتى از اسلام را داشته باشد، در واقع اسلام استحاله شده ، اسلام مصالحه كرده ؛ اسلامى كه حاضر شده با آمريكا مصالحه كند و از بخشى از اصولش بگذرد، و ديگر اين لبه هاى تيز و اين تيزيها را نداشته باشد، راحت بشود با آن تعامل كرد كه بعد چه بشود؟ بعد رابطه برقرار بشود. چه جور رابطه اى ؟ آيا بر فرض مثل رابطه ى امريكا با شوروى سابق ؟ ابدا؛ رابطه با نگاه از بالا، مثل رابطه ى با پاكستان ، مثل رابطه ى با رژيم شاه ، مثل رابطه با عربستان و جاهاى ديگر؛ اين چنين رابطه يى . اين چيزى است كه آمريكاييها از اين كوتاه نمى آيند، اينها به رابطه ى متقابل حاضر نيستند. مى شنوم بعضيها مى گويند: آقا ما حالا قوى هستيم ، چه عيب دارد، رابطه ى متقابل و متعادلى با امريكا برقرار مى كنيم ؛ اين نشدنى است . اگر صد تا قسم حضرت عباس هم بخورند، آنها قادر نيستند اين كار را بكنند؛ يعنى اصلا امكان ندارد آن خوى ابرقدرتى ، اين را تحمل و قبول بكند هيچ چيز، متوازن نيست تا رابطه رابطه ى متوازنى باشد. در غير اين صورت - به قول امام - رابطه ى گرگ و ميش خواهد شد؛ رابطه ى بردر بزرگ تر نه با برادر كوچك تر، بلكه با يك بچه ى جزغاله . آن وقت عزت ملى ، آرمانهاى ملى انقلاب با عظمت ، چهره ى اساطيرى امام بزرگوار ما كه الهام بخش اين همه ملتهاى مسلمان بوده ، اينها همه مى رود در پستو و جلويش را هم بايد گل گرفت ؛ مگر چنين چيزى عملى است ؟ مگر يك ملت ديوانه شده باشد كه از اين همه عناصر قدرت خودش دست بكشد براى اين كه مى خواهد با فلان كشور رابطه داشته باشد. فرض كنيد آن رابطه فوايدى هم داشته باشد، قطعا ضررهايى هم دارد. فوايدى كه از رابطه با ايران آنها مى برند، به مراتب بيشتر از فوايدى است كه ما از رابطه ى با امريكا مى بريم . ايران يك كشورى است با جمعيت زياد، محل تقاطع مهمترين راههاى آسيايى ميانه و آسيا، داراى يكى از سرشارترين منابع انرژى كه مساءله ى انرژى همچنان مساءله اول دنياست . يك مدتى خواستند اين آقايان سلاطين عرب را خام كنند كه اگر شما نفت تان را ارزان نفروشيد، اينها مى روند انرژى ديگرى درست مى كنند، نفت ديگر از سكه مى افتد؛ خب اين بچه گول زدن بود. حالا حالاها تا ده ها سال ديگر انرژى نفتى اساس و محور فعاليتهاى صنعتى دنياست و همه ى دنيا به آن احتياج دارند، بيش از همه امريكا احتياج دارد. ايران منبع عظيم غنى و سرشار نفت و گاز است . آن موقعيت سوق الجيشى اش ، آن موقعيت مردمى اش ، آن عنوانش در دنياى اسلام ، آن تاثيرش در بيدارى جهان اسلام ، اينها چيزهايى است كه براى امريكا مهم است و رابطه براى او اين چيزها را دارد. و من به شما هم عرض مى كنم دو سال قبل از اين هم گفتم ؛ هر كدام بوديد، شنيديد بنده معتقدم آن روزى كه ايران بگويد خيلى خوب ، آقاى امريكا ما حاضريم با شما رابطه برقرار كنيم . آن همان روزى است كه امريكا بگويد نه ، متاءسفانه نمى شود؛ شما بايستى اين كارها را بكنيد، اين شرطها را عمل بكنيد تا ببينم چه مى شود. يعنى بعد از آن كه شما يك بار خودتان را شكستيد و رابطه را قبول كرديد، آن وقت دست مى گذاريد پشت گردنتان ، صورتتان را هم توى خاك مى مالد، خوب نابودتان مى كند، بعد رهايتان مى كند رابطه هم برقرار نمى شود. در آن شرايط، رابطه براى هيچ كس حق ندارد مرگ اين ملت را ذلت اين ملت قبول كند، هر كه مى خواهد باشد من هم حق ندارم ، مسئولين ديگر هم حق ندارند، وزارت خارجه هم حق ندارد. مساءله اين است ؛ مساءله ى امريكا يك مساءله ى پيچيده است . يك عده يى نگاه مى كنند آقا يك كشور به اين بزرگى ، به اين ثروتمندى ، خب ما چرا رابطه هم برقرار بشود، آن سياستى كه آنها اسمش را سياست مهار گذاشته اند، آن سياست ، حتى با وجود رابطه به حال خودش باقى خواهد بود. و ما مى توانيم از اين رابطه مستغنى باشيم و از خيرات عدم رابطه بهره ببريم . امروز شعارهاى جوانهاى شما در كوچه پس كوچه هاى فلسطين بازتاب عملى خود را نشان مى دهد، چرا غافليد؟ چرا غافلند؟ شما كه غافل نيستيد ان شاء الله . امروز معادله ى قدرت در خاورميانه به وسيله ى كسانى به هم خورده كه با عكس امام و با الهام از چند تا سخنرانى ايشان نيرو و قوت گرفته اند و وارد ميدان شده اند؛ شما مى خواهيد همه ى اينها را بشكنيد؟ همه ى اين عزت و عظمت و حيات دوباره و اميد و افق روشنى كه در دنياى اسلام بر اثر انقلاب اسلامى براى ملتهاى مسلمان پيش آمده ؛ مى خواهند اين را از بين ببرند.


    بعضى با ريختن آبروى اسلام و انقلاب اسلامى در مقابل امريكا، رابطه ى با او نه ممكن است ، نه آن قدر ارزش دارد، و اين همه هم خسارت دارد. مساءله اين است . مساءله كاملا كارشناسانه است . بعضى ها خيال مى كنند كه بله ، فلانى يا فلان كسها حالا يا اسم بياورند، يا نه - پيش خودشان توى يك پيله و نشسته اند و لاكى فكر مى كنند و يك چيزى را نفى مى كنند. نه آقا اين جورى نيست . همين نظريات كارشناسى كه در اختيار ديگران هست ، در اختيار كسانى كه اين موضع را دارند هم هست . نگاه به افتخار و عزت والاى ملت ايران و راهى كه در پيش دارد و آينده يى كه مى تواند خودش را به آن برساند، مانع مى شود كه انسان تسليم اين ضعف و ذلت و زبونى بشود، و كمك مى كند كه انسان حقيقت قضيه را بفهمد. (12)

    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*



    ما الان در سر گردنه ى احد قرار داريم
    ملت ما بحمدالله ملت زنده يى است ، دولت ما هم دولت مومنى است ، پاى به اصول اسلامى هستند و هستيم و پاى اين اصول ايستاده ايم و برا ين اصول و مبانى پافشارى مى كنيم . اصلا فلسفه ى پيدايش ما همين است كه مى خواهيم اسلام و احكام الهى در اين عالم پياده بشود؛ البته كار سختى است . اگر به اين كارهايى كه من گفتم - همين پيشرفت علمى ، و پيشرفت اقتصادى - خوب عمل بكنيم ، اين نسل نويى كه دارد روى كار مى آيد، با استعداد فراوانى كه وجود دارد، من نگاهم اين است كه تا ده سال ديگر اكثر اين مشكلات برطرف خواهد شد . ما الان در يك فصل خيلى حساسى قرار داريم ، به تعبير يكى از دوستان ، ما الان در سر گردنه ى احد قرار داريم . اگر آن پنجاه نفر آدم سر گردنه احد صبر كرده بودند، قضيه جور ديگرى مى شد؛ يك ساعت صبر نكردند و عجله كردند؛ خيال كردند كه حالا دنيا دارد به آخر مى رسد اگر يك ساعت صبر مى كردند وضع جور ديگرى بود الان ما سر گردنه احد تاريخيم ؛ بايد يك ساعت تاريخى صبر كنيم ؛ بايد استقامت كنيم ، ايستادگى كنيم ؛ همه با همه ى ايمانشان كار كنند، روى اسلام ، روى وحدت ملى ، روى درسهاى امام ، روى همين مبانى و اصولى كه اشاره كردم ؛ به جد تكيه كنند. خواهيد ديد كه ما بتدريج اين گره هاى كور، اين كلافهاى سردرگم ، آرام آرام خودش باز مى شود؛ نه اين كه خودش باز بشود، اينها خودش روشهاى كارگر و مؤ ثر است ؛ راهها را باز مى كند، بن بستها باز مى شود. من توصيه نمى كنم كه توان دشمن را غافلانه نديده بگيريم ، اما توصيه هم مى كنم كه توان دشمن را كودكانه ، خيلى بزرگ تر از آن چه كه هست نگيريم و نبينيم ؛ بفهميم كه دشمن چه دارد و چه كار مى كند.
    گر بگويم شرح اين معنا، تمام صد قيامت بگذرد وين ، ناتمام
    صد قيامت كه نه ، اما ساعتهايى مى گذرد، باز هم ناتمام مى ماند.
    شرح اين هجران و اين خون جگر اين زمان بگذار تا وقت دگر
    (13)



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    به جاى موشكها وسايل شهوترانى بفرستيد!
    امروز شما جوانها هدف توطئه اى بسيار خطرناك هستيد. اين خطرات هر جايى كه اسلام و ايمان هست و نسل جوان دل به سوى معنويت و حقيقت دارد وجود دارد. راه رهايى از آنها هم وجود دارد. و اين چيزى است كه من و شما بايد به آن فكر كنيم . من مثل پدر شما هستم . چه در سنين جوانى و چه در دورانهاى بعد، دهها سال از عمرم را با جوانها گذرانده ام . مى دانم كه كليد حل مشكلات كشور به دست جوانان است ، اما به شرطى كه جوانان براى كشور ما باقى بمانند و اراده ، روحيه و ايمان جوانان ما محكم و پابرجا باشد؛ چيزهايى كه دشمنان ما آنها را هدف گرفته اند.
    يكى از مسئولان طراز اول كشور صهيونيستى غاصب اسرائيل ، در سال گذشته توصيه اى به امريكايى ها كرد. اين توصيه كاملا در مطبوعات خارجى و اينترنت منعكس شد و امر پنهانى و مخفيانه اى نيست . توصيه وى به امريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كره شمالى و كشورهايى از اين قبيل تلف نكنيد. مسئله اصلى شما ايران است . اگر خاورميانه را مى خواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد؛ كانون و سرچشمه آنجاست ؛ اما ايران مثل عراق و كره شمالى و افغانستان نيست كه بتوان با حمله نظامى آن تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامى به مردم متكى است ، مردم آن را حفظ كرده اند. بايد كارى كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربى و فرهنگ و تربيت امريكايى ، به واگرايى نسبت به دين و فرهنگ و سنت تاريخشان سوق داد. وقتى مردم اين تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال ، بدون اينكه سرمايه ى صرف كنيد، با يك حمله و تحرك احيانا نظامى مختصر مى توانيد اين مانع بزرگ ، يعنى نظام اسلامى را از سر راه برداريد. پيش از اين در سال گذشته نيز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشكهاى امريكايى ويران مى شدند و ملت مظلوم افغانستان زير بمباران امريكاييها دست و پا مى زدند، يك استراتژيك نظامى امريكا گفت : اگر به جاى اين موشكها، براى جوانهاى افغان لباس زير زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و امريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينه ها مى توانيد افغانستان را تصرف كنيد و خرج تسليحات در كيسه تان باقى مى ماند. به جاى بمب و موشك و راكد، سى دى هاى پرنوگرافى و منظره ها و ادبيات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مى شود.
    اين يك سياست اساسى است . اين امر را دست كم نگيريد بيست ميليون دلار براى مبارزه با ايران هزينه تعيين كردند. مگر مى توان با صرف بيست ميليون دلار با ايران مبارزه و بر آن غلبه كرد. آنها ميلياردها دلار خرج مى كنند و برايشان هم مى ارزد. ايران با منابع غنى ، بازار مصرف ، موقعيت استراتژيك و نيروى انسانى سرشار، گنجينه اى است كه تكنولوژى ، صنعت و كارخانجات غربى براى زنده ماندن به آن احتياج دارند. مغز جوان ايرانى ، نفت و بازار فروش ملت ايران براى آنها حياتى است و هدف آنها نيز همين موارد است . (14)



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    سياست اندلسى كردن ايران !
    سياست امروز، سياست اندلسى كردن ايران است . موضوعى كه من با شما در ميان مى گذارم شكل موعظه ندارد؛ بلكه موضوعى اساسى است كه با بهترين عناصر يك ملت - كه شما جوانان باشيد - در ميان گذاشته مى شود. فقط شما مخاطبين من نيستيد، اين سخن را جوانان سراسر كشور هم خواهند شنيد. نسل جوان كشور كه بيش از نيمى از ملت و جمعيت كشور است بايد بداند در مقابل آرزوهاى بزرگ ، آرمانهاى بلند و هدفهاى مقدس ‍ و قابل قبول و موجه او چه موانعى وجود دارد. روزگارى مسلمانان در جنوب ايتاليا و در اسپانيا تا جنوب فرانسه كشورى اسلامى به وجود آوردند. اين كشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسى قرون اوليه اسلام شكوفا شد. شكوفايى علم در آن سرزمين داستانهايى دارد و خود غربيها نيز به آن معترف اند. البته اكنون سعى مى كنند اين ورق را از تاريخ علم حذف و نام مسلمانها را بكلى پاك كنند و نام خود آنها، اين تاريخ را ثبت كرده اند و البته در تواريخ ما هم ثبت شده است . اروپاييها وقتى خواستند اندلس را از مسلمانها پس بگيرند، اقدامى بلند مدت كردند. آن روز صهيونيستها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراكز سياسى عليه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد كردن جوانها پرداختند و در اين راستا انگيزه هاى مختلف مسيحى ، مذهبى يا سياسى داشتند. يكى از كارها اين بود كه تاكستانهايى را وقف كردند تا شراب آنها را به طور مجانى در اختيار جوانها قرار دهند. جوانها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده كنند. گذشت زمان راههاى اصلى براى فاسد يا آباد كردن يك ملت را عوض نمى كنند. امروز هم آنها همين كار را مى كنند. (15)



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    پلوراليسم ، تساهل و تسامح را تنها براى ما مى خواهند.
    آنها اهداف فرهنگى هم دارند. به فرهنگ اسلامى كينه مى ورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامى آراء روشنفكران اروپا را به چالش كشيده و ليبرال دمكراسى را كه پرچم برافراشته غرب است ، مورد ترديد قرار داده است . فرهنگ اسلامى روح استقلال طلبى و رشادت را در جامعه بزرگ و يك ميليارد و چند صد ميليونى مسلمانان ، ترويج مى كند و اين امر در حساس ترين منطقه دنيا از لحاظ استراتژيك و منابع نفتى و زير زمينى ، شدت بيشترى دارد. فرهنگ اسلامى اين جامعه بزرگ را به فكر حيات مجدد خود انداخته است ؛ بنابراين به آن كينه مى ورزند و قصد كوبيدن آن را دارند.
    البته آنها در بلند گوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسى سخن مى گويند، اما اين شعارى دروغين است . آنها اهل گفتگو، دموكراسى و بحث آزاد نيستند. در داخل ايران ، پلوراليسم ، شكاكيت ، شك در مسلمات و اوليات اعتقادى ، تسامح و تساهل را ترويج مى كنند؛ مى گويند از عقايدتان بگذريد و نسبت به آنها تسامح و تساهل داشته باشيد، اما اين مربوط به داخل جامعه ايران و جوامع اسلامى است . وقتى بحث به جايى مى رسد كه خودشان آن را ارزشهاى امريكايى و غربى خطاب مى كنند، ديگر جاى گفتگو نيست ؛ مشابه سازى ، يكسان سازى ، جهانى شدن اعتقادات مسلمى است كه دنيا بايد در مقابل آنها كوچكترين اعتراضى نكند. در اينجا ديگر چهره ديكتاتورى به خود مى گيرند. پرچم دمكراسى و آزاديخواهى يك دروغ آشكار است . كدام امريكا مى خواهيد به دنيا آزادى هديه دهد؟ امريكايى كه فجايع او در ويتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد و اين فجايع هنوز هم ادامه دارد. امروز هم مردم عراق را تهديد مى كند. در اينجا با پرچم دمكراسى پيش مى آيد؛ اما نوبت به مردم فلسطين كه مى رسد، از دمكراسى خبرى نيست . آيا مردم فلسطين انسان نيستند؟



    امروز دنيا با سلطه استكبار جهانى وضع رقت بارى پيدا كرده است . فرهنگ اسلامى آنها را به چالش مى كشد. اين نيت و همت و توكل اسلامى است كه يك ملت را قادر مى سازد تا در مقابل ظلم و استبداد و ديكتاتورى جهانى بايستد و قرص و محكم حرف خود را بزند و ملتها بشنوند.
    خيال نكنيد ملتهاى دنيا نسبت به شعارهاى شما بى تفاوت اند. هر چند دولتهاى آنان غالبا محافظه كارند و مجبورند به نحوى ملاحظه كنند؛ ليكن ملتها اين شعارها را تا اعماق وجود مى فهمند، مى شنوند، مى نوشند و به آنها معتقد مى شوند. اعتقادات مردم ما، شعارهاى اساسى امروز ملتهاى مسلمان است . دشمن بشدت از اين امر بيمناك است .
    اگر آزادگى انقلاب و نظام اسلامى نمى بود، امروز بسيارى از حقايق همچنان درپرده مى ماند. وقتى يك انسان ، آزاده است ، حرف خودش را مى زند و سخن او در دايره محدودى اثر گذار است ؛ اما وقتى يك ملت و نظام و قدرت حكومتى برخاسته از اراده مردم آزاده است ، ديگر نمى توان سخن او را در دايره كوچكى محدود كرد؛ حرف او طنين پيدا خواهد كرد و در دنيا انعكاس خواهد يافت . (16)



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*



    دشمن را در هر لباسى كه هست ، بايد شناخت
    من ديروز و پريروز در اجتماعات متعددى كه در اين شهر داشته ام راجع به همدلى و محبت بين شيعه و سنى صحبت كردم . به شما جوانها هم مى گويم ؛ بدانيد آن كسانى كه شيعه را عليه سنى ، سنى را عليه شيعه تحريك مى كنند، نه شيعه را دوست دارند و نه سنى را؛ با اصل اسلام دشمن اند. رحما بينهم ؛ يعنى برادران مسلمان بين خود رحيم و مهربان باشند. دشمن از هر دو طرف تلاش مى كند. از يك طرف غالى گرى و ناصبى گرى را ترويج مى كند و شيعه را در چشم سنى دشمن حقيقى معرفى مى كند بعضى از متحجرين دينى هم متاءسفانه باور مى كنند - از سوى ديگر شيعه را به اهانت به مقدسات و ارزشهاى سنى وادار مى كند. توطئه دشمن آن است كه اين دو مكتب را در مقابل هم قرار دهد. اين اختلاف در جهت از بين بردن هويت يك ملت و در موضوعاتى ايجاد مى شود كه نبايد بين آنها باشد. به علماى محترم شيعه و سنى گفتم شما دم از وحدت مى زنيد و اين خيلى خوب است و من هم از شما ممنونم ؛ اما از كيد دشمن غافل نباشيد. دشمن از راههايى وارد مى شود كه ممكن است شما از آن غفلت كنيد و به آنها توجه نداشته باشيد. هوشيار باشيد و دشمن را در هر لباسى بشناسيد. و لتعرفنهم لحن القول از سخنان هم مى توان آنها را شناخت .
    بدانيد كسانى كه شما را به واگرايى از دين ، ملت و كشور سوق مى دهند، دشمن اند و دوست نيستند. كسانى كه شما را به اختلاف داخلى سوق مى دهند، دشمن اند. كسانى كه سعى مى كنند دلها را نسبت به هم چركين كنند، دشمن اند. كسانى كه سعى مى كنند آرمانهاى انقلاب اسلامى را دست نيافتنى و نظام اسلامى را ناتوان از رسيدن به آنها جلوه دهند، دشمن اند.
    گاهى افرادى كه دشمن نيستند هم اين حرفها را تكرار مى كنند، آنها غافل اند. امروز مى بينيم مواردى مثل پلوراليسم و نسبى گرايى و شكاكيت كه انگيزه دشمن را تشكيل مى دهند، از زبان افرادى جارى مى شود كه دشمنى ندارند؛ اما غافل اند. نمى فهمند چه بر زبان مى آورند و چگونه جاده دشمن را صاف مى كنند. (17)







    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    تفاوتهاى مردم سالارى دينى با دموكراسى جهانى
    در اسلام آنچه ما به عنوان حاكميت اسلام شناخته ايم و امروز هم بناى كلى اين جامعه بر آن قرار دارد، مردم سالارى دينى است ، كه با دموكراسى هاى رايج دنيا در بنياد اختلاف دارد. و ريشه مشروعيت راى مردم در دمكراسى هاى رايج دنيا اساسا با مشروعيت راءى مردم در نظام مردم سالارى اسلامى كه ما به دنبال آن هستيم و آن را حكومت اسلامى و حاكميت اسلام به حساب مى آوريم ، متفاوت است . لذا در روشها، تفاوت بين اينهاست . در دمكراسى هاى رايج جهانى ، ضوابطى كه ما براى اداره ى كشور و براى مديران آن قائل هستيم ، وجود ندارد؛ ممكن است ضوابط ديگرى باشد. در اينجا قدرت طلبى وجود ندارد. اين طور نيست كه دعوا بر سر اين باشد كه چه كسى بر اسب قدرت سوار شود و بتواند از هر وسيله يى براى اين كار استفاده كند. اين كه مى گوييم سياست ما عين ديانت است و ديانت ما عين سياست است ، يك طرف قضيه اين است كه سياست و بنيان آن بايد براساس دين باشد؛ روى ديگر سكه هم اين است كه فعاليت سياسى نمى تواند از معيارها و ضوابط دينى و اخلاقى خارج باشد. كار غير اخلاقى براى كسب قدرت ، مطلقا جايز نيست و كسى را كه در صراط مديريت قرار دارد، از اهليت و صلاحيت مى اندازد؛ لذا اين ضوابط بايد به طور كامل در همه ى رده ها رعايت شود. قانون براى رهبرى ، رياست جمهورى ، مسؤ ولان قواى سه گانه و رده هاى مختلف مديريت ، تا رده هاى شوراهاى شهر و روستاها و ديگر جاها ضوابطى را معين كرده است كه برخاسته ى از همان ديد و فكر اسلامى است اين ضوابط بايد احراز شود. بايد تشخيص داده شود كه اين شرايط در اين شخص وجود دارد، بعد او در معرض راى مردم قرار بگيرد؛ اگر ملاك راى مردم است ؛ يا نصب بشود، اگر ملاك ، انتصاب است ؛ مثل بعضى از مسئووليتهايى كه وجود دارد. حاكم اسلامى در قبال مسائل مهم جامعه ، در مقابل اخلاق و معنويت مردم ، در قبال حفظ استقلال كشور و حفظ آزادى مردم - در آن حدودى كه اسلام مقرر كرده است مسؤ ول است
    تفاوت ديگر دمكراسى هاى رايج دنيا با نظام مردم سالارى دينى اين است كه در مردم سالارى دينى كارهاى رايج دنيا و اسرافها و تبليغات پر خرج مطلقا نبايد انجام بگيرد. ما در همين سيستان و بلوچستان هزاران جوان را با استعدادهاى خوب و قابل رشد و قابل استفاده ى براى اداره ى كشور مشاهده مى كنيم كه اينها در يك جا معطل و منتظر يك وسيله ى جزئى مانده اند براى اين كه بتوانند كار خود را دنبال كنند؛ آنگاه عده يى بيايند ميلياردها صرف تبليغات كنند براى اينكه نظر مردم را به سمت خود جلب كنند آن هم با روشهاى بعضا غلط و بعضا خلاف شرع كه شنيده شد در بعضى از مناطق ، نامزدهاى انتخاب با شعارهاى ضد اسلامى و ضد نظام خواسته اند نظر مردم را جلب كنند. البته مردم با بى اعتنايى خود، پاسخ اينها را دادند؛ ليكن معلوم شد دستگاه نظارت بر اين امور، دستگاه دقيقى نبوده و به وظيفه ى خود عمل نكرده و درك و احساس مسؤ وليت مردم از آن دستگاه نظارت بيشتر بوده است و غالبا دست رد به سينه ى اينها زده اند و اينها را رد كرده اند. البته انتخابات گذشت ؛ اما اين كه مسؤ ولان امور به وظيفه ى خود عمل نكنند، نگذشته است ؛ اين قابل بررسى و قابل تعقيب و پيگيرى است ؛ بايد معلوم بشود واقعا تعمد داشته اند يا نه . كسانى كه امام صريحا اينها را از گردونه ى سياست كشور خارج كرده اند، چرا بايد افرادى برخلاف نظر امام و بر خلاف آنچه مبناى جمهورى اسلامى است ، اينها را وارد ميدان كنند؟ البته مردم به اينها پاسخ رد دادند و معلوم شد برخلاف آنچه ادعا مى كردند، هيچ پايگاه و وزنى در بين مردم ندارد. رعايت ضوابط در همه ى بخشها و زمينه ها يك امر لازم است و بايد با دقت و به طور كامل مراعات شود؛ آن وقت افرادى كه صالح هستند، در اختيار مردم قرار بگيرند تا آراء مردم ، اصلح را در بين اينها انتخاب كند، آنگاه انتخابات به نحوه ى رايجى كه وجود دارد، ان شاء الله مفيد خواهد بود. همه بايد اين معنا را رعايت كنند. وقتى ما در دنيا شعار تحقق اسلام را مى دهيم ، اين امر كوچكى نيست ؛ پشت سر اين شعار، احساسات و ايمان و عقيده و دين بخش ‍ عظيمى از جمعيت كره ى زمين قرار دارد. اگر ما بتوانيم ثابت كنيم كه حقيقتا به دنبال اين شعار هستيم و ثابت كنيم كه اين شعار كارايى دارد، آنگاه يك ميليارد و چند صد ميليون نفر جمعيت پشت سر اين شعار قرار خواهند خواهند گرفت ؛ اين چيز كمى نيست . امروز غير از منطقه اى اسلامى و غير از مجموعه ى اسلامى ، دلهاى زيادى در دنيا هستند كه مى توانند اين پيام را بپذيرد كه دمكراسى با شيوه يى كه امروز امريكاييها - كه مظهر زورگويى و قلدرى هستند - پرچمدارش شده اند، دردى از دردهاى مردم را دوا نمى كند. امريكا مظهر قلدرى و زورگويى و زورمدارى است و ابزارهاى مادى زورگويى هم دارد، اما اينها كافى نيست ؛ اينها جوله است ؛ للباطل جوله . در عمر خود شبيه اين جوله را نسبت به قدرتهايى كه امروز اثرى از آثارشان وجود ندارد، ديده ايم ؛ چه در سطوح ملى و چه در سطوح بين المللى . اتحاد جماهير شوروى كه امروز نشانى از آن در دنيا وجود ندارد، تا همين چند سال قبل يك قدرت بود و تا چند دهه ى پيش از اين ، همين زورگوييها و همين طور اعمال قدرتها را مى كرد. شوروى ها در مجارستان ، لهستان و اروپاى شرقى چه كردند؛ كارهايى را كه امروز در امريكا در دنيا مى كند يا تهديد مى كند خواهد كرد، آنها انجام مى دادند. با اين كه در آن روز دو قدرت و دو قطب وجود داشت و رقيب يكديگر بودند، اما وجود آن رقابت مانع از فجايع آفرينى و جنايات نمى شد. آن كشور وسيع در داخل خود هم همين كارها را مى كرد. مناطقى از دنيا را مى گرفت و به خودش ‍ متصل مى كرد و حكومتهايى را به زور تغيير مى داد. بار اولى نيست كه دنيا با قلدرى و زورمدارى بين المللى كه امروز مظهرش آمريكاست مواجه است ؛ قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمل شدند. قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمحل شدند. بنابراين هيچ ضمانتى وجود ندارد كه قدرتهاى زورگو در جوله يى كه مى كنند، باقى بمانند. اين جوله شعله يى است كه بلند مى شود و بعد هم فرو مى نشيند و عوامل نابودى اين حركت در خود او نهفته است . يك روز بود كه تنها در يك نقطه ى


    دنيا پرچم آمريكا سوزانده مى شد و شعار مرگ بر امريكا داده مى شد ؛ اما شما امروز ببينيد در چند نقطه دنيا پرچم امريكا سوزانده مى شود و شعار مرگ بر آمريكا داده مى شود. در خود امريكا پرچم امريكا را آتش زدند؛ اين پديده ى مهمى است .
    چه عاملى باعث اين كار شد؟ آيا جز ايستادگى و استقامت يك ملت شجاع و مؤ من به اهداف و به راه خود توانست اين موج را بتدريج سراسرى كند؟ اين چيزها تدريجى است - دفعى نيست - و آثار آن را در بلند مدت مى شود فهميد. بيست و چهار سال است كه ما با مشكلات دست و پنجه نرم مى كنيم ؛ اما در تمام اين مدت پيش رفتيم و در يك نقطه متوقف نشديم كسانى كه سعى دايم آيه ياءس بخوانند و دلها را نااميد كنند، اگر دشمن و عامل دشمن نباشند، غافلند و به قضايا نگاه وسيع ندارند. ما وقتى به قضايا نگاه وسيع مى كنيم ، مى بينيم امروز جمهورى اسلامى توانسته است در ملتهاى مسلمان بيدارى ايجاد كند... حالا عده يى در داخل كشور ما بيايند و شعار برگشتن امريكا را بدهند. اين نشانه ى نهايت غفلت و ضعف و زبونى و ذلت پذيرى در دلهاى خود اينهاست ؟ ما به فضل اسلام ، قوى هستيم . ما بايد قوت خودمان را بشناسيم و از آن استفاده كنيم در درجه اول هم بايد كارايى خود را در داخل كشور نشان دهيم . كارايى هم يك چيز معجزشان نيست ؛ هر كس اگر به وظيفه ى خود عمل كند، راه خود را بشناسد و از آن تخطى نكند، اين مى شود كارايى . (18)



    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*


    دشمنان ، در اين چند روز حنجره خود را پاره كردند!
    بنده وظيفه ى خود مى دانم كه از مردم به خاطر حضورشان در انتخابات شوراها تشكر كنم . با اين كه مردم گله هاى بحقى از شوراها داشتند، در عين حال شما ملاحظه كنيد طبق آمار رسمى ، بيش از بيست ميليون نفر در پاى صندوقها حاضر شدند و راى دادند. يقينا اگر شوراها به وظايف خود عمل مى كردند و مردم را به نيتها و كارايى خودشان اميدوار مى كردند، استقبال مردم با زهم بيشتر مى شد. مردم مايلند در اداره ى كشور به وظيفه ى خود عمل كنند و سهم و حق خود را نيز استيفاء نمايند. اگر كسانى هم كه در شوراهاى سراسر كشور انتخاب شده اند، ان شاء الله به وظايف خود عمل كنند و از جنجال و غوغا گرى سياسى و پرداختن به امورى كه وظايف آنها نيست ، پرهيز كنند و به وظيفه ى خود بپردازند- كه وظيفه ى آنها اداره ى امور شهرها و روستاها و رسيدن به مشكلات مردم در محدوده وظايف خودشان است - بلاشك علاقه ى مردم نسبت به اين نهاد مهم جمهورى اسلامى در قانون اساسى روى آن تاءكيد شده و، بيشتر خواهد شد. دشمنان نظام و جمهورى اسلامى در اين چند روز حنجره هاى خود را پاره كردند براى اين كه فرياد بزنند و از پديده اى كه در نظام جمهورى اسلامى به وجود آمده است - يعنى حضور مردم در شوراها و انتخاب افراد - استفاده هاى نادرست و مغرضانه بكنند. حقيقت قضيه غير از چيزى است كه آنها مى گويند. آنها بازيگران ميدان سياستند و براى مصالح سياسى در دنيا بر عليه جمهورى اسلامى آنچه از عهده شان بربيايد، حرف مى زنند، يك عده هم در داخل همان حرفها را تكرار مى كنند و آنچه را كه آنها دوست مى دارند، بر زبان جارى مى كنند. حقيقت قضيه اين است كه مردم با نظام و نهادهاى آن علاقه مندند و توقعى كه از مسؤ ولان دارند، كار و خدمت و انجام دادن وظايفش است . در اين خصوص ، فرقى بين شوراى شهر، مجلس شوراى اسلامى ، دولت و بقيه ى دستگاهها نيست ؛ هر كدام وظيفه ى خود را انجام بدهند، مردم را به خودشان علاقه مند و دلگرم خواهند بشوند و احيانا افساد كنند - كما اين كه در بعضى از موارد مشاهده شده است كسانى كه مردم آنها را براى كارى انتخاب كردند، به جاى اين كه به آن كار بپردازند، به كارهايى پرداختند كه مطلقا به نفع مردم نيست ، بلكه به زيان مردم است - طبعا مردم دلسرد خواهند شد. (19)


    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi