چه فرخنده شبی!
دشت و دریا، جملگی، پر از کلمات سحرانگیز صبح شده اند.
«چه فرخنده شبی» را ستارگان انتظار کشیده بودند!
همه جا سفره های مهرآفرینِ «مبارکباد» گسترده شده است.
هر سو نگاه میکنی، شادی سوسو میزند
«ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما»
درود بر پیامبری که این دو نور مشابه را
با دستان سرشار از میمنت، به امتزاج درآورد.
دل را باید گفت
تو از این مجلس بیریا چقدر فاصله داری؟
مبادا سهمی از شادی نبری!
مبادا بیبهرهمندی و بهکامی، تنها نظارهگر باشی!
«چمن خوش است و هوا دلکش است
و می بیغش کنون به جز دل خوش هیچ در نمیباید»